حیائی که معلمان دارند و فریبی که رسانه ها می زنند!
حیائی که معلمان دارند و فریبی که رسانه ها می زنند!

اویاقلیق: اخیرا تصاویر مجله تایم در داخل کشور و مشخصا در فضای رسانه ای کشور سر و صدای زیادی داشته است. تصاویر از فقر معلمان امریکائی و عدم کفاف درآمدهای حاصل از تعلیم و تربیت در مدارس امریکا با هزینه های جاری روزانه آنها حکایت دارد. منتقدین غرب، این تصاویر را بعنوان علامت شکست جامعه […]

اویاقلیق: اخیرا تصاویر مجله تایم در داخل کشور و مشخصا در فضای رسانه ای کشور سر و صدای زیادی داشته است. تصاویر از فقر معلمان امریکائی و عدم کفاف درآمدهای حاصل از تعلیم و تربیت در مدارس امریکا با هزینه های جاری روزانه آنها حکایت دارد.

منتقدین غرب، این تصاویر را بعنوان علامت شکست جامعه آموزشی امریکا قلمداد می کنند و یا اینکه داخلی ها را از امریکائی شدن برحذر می دارند.
اما غافل از اینکه سیستم آموزشی داخل کشور، سالهاست که در مسیر لیبرال دموکراسی غربی، معلمان متعهد را دلسرد و مربیان عقده ای را به انواع زشتی ها آلوده کرده است!

اما معجزه فریب رسانه ای چنان می نماید که معلمان در کشور ما جایگاه خوبی دارند و به نسبت اقتصاد مملکت از رفاه نسبی برخوردارند.

در جامعه لیبرال دموکراسی غربی معلمی فقط یک صنف است اما در جامعه مدعی حاکمیت دین، معلمی شغل انبیاء است.

در این رابطه بیداری آذربایجان پای صحبت های یکی از معلمان شهرمان تبریز نشسته و از وی در مورد درآمدها و هزینه هایش پرسیده است.

آقای … می گوید بعد از ۱۴ سال کار در مدارس تبریز که استخدام رسمی وزارت آموزش و پروش است؛ با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تبریز ماهیانه ۱میلیون و ۶۰۰ هزار تومان دریافتی دارد.

او می گوید با بالاتر رفتن قیمت دلار و سخت شدن اوضاع اقتصادی همه مردم، ماهیانه دولتی کفاف زندگی اش را نمی دهد و هزاران معلم در چنین شرایطی با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند. انگار گوش شنوایی در وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد.

او می گوید هر روز با هزاران استرس سر کلاس حاضر می شود و گاهی کنترل کلاس از دستش خارج می شود و با برخی از دانش آموزان به تندی برخورد می کند. همین کار تا بحال باعث شده است برخی از والدین دانش آموزان از وی به مدرسه و یا مدیران آموزش و پرورش شکایت کنند و اگر سابقه طلایی او در امر آموزش نبود، شاید همین شغل را هم از دست داده بود.

صحبت هایمان تمام می شود ولی با سوالات زیادی در ذهنم کلنجار می روم. پاسخش را نمی دانم. اصلا این مجهولات را با ادعاهای دینی مسئولین و حاکمیت جمهوری اسلامی نمی توانم تطبیق دهم.
بالاخره اگر معلمی شغل انبیاء است پس چرا تبدیل به صنفی شده است که مدیران مربوطه، خرج کردن و سرمایه گذاری برای آن را بنوعی دور ریختن سرمایه قلمداد می کنند؟!

اگر فرزندان این مملکت در مدارس بدرستی و طبق آرمان های جمهوری اسلامی تربیت نشوند، آینده چنین نسلی آیا غیر از چوب تر و خشک مخالفان و براندازها خواهد بود؟!

تا کی باید معلم ها اسیر نان شب باشند اما برخی بعنوان ذخیره نظام بیت المال را بچاپند و منت نیز بر سر مردم بگذارند؟!

چند سال قبل در اعتراض صنفی معلمان چندین نفر جان شان را از دست دادند. آیا مدیران و مسئولین مربوطه بدنبال تکرار چنین فجایعی هستند که این چنین بی تفاوت نشان می دهند؟!

کم ترین انتظار از حاکمیت جمهوری اسلامی این است که نهادهای نظارتی و مدعی العموم نسبت به استضعاف مالی معلمان بی تفاوت نباشند.