آذربایجان و  ۱۰ هزار  سرو استوار
آذربایجان و  ۱۰ هزار  سرو استوار
«عند ربهم یرزقون» اند، «خدا» خودش گفته است ... جایگاه و شانیتی بالاتر از این برای انسان وجود دارد؟ جایگاهی رفیع که حتی فرشتگان الهی نیز بدان راه ندارند؛ چه، «فرشته عشق نداند، خطا اینجاست» ...

اویاقلیق/احد نقش شور: «عند ربهم یرزقون» اند، «خدا» خودش گفته است … جایگاه و شانیتی بالاتر از این برای انسان وجود دارد؟ جایگاهی رفیع که حتی فرشتگان الهی نیز بدان راه ندارند؛ چه، «فرشته عشق نداند، خطا اینجاست» …

مانایی ایران و ایرانی، بیمه کسانی است که از جان گذشته اند، از فرزند و عیال و خانمان چشم پوشیده اند، دنیا را در معامله با خدا «سه طلاقه» کرده اند تا تنعم از سفره الهی را، روزی ابدی خویش قرار دهند … شهداء برای همین است که با همه فرق دارند …

«شهادت»، فصل مشترک تاریخ آزدیخواهی و استقلال طلبی ایران اسلامی است، شهادت، صرفا یک واژه نیست که به راحتی در لغت معنا کنیم و از کنارش به مانند دیگر واژه ها عبور کنیم، سال هاست که شهادت، برای ما ایرانیان، معنایی دیگرگون دارد، مکتبی فراگیر و دانشگاهی با آموزه های دینی، ملی و میهنی است و دانش آموختگان آسمانی و الوهی این مکتب، ابدی ترین برگزیدگان هستند.

اصلا، جای جای تاریخ اقتدار، استقلال و عزت ایران زمین، بدون نقش و تاثیر ایثار و از جان گذشتگی شهداء، قابل روایت و تعبیر نیست، شهدا، خود راویان و خالقان واقعی تاریخ اند، تاریخی افتخارآمیز که جهان را به تحسین و تحبیب خود واداشته است.

وجود بالغ بر ۳۰۰ هزار شهید گلگون کفن در راه آزادی، استقلال، امنیت، عزت و اقتدار ایران اسلامی، از دور افتاده ترین روستاها تا مراکز استان های کشور، گواهی روشن و صادق بر زنده بودن روحیه ایثار و شهادت است، شهدای سرافرازی که از نوجوان ۱۳ ساله تا پیران ۷۰ ساله، از دانش آموز و دانشجو و کارمند و کارگر و دانشمند و معلم و خبرنگار و ارتشی و سپاهی و بسیجی و روحانی و پزشک و پرستار و زنان شهید را در میان خود دارد تا اثبات شود، دفاع از میهن و انقلاب و نظام، فراگیر و همه گیر بوده، هست و خواهد بود …

در این میان، تبریز و آذربایجان، جایگاهی ویژه و رفیع در تقدیم شهداء جان بر کف در راه آزادی و اقتدار و امنیت ایران اسلامی دارد.

به صد زبان و هزار لهجه هم که تعریفش کنند، «تبریز و آذربایجان»، فراتر از هر وصف و تفسیری هستند، جغرافیایی «سهل و ممتنع»، دیاری که سخن گفتن در باب آن ها، تفکر و اندیشه را به «مهمیز درنگ» می کشاند تا سطر به سطر تاریخش را مروری دیگرگون کنی و سپس در برگ برگ تذکره ها، دنبال تعاریفی از آن بگردی که نه ذی نفعان و پرورش یافتگانش؛ بلکه راویان و سیاحان و ناظران آن، وصفش را سروده اند.

تبریز و آذربایجان، تنها یک نام بر روی نقشه جغرافیای ایران و اطلس گیتی نیستند که نگاهی گذرا بر آن بیندازیم و عبوری ساده از کنارشان داشته باشیم، تبریز و آذربایجان، وسعتی فراخ در گستره تاریخی ایران و جهان هستند، جغرافیایی که فصل مشترک تذکره‌ها، سفرنامه‌ها، خاطرات و یادانگاره‌های تمامی جهانگردان، گردشگران و مورخان بوده و هست؛ استانی که مرور و بررسی تاریخ دفاع مقدس و ایثارگری ایران، بی نام این شهر و استان و مردمانش، کاری ابتر و ناقص به شمار می‌رود.

آذربایجان، سینه ستبر استبدادستیزی و آزادیخواهی ملی ایران، دیار دین و فلسفه و عرفان، نخستین پایتخت مذهب تشیع ایران، خط ممتد فرهنگ و هنر در بستر تاریخ، قطب اقتصاد، صنعت، تجارت و تولید، پشتوانه قوام و استحکام مام وطن در تمامی قرون و اعصار از صدر مشروطه گرفته تا انقلاب اسلامی، دوران دفاع مقدس و عصر سازندگی، حصاری تنگ و مرگ‌انگیز برای دشمنانی که هر گاه سودای تجاوز در سر پروراندند، خاک مذلت و خفت تبریز و آذربایجان بر سرشان ریخت تا برای همیشه تاریخ سرافکندگی نصیبشان گردد.

دژ بلند و استوار دفاع در برابر متجاوزانی چون روسیه تزاری و ترکان عثمانی، شهر مشروطه و دلیرمردان شجاع و جان‌برکفی چون ستارخان و باقرخان و شهیدان ثقه‌الاسلام و خیابانی، علمای دهری چون امینی، طباطبایی و جعفری، زادبوم پیشگامان مظاهر نخستین، شهر موزه‌ها و خانه‌های قدیمی و تاریخی، خاستگاه شعرا، عرفا و ادبایی چون شهریار، پروین، شمس، قطران، صائب و همام، سرزمین جاوید سرداران دوران دفاع مقدس چونان باکری‌ها، آذربایجان ، تجلایی، یاغچیان، کسایی، فکوری، باقری، و ۱۰ هزار شهید به خون‌خفته راه دفاع از کیان کشور، کانون اندیشه، تفکر، نبوغ و دانش نوین و در یک کلام سر ایران به فرموده رهبر فرزانه انقلاب.
آری، تبریز و آذربایجان، چنین جغرافیایی است که همواره، شهید پشت شهید برای ایران در دامن خود پرورانده است، ۱۰ هزار شهیدی که همگی، «فدائی» اقتدار و امنیت ایران اسلامی بوده اند و این راه، همچنان ادامه خواهد داشت …