توضیحاتی بر گلایه ی اعلمی خطاب به ابوالفضل وصالی
توضیحاتی بر گلایه ی اعلمی خطاب به ابوالفضل وصالی

بیداری آذربایجان : گلایه ی کانال تبلیغاتی « فرزند آذربایجان » متعلق به جناب اکبر اعلمی نماینده ی اسبق حوزه انتخابیه ی تبریز در مجلس شورای اسلامی ناظر به سکوت اینجانب ابوالفضل وصالی در قبال رد صلاحیت نامزدی وی در هیئت اجرایی بدوی برای مجلس یازدهم مستلزم ذکر موارد و توضیحات زیر است . ۱ […]

بیداری آذربایجان : گلایه ی کانال تبلیغاتی « فرزند آذربایجان » متعلق به جناب اکبر اعلمی نماینده ی اسبق حوزه انتخابیه ی تبریز در مجلس شورای اسلامی ناظر به سکوت اینجانب ابوالفضل وصالی در قبال رد صلاحیت نامزدی وی در هیئت اجرایی بدوی برای مجلس یازدهم مستلزم ذکر موارد و توضیحات زیر است .

۱ – تا زمانیکه روزنامه ندای آذرآبادگان لغو امتیاز نشده بود تقریباً تمام نطق ها و مصاحبه های آقای اعلمی بدون کوچکترین چشم داشتی در این روزنامه بصورت برجسته منتشر می شد اگرچه برخی جریان ها و افراد مخالف آن بودند و البته موجب برخی مشکلات و محرومیت ها نیز برای اینجانب می گردید !

۲ – بعد از لغو امتیاز روزنامه ی مزبور ایشان در مقام نمایندگی مردم تبریز در مجلس پیگیری هایی را در چارچوب وظیفه ی نمایندگی برای رفع توقیف این روزنامه قدیمی استان که جرمش دفاع از حقوق انسانی و فرهنگی مردم آذربایجان بود انجام دادند که البته نتیجه بخش نشد و بدیهی است همانگونه که انعکاس اخبار فعالیت های نمایندگی ایشان وظیفه ی بدون منت روزنامه نگاری اینجانب بود به طریق اولی پیگیری های وی نیز در رابطه با لغو امتیاز به ناحق  این روزنامه وظیفه ی بی منت نمایندگی ایشان بوده است و جای بسی تاسف و تعجب می باشد که جناب اعلمی با توسل بر رسانه ای کردن این مکاتبه که بعضی نمایندگان دیگر نیز به آن مبادرت کرده بودند ، درصدد مطالبه ی جبران برآید !

۳- بعد از لغو امتیاز روزنامه ی ندای آذرآبادگان و مجازات ها و مرارت هایی که بر بنده تحمیل شد ، تا یکی دو سال اخیر امکان فعالیت رسانه ای برای اینجانب مقدورنبود و بعد از مهیا شدن فضای شهروند روزنامه نگاری در فضای مجازی ، اینجانب کماکان برحسب اخلاق روزنامه نگاری و در وسع خود با مواضع مستقل و غیر موظفی و هرگونه ادعا فعالیت می کنم که نیک و بد آن برای اهل فن کم و بیش قابل ارزیابی است و البته در این مدت که با فترت فعالیت های سیاسی آقای اعلمی هم توام بوده است ( به غیر ازنامزدی برای ریاست جمهوری در سال ۸۸ که با رد صلاحیت وی مواجه شد و سکوت ایشان در قبال اعتراضات عمومی و حوادث آن انتخابات نیز به عنوان یک فعال سیاسی قابل تامل بود )  مورد دیگری جز رد صلاحیت مجدد وی آن هم در مرحله ی محرمانه ی بدوی قابل اعتراض بعد از یک   دهه غیبت از صحنه ی سیاسی پیش نیامده است که لزوم واکنش رسانه ای اینجانب را ایجاب کند .

۴ – ورود ایشان به عرصه ی انتخابات پیش روی مجلس علیرغم ارسال برخی پیام های غیرمستقیم به نفع جریان تمامیت خواه و یا حداقل ایجاد فرصت بهره برداری از آن برای جریان حاکم بر نهادهای راهبردی و کلیدی در قالب حمله های تند به جریان هم جناحی که نتیجه ای جز طرد از هردو اردوی عمده ی سیاسی ( اصلاح طلب و اصولگرا ) نداشته است و لو اینکه جریان فرصت طلب بر بدنه ی هر دو جناح مستولی گردیده است ، بدون ارائه ی برنامه ی عملیاتی برون رفت از بحران های موجود در ساختار سیاسی ناکارآمد موجود که التزام بر آن جزء شرایط احراز صلاحیت نمایندگی است نمی تواند قابل توجیه باشد مگر اینکه ایشان به تصاحب صرف کرسی بی خاصیت نمایندگی مجلس و مزایای تعریف شده ی آن به واسطه ی اعتبار گذشته و هیاهوهای بی ثمر بسنده کند،کما اینکه حضور جنجالی ۸ ساله ی ایشان به عنوان نماینده ی اول حوزه ی انتخابیه ی تبریز در مجلس لزوما به احراز و احقاق حقوق واقعی و قانونی و بدیهی مردم منطقه منجر نگردید !

۵ – اگرچه رد صلاحیت ها در مرحله نظارت اجرایی انتخابات مجلس که استناد آن صرفاً مراجع چهارگانه ای است که ایشان در هیج کدام از آنها احیاناً پرونده ی منفی ندارد مصداق قانون شکنی و خارج از شرح وظایف محض این هیئت است و به طریق اولی می تواند رد صلاحیت وی را در نظارت سختگیرانه تر استصوابی قابل پیش بینی کند ( هرچند ایشان هنگام ثبت نام برای نامزدی مجلسِ پیش رو در گفتگو با خبرنگاران ردصلاخیت خود را به هر دلیلی که خود بهتر می داند پیش بینی کرده بود) اما با این وصف تحمل ایشان تا حصول و صدور نتیجه از دو مرحله ی بعدی و امتناع از قصاص قبل از جنایت ، مقدم بر هر اقدام احساسی حساسیت برانگیز است که متولیان امر به گواه تجربیات و موارد مشابه هراسی از تبعات واکنش بر آن ندارند ! ضمن اینکه اعلام رد صلاحیت های مرحله ی بدوی بصورت محرمانه به خود نامزدها انجام می گیرد و استناد به شایعات و گمانه زنی ها و مراجع غیر رسمی برای اظهار نظر و تحلیل های رسانه ای دور از موازین حرفه ای و منطقی است !

۶- مع الوصف مقاله ی تحلیلی و انتقادی اخیر اینجانب در پایگاه خبری « بیداری آذربایجان » و به تبع آن باز نشر درگروه های مجازی با عنوان « شبهاتی بر عملکرد شورای نگهبان » ناظر بر برخوردهای تبعیض آمیز و شائبه دار این نهاد با برخی نامزدهای انتخاباتی که منجر به محرومیت مردم و مملکت از حضور عناصر متخصص و کارآمد در عرصه ی تصمیم گیری های سرنوشت ساز می شود و تجربیات ادوار گذشته ی مجلس به مثابه ناکارآمدی این رویکردها مبین آن می باشد ؛ تلویحاً اعتراض به برخوردهای سلبی محور در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی و خود نوعی اوست .

۷- ذکر این نکته هم ضروری است که ملاک اینجانب در ایفای وظایف حرفه ای و اخلاقی روزنامه نگاری بر خلاف عرف رایج مبتنی بر بده بستان ها و نان قرض دادن ها و تب کردن ها و مردن ها ی معامله گرایانه نیست و در طول دوران روزنامه نگاری ام – اگرچه بنا به ممکن الخطا بودن عملکرد هر انسانی نمی تواند عاری از نقد باشد – ، تلاش کرده ام دفاع از حقیقت را فدای هیچ رابطه ای نکرده و از این آفت دامنگیر مناسبات اجتماعی شدیداً پرهیز نمایم ، و صد البته اگر قصد دفاع از حضور ایشان در انتخابات را داشته باشم قطعاً باید قناعت فکری و وجدانی پشتوانه ی آن باشد نه معیارهای غیر مسوولانه که مورد اشاره ی وی قرار گرفته است !