چاره جویی بر اعتیاد فراگیر موبایل !
چاره جویی بر اعتیاد فراگیر موبایل !

بیداری آذربایجان – ابوالفضل وصالی : در کنار صدها معضل و گرفتاری هایی که مردم در نظام مدیریتی و سیستم اداری مملکت به آن مبتلاء هستند مساله ی مشغولیت و ور رفتن با گوشی های همراه در محل کار توسط کارمندان سازمان ها که در اکثر موارد با بی اعتنایی به ارباب رجوع و لاجرم […]

بیداری آذربایجان – ابوالفضل وصالی : در کنار صدها معضل و گرفتاری هایی که مردم در نظام مدیریتی و سیستم اداری مملکت به آن مبتلاء هستند مساله ی مشغولیت و ور رفتن با گوشی های همراه در محل کار توسط کارمندان سازمان ها که در اکثر موارد با بی اعتنایی به ارباب رجوع و لاجرم معطل ماندن امور توام می باشد ، خود به یک قوز بالا قوز تبدیل شده است .

اگرچه اعتیاد به گوشی موبایل به یک چالش جهانی مبدل شده است و امکانات متنوع جدی و تفریحی آن در موضوعات فراگیر و گسترده ، وسوسه ی رجوع به این وسیله را در هر فرصت و لحظه ای برای تمامی افراد در سنین و موفعیت های مختلف به غایت ایجاد می کند بطوریکه در هنگام رانندگی ها حتی در وسایط نقلیه ی عمومی خیابانی و بیابانی هم به رغم خطرات جانی و مجازات هایی که در نظر گرفته شده است مشغول بودن به آن مشاهده می شود !

با این حال به نظر می رسد برای رهایی از این معضل ممنوعیت همراه داشتن غیر ضروری گوشی موبایل در محل کار سازمان ها و ادارات و حتی برای ارباب رجوع – مشابه حضور در مراجع قضایی و پلیسی – می تواند تا حدود زیادی حواس پرسنل و ارباب رجوع را بر انجام امور متمرکز کند .

بدیهی است در موارد ضروری و برای مسوولان و متصدیانی که طبع ماموریت هایشان مستلزم همراه داشتن این وسیله است قطعا بایداستثناء قایل شد خصوصاً اینکه گوشی همراه وسیله ابلاغ دستورات قضایی و اداری و اعلام قبوض حامل های انرژی و خدماتی برای عموم است ، معذالک استثناهای اینچنینی نیز لزوماً نمی تواندهمراه داشتن غیر ضروری آن را در فضاهای اداری توجیه نماید .

چه خوب است پیش از طرح محدودیت های استفاده از وب سایت ها ی خارجی ، به طریق اولی برنامه هایی برای استفاده صحیح از گوشی های همراه با اعمال مدیریت بر پرسنل اداری و متصدیان امور عمومی دست کم در حد نظارت بر ضوابط ظاهری تدوین شود تا از تبعات منفی و خسارت بار آن کاسته گردد .

در این ارتباط شعر زیر شاید به درک درست مفهوم و منظور نوشتار فوق کمک کند :

الامان از این موبایل !

یک زمانی دست مردم اکثرا تسبیح بود
چون موبایل آمد ز دست مردمان آن را ربود

عده ای با آن کنون مشغول لهوند و لعب
از چنین نعمت چنان کاری ندارد هیچ سود

عده ای با آن ولی دانش زیادت می کنند
برچنین وارستگان و عارفان صدها درود

می توان با این وسیله مردمان آگاه کرد
نغمه ی وارستگی را بهر انسان ها سرود

جای غفلت از کمال و معرفت عصیان نمود
از بشر گَرد جهالت می توان با آن زدود

از برای رویش اندیشه های بکر و خوب
کشتزار مغزهای کهنه را پاشید کود

گر شود معتاد بُعد زشت آن نوع بشر
صد برابر بدتر است از شیره و تریاک و دود

هر که با آن ور رود غافل ز کار و عایله
می کند ویران عزیزان ، بیخ هستی دیر زود

آن کند با روح و جانِ پیر و کودک این موبایل
عینهو با مغز انسان- اندکی کم – فست فود

این سخن را از « دومان » بشنو اگر صاحب دلی
جوهر این نکته را بیرون کشید چون از وجود