مردی از جنس باران…
مردی از جنس باران…

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: باران، رحمت خداوند مهربان هست که وقتی خالق آسمانها و زمین به ابرها دستور می دهد تا ببارند آنگاه این رحمت الهی، همه زمین را سیراب از لطف پروردگار می کند و چه زیباست اگر انسانهایی هم باشند که همچون باران، دیگر انسان ها را از محبت خود سیراب کنند […]

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: باران، رحمت خداوند مهربان هست که وقتی خالق آسمانها و زمین به ابرها دستور می دهد تا ببارند آنگاه این رحمت الهی، همه زمین را سیراب از لطف پروردگار می کند و چه زیباست اگر انسانهایی هم باشند که همچون باران، دیگر انسان ها را از محبت خود سیراب کنند تا با این لطف، بندگی خود را در پیشگاه خداوند رحیم ثابت کنند…

شهید دکتر مصطفی چمران، مردی از جنس باران که همچون باران بر وجود دیگر انسانها بارید تا ثابت کند بندگی خدا غیر از مهربانی بر بندگانِ نیازمند خدا نیست؛ شهید چمران در نیایش های عارفانه اش با خدا می گوید: «خدایا، تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمکزار انسان ببارم، تو مرا فریاد کردی که همچون رعد، در میان طوفان حوادث بغرم. تو مرا درد و غم کردی تا همنشین محرومین و دلشکستگان باشم، تو مرا عشق کردی تا در قلبهای عشاق بسوزم. تو مرا برق کردی تا در آسمان ظلمت ‏زده بتازم و سیاهی این شب ظلمانی را بدرم…»

شهید چمران، مردی از جنس باران که با انسانیت و سوختن ها برای رنج مردم و بزرگواری هایش، شرف را بیمه کرد طوریکه امام خمینی (ره) فرمودند: «چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام، جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.»

شهید چمران، مردی از جنس باران که با آسمانی شدن و بُریدن از غیر خدا، دنیا را سه طلاقه کرد طوریکه دنیا به دنبالش دوید اما او اعتنا نکرد؛ امیر المؤمنین علیه السلام در خطبۀ ۱۸۴ نهج البلاغه در توصیف اهل تقوا می فرمایند: «دنیا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان کشید و آنان با پرداخت جانشان، خود را آزاد کردند…» و رهبر معظم انقلاب نیز در مورد این ویژگیِ شهید چمران فرموده اند: «خدا رحمت کند این شهید عزیز را؛ اینجوری بود چمران؛ دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت…»

شهید چمران، مردی از جنس باران که چریکی مهربان، دانشمندی عارف، عاشقی دلسوخته و بی نظیر بود؛ رهبر معظم انقلاب در مورد خصوصیات این مردِ خدا می فرمایند: « عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود… با انصاف بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازک مزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ، یک سرباز سختکوش بود… ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجۀ‌ عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی می شود… توقعی که ما داریم این است که فرآوردۀ‌ دانشگاه جمهوری اسلامی – نه به نحو استثناء بلکه به نحو قاعده – چمران ‌ها باشند…»

شهید چمران، مردی از جنس باران که تمام وجودش برای درد و غم انسانها می سوخت؛ این چریک خستگی ناپذیر در نیایش عارفانه اش با خدا می گوید: «اما ای خدای بزرگ یک چیز بیش از همه چیز به من ارزانی داشتی که نمی توانم شکرش کنم و آن درد و غم بود. درد و غم از وجودم اکسیری ساخت که جزء حقیقت چیزی نجوید. جز فداکاری راهی برنگزیند و جزء عشق چیزی از آن ترشح نکند.»

شهید چمران، مردی از جنس باران که آنقدر مناعت طبع داشت که این ویژگیِ شهید را در خاطرات گذشته اش می توان فهمید و درس گرفت: «به یاد دارم که به دانشگاه می رفتم، برف می بارید، هوا سرد بود و روزهای متوالی هیچ پولی نداشتم و راه دراز خانه به مدرسه را پیاده طی می کردم که بیش از یک ساعت و نیم طول می کشید، دست و پایم از سرما کرخ می شد و یخ می زد ولی از کسی تقاضای پول نمی کردم؛ بارها پدرم می خواست به زور به من پول بدهد ولی آنقدر مناعت طبع داشتم که نمی پذیرفتم، چقدر بر من سخت بود که از کسی چیزی بپذیرم…»

شهید چمران، مردی از جنس باران که در مناجات هایش از خدا می خواهد: «خدایا، پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.»؛ پیامبر اکرم (ص) می‌ فرمایند: «هر که حرمت و بزرگی در آخرت را می ‌خواهد زینت دنیا را رها کند. (نهج الفصاحه، ص ۳)» و چه زیبا این مَرد آسمانی که بند بند وجودش در عشق مولا علی می سوخت، انسانیت را معنی کرد تا برای همیشه فرمانده قلب عاشقانش بماند و همچون شمعی بسوزد تا عاشقانش همچون پروانه، گرد وجودش، درس بندگیِ خالصانۀ خداوند را بیاموزند…