آیا قالی باف به سرنوشت هاشمی رفسنجانی دچار می‌شود؟
آیا قالی باف به سرنوشت هاشمی رفسنجانی دچار می‌شود؟
قالی باف که به عنوان چهره‌ای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته می‌شود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود. قالی باف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسی‌اش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن.

به گزارش اویاقلیق به نقل از خبرآنلاین، انتخابات مجلس دوازدهم، انتخابات شوریدن‌ها بود؛ شوریدن جوانان بر نسل پدران؛ شورش پاجوش‌های بر چنارها؛ انتخاباتی که در آن طیف مبدع نظریه چنار-پاجوش یعنی غلامعلی حداد عادل در گوشه رینگ افتاد و پاجوش‌ها آنقدر زیاد شدند تا ریشه چنار را تقریبا خشکاندند.

غلامعلی حدادعادل رئیس شورای ائتلاف، پیش از انتخابات درباره تعدد فهرست‌های اصولگرایان گفته بود که «همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم متعدد زده می‌شود؛ امری طبیعی است.» این اظهارات با خشم گروه‌های اصولگرایان روبرو شد و آن‌ها را مصمم‌تر کرد تا نسخه یکی از چنار‌های حاضر در انتخابات را در هم بپیچند.

همین هم شد؛ محمدباقر قالی باف رئیس مجلس که به عنوان یکی از چنار‌های حاضر در مجلس شناخته می‌شود، در این انتخابات با سقوطی عجیب مواجه شد. در شرایطی که قالی باف آماده برای دفاع از عنوان نخست خود در انتخابات مجلس یازدهم بود، در انتخابات اخیر، ضربه‌ای هولناک بر تنه‌ی او وارد آمد؛ قالی باف که رئیس مجلس فعلی است، تا این لحظه نفر چهارم از فهرست منتخبان در حوزه انتخابیه تهران است.

سقوط قالی باف به رتبه پایین‌تر از یک مجری تندرو

این ضربه وقتی کاری‌تر می‌شود که نفرات بالاسری او از چهره‌های منتقدش از همان طیف اصولگرایان هستند و بدتر از بدتر آنکه نفر سوم یک مجری تندرو است که به لطف شبکه افق که منتسب به برخی نهادهاست، تبدیل به چهره شده؛ کسی که سال‌ها قبل پشت‌سر سعید جلیلی راه می‌رفت و مرید او بود. حالا محمدباقر قالی باف پایین‌تر از فردی است که سعید جلیلی را همراهی می‌کرده است.

بسیاری البته این ضربات کاری بر زندگی سیاسی قالی باف را ماه‌ها قبل از انتخابات پیش‌بینی می‌کردند؛ آن‌ها به واسطه فعالیت‌های شدید جبهه پایداری علیه رئیس مجلس چنین پیش‌بینی‌ای داشتند؛ فعالیت‌هایی از جنس افشای خرید سیسمونی نوه قالیباف از استانبول ترکیه؛ ادعای دستکاری بودجه توسط نزدیکان رئیس و اعطای خودرو‌های شاسی بلند به برخی مجلسی‌ها. این‌ها سنگ‌ها و صخره‌هایی بودند که منتسبان به جبهه پایداری روبروی قالی باف قرار می‌دادند تا از او اعتبارزدایی کنند.

بزرگترین چالش زندگی قالی باف؛ ماندن یا رفتن.

اما برخی هم از چند هفته و چند روز مانده به انتخابات پیش‌بینی افول ستاره بخت سیاسی قالی باف را داشتند؛ از زمانی که ماجرای سفر‌های خارجی متعدد و درخواست اقامت دائم اسحاق قالی باف فرزند کوچک رئیس مجلس در فضای مجازی منتشر شد؛ این بار دیگر مانند دفعات قبل نبود؛ ضربِ ضربه‌ای که بر پیکره سیاسی قالی باف وارد شده بود، عمیق و کاری‌تر بود.

نتیجه هم داد اتفاقا؛ او که به عنوان چهره‌ای سرشناس در میان اصولگرایان شناخته می‌شود، تا الان نفر چهارم در تهران است و محمود نبویان تکیه بر جایگاهی زده که چهار سال پیش او تکیه زده بود.
قالی باف در چنین شرایطی با یک چالش بزرگ و شاید بزرگترین چالش زندگی سیاسی‌اش روبرو باشد؛ ماندن یا رفتن.

او در این شرایط که هم نفر اول پایتخت نشده و هم منتقدان که نه، مخالفان و دشمنان سرسختش در حال قدرت گرفتن در مجلس هستند؛ از همین رو او همین روز‌ها باید تصمیم بگیرد.

قالی باف می‌تواند در ادامه انتخابات مجلس و تشکیل شدن مجلس جدید بماند و ادامه دهد. در چنین شرایطی با توجه به ورود دشمنان درجه یک او، احتمالا چهار سال سخت‌تری نسبت به چهار سال مجلس یازدهم خواهد داشت. چرا که احتمال ریاست مجدد قالی باف بر مجلس کاهشی چشمگیر خواهد داشت.

مخالفان او از این شرایط که قالی باف به ضعیف‌ترین وضعیت سیاسی خود در طول این سه دهه رسیده، می‌توانند کمال استفاده را کنند و او را از صحنه سیاست محو کنند. از این دشمنان قالی باف هیچ بعید نیست که وی را در طول چهار سال آینده در مجلس دوازدهم، تبدیل به خاکستر کنند و خاکسترش را هم بر باد دهند.

قالی باف تن به معامله جدید می‌دهد؟

آن‌ها کمر بسته‌اند که انتقام این سال‌ها را از او بگیرند. بر این اساس، احتمال آنکه در طول مجلس دوازدهم، افشاگری‌های بیشتری از قالی باف مطرح شود، کمتر از دوران انتخابات نخواهد بود. البته بستگی به رفتار خود او با مخالفانش هم دارد؛ اگر با آن‌ها وارد معامله شود که سابقه او نشان داده می‌شود، در خوشبینانه‌ترین حالت او در مجلس عزلت نشین و گوشه‌نشین خواهد شد. در چنین شرایطی او باید رویای ریاست بر مجلس را به فراموشی بسپرد و به عنوان یک نماینده عادی ادامه دهد.

اما راه دیگری که پیش‌روی قالی باف است، گزینه‌ای جز انصراف نیست. او می‌تواند با الگوبرداری از رفتار هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم، برای حفظ اعتبار خود از ادامه نمایندگی کناره بگیرد و مشغول بازسازی وجهه و زندگی سیاسی خود شود.

وضعیت هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم تفاوت زیادی با این روز‌های قالی باف نداشت؛ البته که در مثال محل مناقشه نیست؛ اما هاشمی رفسنجانی اگر انصراف نمی‌داد در مجلسی وارد می‌شد که مخالفان انتظارش را می‌کشیدند؛ مانند همین روز‌های قالی باف که پایداری‌چی‌ها در انتظار او برای دیدارش در مجلس هستند.

هاشمی رفسنجانی آن زمان تیزهوشی به خرج داد و جریانی که در حال پایین کشیدنش بودند را پشت در مجلس ششم متوقف کرد. البته بعید است که قالی باف با توجه به ولع قدرتی که دارد چنین کند. او می‌تواند با کنار رفتن از نمایندگی، خود را تا سر حد امکان برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ آماده کند تا هم چهره‌اش را بازیابی کند و هم بتواند انتقام این دوره را از نیرو‌های نیابتی ابراهیم رئیسی و دولت او بگیرد؛ البته اگر مشاورانی که او را به این روز انداخته‌اند اجازه دهند و قالی باف را با مشاوره‌های مثل قبل‌شان ضعیف‌تر از دیروز نکنند.