اویاقلیق: معبود عباسزاده مدیر مجتمع مس سونگون حدود ۱ ماه پیش در گفتگو با سایت خبری تابناک به برنامههای مس در استان، فازهای توسعه، خدمات اجتماعی، میزان اشتغال، موضوع آذربایجان-کرمان و … پرداخت و با ارائه آمار و ارقام قابل تامل، ادعاهایی مطرح نمود که لازم است در بین کارشناسان و خبرگان حوزههای مختلف مطرح و مورد کنکاش قرار گیرد و در نهایت، در صورت مغایرت با واقعیت، همان مدیر در دفاع از اظهاراتش برآید. در همین راستا پایگاه خبری اویاقلیق در سلسله گزارشاتی به طرح علمی موضوعات مطروحه خواهد پرداخت.
با توجه به اهمیت موضوع اشتغال، گزارش اول را به این حوزه اختصاص دهیم.
مدیر مجتمع مس سونگون با تاکید بر عقبماندگی تاریخی صنعت مس در کشور و بویژه آذربایجان و قصور متولیان قبل از خود در این زمینه، به اجرای طرح تولید ۱ میلیون تن کاتد توسط شرکت مس (موسوم به طرح غدیر) اشاره نموده و به سهم ۴۰۰ هزار تنی سونگون در تولید محصول کاتد تا ۶ سال دیگر اشاره نموده است.
صرفنظر از میزان قابلیت تحقق این طرح که ایرادات کارشناسی بسیاری بر آن وارد بوده و موضوع گزارشات بعدی این رسانه خواهد بود، امکان اشتغال ۳۰ تا ۴۰ هزار نفری در شش سال آینده در مجتمع سونگون و فازهای توسعهای آن که عباسزاده به آن اشاره نموده، موضوعی است که نمیتوان از کنارش به این سادگی گذشت!
اظهارات مدیر یک بنگاه اقتصادی مهم مانند سونگون و ایجاد انتظار در بین مردم، جامعه جویای کار و فارغالتحصیلان دانشگاهی، اگر مبنای علمی نداشته باشد همچون آتشی است زیر خاکستر، که در صورت عدم تحقق، میتواند بستری باشد برای اعتراضات و مطالبات به حق مردم منطقه!
در همین راستا مدیران مس باید پاسخگو باشند که آیا زیرساختهای لازم برای میزبانی از این حجم نیروی انسانی در مجتمع و شهرستان ورزقان اندیشیده شده است؟ آیا وقتی میزان اشتغال سونگون از ابتدای اکتشاف و بهرهبرداری هنوز به ۵ هزار نفر نرسیده، میتواند با فرض عملیاتی شدن کامل طرح غدیر، پذیرای اشتغال ۴۰ هزار نفر باشد؟
اگر وعده عباسزاده را بطور میانگین ۳۵ هزار نفر در نظر بگیریم یعنی در هر سال بایستی حدود ۶۰۰۰ نفر نیرو جذب شود!! با توجه به اینکه در ماه یازدهم سال ۱۴۰۱ قرار داریم یعنی عملا یکسال از شش سال طرح غدیر سپری شده و آجری روی آجر نرفته است، پس با فرض ۵ سال برای این طرح، باید سالانه ۷ هزار نفر یا ماهانه نزدیک به ۶۰۰ نفر به عدد شاغلین در سونگون اضافه شود که قضاوت در این مورد را به مخاطبین گرامی محول میکنیم.
و یک سئوال اساسی:
وقتی که هیات مدیره مس ایران در جلسه اخیر خود و به دنبال انتقادات متعدد از طرح غدیر، مدیران مجتمع و معاونین شرکت را مکلف نموده است که هر چه سریعتر گزارش مطالعات امکان سنجی، طراحی معدن، تعداد ماشین آلات مورد نیاز، گزارشات مالی، منابع انسانی و حتی نیترات مورد نیاز برای تولید مواد منفجره را برای طرح و اتخاذ تصمیم به هیات مدیره منعکس کنند، معلوم میشود که هنوز مطالعه جامعی در مورد میزان جذب نیروی انسانی و اشتغال و تاثیر آن بر نرخ بیکاری شهرستان انجام نشده است! پس چرا مدیر مجتمع شدنگون صرفا بر اساس حدس و گمان به ارائه آمار و ارقام نجومی پرداخته است؟!
معبود عباسزاده همچنین اظهار داشته که در ابتدای مدیریت ایشان، رتبه ورزقان در بین شهرستانهای استان از نظر میزان اشتغال ۱۷ بوده که با روی کار آمدن مدیریت جدید و پس از ۵ ماه، اکنون رتبه شهرستان بین یک و چهار در نوسان میباشد. وی همچنین در بخش دیگری اظهار داشته که تعداد شاغلین قبل از وی ۴۰۶۰ نفر بوده که اکنون به ۵۱۰۰ نفر رسیده است. با یک جمع و تفریق ساده (۱۰۴۰=۴۰۶۰-۵۱۰۰) معلوم میشود که صعود ۱۷ پلهای شهرستان ورزقان در رنکینک اشتغال استان بواسطه جذب ۱۰۴۰ نفر محقق شده است! سلّمنا! با فرض صحت اظهارات عباسزاده، ولی آیا کل این ۱۰۴۰ نفر بومی شهرستان ورزقان بودهاند که چنین تاثیر شگرفی بر نرخ بیکاری شهرستان گذاشته؟ این افراد چگونه جذب شدهاند؟ آیا با اشتغال یک هزارنفر (که خود عباسزاده نصف آنرا اشتغال ناپایدار اعلام نموده)، جهش ۱۷ پلهای در نرخ اشتغال و کاهش بیکاری در بین شهرستانهای استان منطقی است؟!
مدیر مجتمع سونگون که عنوان مدیر جوانِ بومیِ انقلابی را یدک میکشد، دارای تحصیلات در زمینه مدیریت بوده و تالیفاتی در زمینه مدیریت اسلامی دارد و نه بواسطه کاردانی و کاربلدی و رزومه خود بلکه به واسطه دوستی و شاگردی علی رستمی به این صندلی تکیه زده است لذا انتظار نمیرود در مدیریت مجتمع مس سونگون حرفی برای گفتن داشته باشد ولی حداقل انتظار این است که چشم و گوش بسته، به مشاوران و مدیران زیرمجموعه اکتفا ننموده و قبل از اظهار نظر رسمی نسبت به راستی آزمایی آمار و ارقام اقدام نماید چرا که بار معنایی این آمار بسیار سنگین بوده و تبعات اجتماعی بسیار در پی خواهد داشت!
بقول شاعر:
گفتی: “گمان کنم که درست است راه من”
داری گمان چو گمشدگان میکنی رفیق!!
فردا که آفتاب حقیقت برون زند،
سر در کدام برف نهان میکنی رفیق؟!