عزت “باباکریم”!
عزت “باباکریم”!
پنجشنبه تکریم، رونمایی از فرشته ای بود که غیرممکن های بسیاری را ممکن کرده، مردی که به استناد گزارش "ژورنال سازمان صلیب سرخ جهانی"، کمک های انسان دوستانه او و برادران فقیدش، بیشتر از کمک های بشردوستانه 196 کشور جهان بوده است.

اویاقلیق/احد نقش شور: نوشتن این مطلب برای من، سخت ترین تکلیف تمام سال های روزنامه نگاری است، نوشتن از مردی که پیش از این، بارها افتخار ملاقات و عرض ارادت به ایشان نصیبم شده، بی هیچ جسارتی برای درخواست مصاحبه و گفتگوی رسانه ای، اصلا اهل این کارها نیست، به شدت از دوربین و خبرنگار و تبلیغات معمول این روزها گریزان است؛ درست برخلاف برخی به اصطلاح خیرین تازه به دوران رسیده ای که هیچ کاری را بدون حضور دوربین انجام نمی دهند و خیری با پول این و آن را، با رقص “باباکرم” دوره گردی می کنند!

کرامت و بخشش او، نه از کیسه خلیفه است، نه از حساب دیگران، نمونه بیرونی برای کریم مردانی آذر، که بخش عمده ای از ثروتش را وقف مدرسه سازی، بخشندگی و دستگیری از نیازمندان می کند، یافت نمی شود، برای همین است که محبوب و مقبول همه شده است.

او و برادران فقیدش را “سلاطین مدرسه سازی خاورمیانه و جهان” نامیده اند، نه تبریزی ها و ایرانی ها، سازمان بزرگی همچون “یونسکو” این لقب را به ایشان داده، نامش در ایران و جهان، از دورافتاده ترین نقاط کشور تا کوشه و کنار آفریقا بر سر زبان هاست؛ اما خودش می گوید، از این القاب گریزان است، به قول خودش، او، “سکه اش را یک بار خرج کرده است؛ برای “خدا” و هر نوع دیده شدن و فخر فروشی و نمایش برای کارهای خیری که انجام داده است، ارزش کارهایی را که می کند، از بین می برد”!

ازدواج نکرده است، فرزندی ندارد؛ اما پدر معنوی ۳۱ هزار دختر و پسری است که عاشقانه دوستش دارند و “باباکریم” صدایش می کنند، نامی که بسیار دلنشین است و حسابی به او می آید، آنقدر متواضع و کریم است که حتی نام خودش بر روی هیچ یک از مدارس، درمانگاه ها، پانسیون ها، خوابگاه ها و بزرگ ترین بیمارستان کودکان خاورمیانه نیست، همین یک نشانه، برای معامله اش با خدا کافی است، مدارس دخترانه را به نام مادر مرحومش، “بانو زهرا مردانی آذر” و مدارس پسرانه را به نام پدر فقیدش، “محمد مردانی آذر” نامگذاری کرده است تا درسی را که از این دو بزرگوار در میدان نیکوکاری آموخته، به خوبی پس داده باشد.

باباکریم و برادران فقیدش، از فقر و نداری و تنگدستی و یتیمی به این درجه از عزت ابدی رسیده اند، درست به همین دلیل هم، تمامی ۳۱ هزار فرزند معنوی او در ایران و آفریقا و دیگر کشورهای جهان، از بین کودکان و نوجوانان فقیر، معلول و نیازمند انتخاب شده اند، به قول خودش، “کلید خزانه الهی در دستان اوست و تا زمانی که زنده است و حتی بعد از آن، این خزانه الهی، قفل نخواهد شد”!

در پنجشنبه تکریم، برای جشن تولد ۹۰ سالگی اش، همه آمده بودند، از مدیران و مسوولان ارشدی که باباکریم جورکش آن ها در همه این سال ها بوده تا فرزندان ریز و درشتش که با اشک به استقبالش رفتند، حتی بودند مدیرانی که برای دیده شدن و بهره مندی از فرصت نایافته حضور او، برای قرار گرفتن در کادر دوربین ها همه کار می کردند، شاید در کنار باباکریم، هویت مخدوش خود را ترمیم کنند!

کریم مردانی آذر، نه سراغ سیخ زدن کباب برای کودکان محروم و نیازمند رفته، نه میدان دار اهداء بسته های حمایتی و غذایی، با آن شکل تحقیرآمیز برای خانواده های نیازمند و محروم بوده.

با مدرسه سازی، خوابگاه سازی، پانسیون سازی و بیمارستان سازی برای کودکان نیازمند، “آگاهی و دانش” و “امنیت و صیانت” و “سلامت” را توامان به نسل فردای ایران زمین هدیه داده است، نسلی که او برایشان پدری می کند، بی تردید، نسلی قدردان، ساعی، خلاق، سالم و متعهد بار خواهد آمد، اعتماد به نفس برای تکرار خوبی ها در قبال همنوع را بدون منت در وجود خویش پرورش خواهد داد تا تبریز و آذربایجان و ایران، دست کم برای یک قرن بعد، خوبی و خوب بودن را فریاد بزند، مولد باشد و ایران را بسازد.

آئین معنوی “تکریم کریم”، به جرات، بهترین، زیباترین و ماناترین مراسم تاریخ تبریز و آذربایجان بود، روزی که همه، به تعظیم مردی ایستادند که بزرگ تر، محبوب تر و مقبول تر از هر مسوول و صاحب منصبی است، بی هیچ ادعا و نمایشی.

پنجشنبه تکریم، رونمایی از فرشته ای بود که غیرممکن های بسیاری را ممکن کرده، مردی که به استناد گزارش “ژورنال سازمان صلیب سرخ جهانی”، کمک های انسان دوستانه او و برادران فقیدش، بیشتر از کمک های بشردوستانه ۱۹۶ کشور جهان بوده است، او برای تبریز و آذربایجان و ایران آبروداری کرده و خوشا به حال تبریز و مردمانش که چنین گوهر بی مثالی را در صدف خود پرورانده اند.