توسعه، قربانی الگوی رای دهی قومی!
توسعه، قربانی الگوی رای دهی قومی!
انتخابات مقبول ترین کنش جهان برای تعیین نمایندگان، زمامداران و تصمیم گیران است. حتی در مواردی که روند انتخابات دارای اشکالاتی ارزیابی شده یا به طور کلی مردود دانسته می شود، باز هم نمی توان از مزایای همه پرسی چشم پوشی کرد. با بدبینانه ترین نگاه ممکن می توان گفت انتخابات و صندوق رای بدترین شیوه گزینشی است که جهان هنوز جایگزین بهتری برایش نیافته است.

اویاقلیق/ فائزه صدر: انتخابات مقبول ترین کنش جهان برای تعیین نمایندگان، زمامداران و تصمیم گیران است. حتی در مواردی که روند انتخابات دارای اشکالاتی ارزیابی شده یا به طور کلی مردود دانسته می شود، باز هم نمی توان از مزایای همه پرسی چشم پوشی کرد. با بدبینانه ترین نگاه ممکن می توان گفت انتخابات و صندوق رای بدترین شیوه گزینشی است که جهان هنوز جایگزین بهتری برایش نیافته است.

در ایران بعد از داستان احراز صلاحیت که معروفترین حاشیه ساز هر انتخاباتی است، آسیب های دیگری، بی صدا صحنه مردم سالاری را به هم می زنند. این عیوب، چنان با فرهنگ و سنت زینت یافته و به جریان انتخابات تحمیل شده اند؛ که در میان اکثریت رای دهندگان پذیرفته و حتی پسندیده اند. کمتر کسی متوجه زیان کشور از این سمت و سو است و حداقل نقدی که از جانب نخبگان بر این آسیب ها وارد است، ره به جایی نمی برد. عدم آگاهی رای دهنده از بار مسئولیت و تبعات انتخاب اش به دنبال تبعیت از الگوهای نادرست رای دهی، یکی از آفات انتخابات است.

برابر با قانون هر رای دهنده ای می تواند آزادانه انتخاب خود را به صندوق رای بسپارد. آرای هر صندوقی نشان دهنده افکار و عقاید جامعه پیرامونی است، اما الگوهای رای دهی این اصل را تغییر می دهند و ضمن سلب آزادی فردی شخص، عقیده ای غیر از نظر رای دهنده را به صندوق تحمیل می کند. یکی از این الگوها، رای دهی قومی و طایفه ای است.

در شهرهای بزرگ رای اعضای یک خانواده با هم فرق دارد، پدر انتخابی دارد و مادر انتخاب دیگری. اگر فرزندان به سن رای دهی رسیده باشند، ممکن است نامزد مورد نظرشان متفاوت از انتخاب والدین باشد. همانقدر که این مدل در شهرهای بزرگ پذیرفته شده، تبعیت از آن و استفاده از حق قانونی و فردی، در برخی از نقاط کشور بعید و عجیب به نظر می رسد!

الگوی رای دهی در شهرستان ها و روستاهای آذربایجان شرقی نیز نمونه ای از رای دهی قومی است. در این شیوه بزرگان هر تیره و طایفه ای پای نطق نامزد انتخابات می نشینند یا با وابستگان و نمایندگان نامزد مورد نظر گفت و گو می کنند. نامزد انتخابات و بزرگان هر قوم با هم قرار و مدار دارند و تنها در صورتی که تصمیم به حمایت از یک نامزد، توسط بزرگ آن قوم تایید شود، اعضای طایفه اجازه دارند به فرد مورد نظر رای دهند.

با توجه به مهاجر پذیری بالای تبریز و کوچ از مناطق به مرکز استان، الگوی رای دهی قومی در این شهر نیز رواج دارد. گزارش هایی مبنی بر مشاهده گونی پر از شناسنامه در شعب اخذ رای، اگر شایعه نبوده یا پای مفسده ای در میان نباشد، متوجه الگوی رای دهی قومی است که نظر بزرگان طایفه برای سایر افراد آن مجموعه تعیین کننده و لازم الاجرا است.

در میان انواع الگوهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی؛ شیوه رای دهی قومی یکی از چشمگیرترین و موثرترین روش های رای آوری نامزدهای انتخابات است. چشمگیر از نظر شیوع و فراوانی و موثر در جهت دهی به رای جامعه پیرامونی.

در این شیوه حتی نخبگان قوم و طایفه نیز به نظر بزرگ جمع، تمکین می کنند و حق انتخاب قانونی و فردی خود را به نظر جمعی واگذار می کنند. زیرا در اجتماعات کوچک و «تبار محور»، الزامات تعریف شده در پیوند های خویشاوندی از حقوق شهروندی مهم تر است.

در ایام انتخابات، مساجد، قهوه خانه ها و خانه بزرگان هر طایفه در شهرستان ها و روستا ها محل شکل گیری گعده های خویشاوندی با هدف اقناع و بسیج افراد خانواده برای تبلیغ و حمایت از نامزد مورد نظر است. حس تعلق داشتن به قوم و طایفه در این ایام قوت می گیرد. پدیده ای که برخی از نامزدها به ویژه نامزدهای پیروز در انتخابات های قبلی به خوبی از آن بهره گرفته اند و بار دیگر هوشمندانه از حس هم تباری مردمان مناطق، برای شکل ‌دادن به سیاست انتخاباتی خود و پیروزی بر رقبا استفاده می کنند. عموما در این موارد پای صرف هزینه برای خریدن آرای یک قوم یا طایفه نیز در میان است.

اگر انتخابات را مرحله ای از تلاش نخبگان برای رسیدن به جایگاه تصمیم گیری و تصمیم سازی بدانیم، گذشتن از حق انتخاب و استفاده ابزاری از تعلقات قومی و طایفه ای مورد نقد خواهد بود؛ اما در انتخاباتی که نمایندگی مجلس یا عضویت در شورای شهر و روستا به صورت یک شغل پر منفعت ادراک شده و جریان انتخابات، رقابتی برای دست یافتن به این امتیاز مادی است؛ هدف وسیله را توجیه می کند و استفاده ابزاری از ظرفیت های قومی برای نتیجه گرفتن بلامانع جلوه می کند.

انتخابات یکی از صحنه هایی است که ظرفیت های قومی به ابزاری در دست نامزدها تبدیل می شود. الگوی رای دهی قومی و قبیله ای تبعات مخربی به همراه دارد زیرا در ادامه باعث برجسته شدن مطالبات این گروه ها می شود. چون رای دهندگان به صورت فردی، آگاهانه و با درک و پذیرش مسئولیت انتخاب خود در همه پرسی شرکت نکرده اند، جنس مطالباتشان طلبکارانه است.

نمایندگان برآمده از آرای قومی، به جای پیگیری مصالح ملی، رو به سوی تیره ها و طایفه ها دارند، چرا که با آرا این گروه ها انتخاب شده و دیونی بر ذمه آنهاست. از اینجاست که نامزد پیروز، منافع ملی را نادیده می گیرد و با پیشنهاد و پیگیری طرح های خام، در صدد جلب رضایت رای دهندگان است. احداث صنایع آلاینده در دامان مناطق بکر زیستی، تاسیس دانشگاه های خالی از دانشجو، افتتاح بدون مطالعه گمرکات، استخدام های سفارشی، استفاده از رانت موقعیت و رانت اطلاعات، باند بازی و… همه دیوارهای کجی هستند که با خشت اول ناراست بنا شده اند. نمایندگان مدیون مجلس، توسعه کشور را قربانی الگوی رای دهی می کنند.

البته با این تصور می توان انتخابات حزبی را نیز به عنوان الگویی از رای دهی گروهی زیر سوال برد، زیرا رفتار انتخاباتی رای دهنده تحت تاثیر نظر گروهی است که به آن تعلق دارد یا در موقعیت هواداری از آن گروه تعریف شده است. ولی الگوی رای دهی حزبی واجد ویژگی مهم و ارزشمند پاسخگویی است. نماینده به مجموعه ای سیاسی تعلق دارد و حزب اش پاسخگوی عملکرد وی خواهد بود.

بستر احزاب، تربیت کننده شخصیت سیاسی است. کمتر نماینده حزبی و شناسنامه داری نسبت به منافع ملی اینچنین بی توجه خواهد بود. همچنین حزب نسبت به آگاهی بخشی به جامعه تعهد دارد و رفتارهای گروهی اعضای حزب یا هواداران احزاب، توام با آگاهی از قوانین، حقوق عمومی و مصالح ملی است.

احزاب و انجمن‌ های سیاسی با انواع فعالیت ‌ها از جمله سخنرانی های مکرر و جلسات آموزشی، رسالت آگاهی بخشی را مقدم بر تلاش برای اقناع شهروندان و گرفتن رای می دانند. درحالیکه الگوی رای دهی قومی فاقد عنصر آگاهی است و نامزد انتخابات تنها دلبستگی افراد به تبار و طایفه خود را مورد توجه قرار می دهد. از این رو، پس از مرحله رای دهی هر قومی منافع خود را از نامزد پیروز مطالبه خواهد کرد.

البته ناگفته پیداست که ظرفیت های بسیاری در قوم ها و طایفه ها وجود دارد. این مجموعه ها در جای خود به اقتصاد، فرهنگ، امنیت و به طور کلی به توسعه کشور کمک می کنند، اما بهره کشی از این ظرفیت در الگوی رای دهی قومی و طایفه ای، جریان آزاد انتخابات را عقیم و مجلس یا شوراها را بی اثر می کند. وقتی نگاه و عملکرد انتخاب کننده و انتخاب شونده با فلسفه وجودی انتخابات نسبتی ندارد، نباید از مجلس یا شورای برامده از آن نگاه و این عملکرد، انتظار زیادی داشت.