«نیوکمپ»ها کار فرهنگی یا تیشه به ریشه فرهنگ؟
«نیوکمپ»ها کار فرهنگی یا تیشه به ریشه فرهنگ؟
سوپرمارکت «فیلیمو» این کارخانه انبوه سازی ابتذال به اسم کار فرهنگی برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست و هیچ قانون و نظارتی را بر نمی‌تابد. در جدیدترین سریال ساخته شده توسط این پلتفرم ما شاهد یک «پدیده» نوظهور هستیم.

اویاقلیق به نقل از فارس: سوپرمارکت «فیلیمو» این کارخانه انبوه سازی ابتذال به اسم کار فرهنگی برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست و هیچ قانون و نظارتی را بر نمی‌تابد. در جدیدترین سریال ساخته شده توسط این پلتفرم ما شاهد یک «پدیده» نوظهور هستیم.

احتمالا شنیده باشید که در بین پلتفرم‌های نمایش خانگی، «فیلیمو» همچون یک سوپر مارکت عمل می‌کند، چراکه بدون اینکه توجه چندانی به کیفیت آثار داشته باشد، با هر ژانر و هر شکلی از سریال سازی همراه می‌شود تا مخاطب بیشتری را جذب کند. البته تنوع ژانر به معنای رایج میدان تخصصی سینما و سریال‌سازی نیست، بیشتر معطوف به تولیدات متنوعی است که از منظر ضعف در ساختار و محتوا از هم سبقت می‌گیرند.

جالب اینجاست که این سوپرمارکت‌ پر درآمد، به اسم فعالیت فرهنگی از مالیات دادن هم معاف است. با اینکه عملکرد و تولیداتشان عینا همچون یک بنگاه اقتصادی است، ولی به اسم کار فرهنگی از پرداخت مالیات معاف است. ‌

به راستی کدام شغل را می‌شناسید که طبق گفته برخی کارشناسان سالیانه بیش از چند هزار میلیارد تومان (بر اساس شنیده‌ها، درآمد فیلیمو در سال رقمی حدود ۵هزار میلیارد است) درآمد داشته باشد بدون اینکه مالیاتی بپردازد. سوپرمارکت «فیلیمو» این کارخانه انبوه سازی ابتذال به اسم کار فرهنگی برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست و هیچ قانون و نظارتی را بر نمی‌تابد. در جدیدترین سریال ساخته شده توسط این پلتفرم ما شاهد یک «پدیده» نوظهور هستیم.

«فیلیمو» می‌گوید با تکیه بر گزارش‌هایی که تهیه کرده (احتمالا منظور نظرسنجی‌های اینترنتی برخی سایت‌ها دباره بازیگران حاضر در سریال‌ها و رئالیتی شوها است)، سریال تازه‌ای به اسم «نیوکمپ» را ساخته است. یعنی چه؟ این پلتفرم نویسنده و کارگردان و بازیگرانی را دورهم جمع می‌کند که بر اساس گزارش‌های خود، از محبوبیت مردمی بالایی برخوردار هستند و طبیعتا این تصور پیش می‌آید که گردآوری اکیپی از محبوب‌های مردمی، خروجی خوبی خواهد داشت.

نیوکمپ هم با همین فرمول ساخته شده، از نویسنده آن که بابک کایدان است و چندین بار با منوچهر هادی همکاری (کارگردان سریال) داشته تا گروه بازیگری آن که به واسطه برنامه‌های همین VODها، بر سر زبان‌ها افتادند و تبدیل به ستاره شدند. در کل آشکار است که یکی به خاطر دیده شدنش در «جوکر» انتخاب شده است، دیگر به واسطه حضور در «پدرخوانده» و آن دیگری به واسطه مجری‌گری در «شب آهنگی» و… در نهایت مبتنی بر یک فیلمنامه یک خطی آبکی و بی‌محتوا به خروجی‌ای فاجعه‌بار رسیده است. سریالی که به زعم کارشناسان بسیار ضعیف و بی‌مایه و حتی مبتذل است.

در سامانه «فارس من» خبرگزاری فارس، کمپینی با موضوع «سریال‌ خانگی «نیوکمپ» بازبینی شود» به راه افتاده است، در این کمپین آمده این سریال ترویج سبک زندگی غربی و مغایر با هویت ایرانی است. «لزوم نظارت بر محتوای سریال خانگی نیوکمپ» کمپین دیگری است که همین موضوع را دنبال کرده است. علاوه بر تاکید بر نظارت و بازبینی دوباره «نیوکمپ» کمپین دیگری با عنوان «برخورد جدی با قبح‌شکنی‌های فیلیمو» از دستگاه‌های فرهنگی کشور خواسته است که با جدیت تمام در مقابل قبح‌شکنی و ترویج فساد در شبکه‌های خانگی از جمله در بستر فیلیمو برخورد قاطع و بازدارنده‌ای داشته باشند. «نه به مفاهیم ضداخلاقی در سریال‌های شبکه نمایش خانگی» و «بر دیالوگ و فیلمنامه‌های سریال‌های شبکه خانگی نظارت شود » از دیگر کمپین‌هایی است که به تازگی برای تاکید بر نظارت بر پلتفرم‌ها شکل گرفته‌اند.

اینها تنها گوشه‌ای از دغدغه‌های مردم درباره قانون گریزی‌های نمایش خانگی‌هایی چون فیلیمو است، البته که فضای فرهنگی کشور مثل هر امر نو دیگری به «شبکه نمایش خانگی» نیاز دارد اما در این میان آنچه مسئله اصلی است پایبندی به «قانون» است که می‌بایست مورد توجه این پلتفرم‌ها قرار بگیرد. از سوی دیگر لازم است که درباره محتوای این آثار تصویری نقد و تحلیل صورت بگیرد تا مخاطبان با آگاهی بیشتری با این آثار روبرو شوند و تهیه کننده‌ها و کارگردانان هم تلاش بیشتری برای تولیدات فرهنگی داشته باشند. توجه به زیبایی‌شناسی و ارتقا سطح سلیقه مخاطبان از اهدافی است که می‌تواند به خیر عمومی کشور کمک کند، اینکه صرفا مسئله اصلی فقط فروش و بازار باشد بی‌شک نتیجه‌ای جز محتواهای مبتذل نخواهد داشت.

*درباره کارگردان «نیوکمپ»

منوچهر هادی نامی آشنا برای مخاطبان تلویزیون، سینما و بخصوص شبکه نمایش خانگی است. نامی که البته مخاطب را یاد آثار فاخر و ارزشمند نمی‌اندازد بلکه نام هادی در چندسال اخیر با آثار سخیف و متأسفانه پرفروش عجین شده است. هادی بعد از ساخت چند فیلم اجتماعی همچون «یکی میخواد باهات حرف بزنه» که مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت به سراغ ساخت فیلم‌های طنز رفت که آثارش جزو پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در دهه ۹۰ است.

«من سالوادور نیستم»، «آینه بغل» و «رحمان ۱۴۰۰» فیلم‌هایی هستند که هر کدام فروش‌های بسیار بالایی داشتند. منوچهر هادی، سال ۹۵  با سریال «عاشقانه» ورود پرسروصدایی به شبکه نمایش خانگی داشت و از آنجایی که این سریال متناسب با سلیقه مخاطب عام ساخته شده بود با موفقیت و استقبال مخاطب به پایان رسید. یک سال پس از تجربه ناموفق  سریال «دل»، این کارگردان سریال «گیسو» را جلوی دوربین برد که این سریال نیز به دنبال ریتم کند و روند بی‌اتفاق سریال، مانند «دل» نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند و انتقادات زیادی را به دنبال داشت.

هادی بعد از شکست ملودرام‌های عاشقانه نمایش خانگی دوباره به سراغ همان سبک فیلم‌های به اصطلاح کمدی سینمایی خود رفت نتیجه آن سریال«نیسان آبی» شد.

وی اکنون سریال «نیوکمپ» را در حال پخش از پلتفرم فیلیمو دارد. منتقدان در خصوص سبک فیلمسازی هادی می‌گویند: «اساساً هادی سطح سواد مخاطبش را در ازای درآمدزایی به مسخره گرفته و احساس کرده با هر جفنگیاتی می‌تواند مخاطب به دست بیاورد. از آنجا که باب شده سینما و سریال برای مخاطب سرگرمی است، هادی هم از این مفهوم که آن را درست فهم نکرده در سریال‌سازی سوءاستفاده می‌کند.»

جغرافیای فیلم‌های هادی تا قبل از «نیسان آبی» فضایی لوکس و لاکچری با عمارت‌های باشکوه و مجلل و شخصیت‌هایی با رفتارهای غالبا خلاف عرف و اخلاف بود. ثروت و رفاه فراوان و زندگی لوکس شخصیت‌ها در تک‌ ‌تک فریم‌ها موج می‌زد و مخاطب با دیدن این حجم از رفاه و آسایش از طرفی و روابط آزاد و بی در و پیکر شخصیت‌ها از سوی دیگر می‌پنداشت با آدم‌هایی مواجه است که در ناکجا آباد زندگی می‌کنند و فقط زبان آنها فارسی است.

در دوتجربه اخیر هادی یعنی «نیسان آبی» و همین «نیوکمپ» فیلمساز جغرافیای داستان‌هایش را تغییر داده و به سراغ قشر ضعیف و فقیر رفته است اما به نظر می‌رسد او به اوضاع زندگی دهک‌های پایین جامعه نیز اشراف ندارد و از خانه و زندگی قشر کم‌بضاعت تنها صحنه‌هایی بی‌قاعده و نامنظم را به تصویر می‌کشد.

*داستان «نیوکمپ»

«نیوکمپ» داستان خانواده سرچشمه است که هنگام تماشای بازی ایران و آرژانتین در جام جهانی اخیر، بعد از گل لیونل مسی پدربزرگ خانواده سکته و فوت می‌کند، ادامه داستان تلاش اعضای این خانواده برای گرفتن غرامت از مسی است. ایده اولیه سریال جذاب است اما «نیوکمپ» از شاخصه‌های آثار منوچهر هادی که اساس و پایه آن ابتذال است پیروی می‌کند!

«نیوکمپ» فیلمنامه مستحکمی ندارد و سریال ملغمه‌ای از موقعیت‌های کشدار و بی ربط به خط اصلی داستان است که سعی دارد به هر طریقی شده تماشاگر را بخندانند. آرش پارساپور _منتقد سینما_ در نقد سریال «نیوکمپ» می‌گوید: «کارگردان و عوامل به ریش مخاطب می‌خندند، آنها با گردآوری یک گروه بازیگری و یک نیم خط داستانی، سریالی می‌سازند که هیچ محتوایی ندارد و در جامعه غمگین ایران دیده می‌شود. آنها مخاطبین خود را با اثری سرگرم می‌کنند که رسما توهین به شعور مخاطب خود می‌کند و سطح سلیقه مردم را پایین نگه می‌دارند.»

در واقع «نیوکمپ» درباره خانواده‌ فقیری است که هر کدام به مشاغل سیاه و کاذب اشتغال دارند؛ پسر بزرگ خانواده سیاهی لشکر است، پسر کوچکتر در کار قمار و شرط بندی در بازی‌های فوتبال، مادر خیارشور می‌فروشد و پدر هم بیکار و علاف فقط جدول حل می‌کند. تمام اعضای خانواده سرچشمه بعنوان‌ نماینده قشر فقیر همچون شخصیت‌های «نیسان آبی» دچار نوعی بلاهت هستند. بلاهتی که انگار با فقر همنشین است و هادی سعی می‌کند این پیام را مخابره کند که فقیر بودن مساوی با بلاهت و لودگی است. در واقع سریال‌هایی چون «نیسان آبی» و «نیوکمپ» در این وضعیت نابه سامان اقتصادی گویی تلاش می‌کنند در ذهن مخاطب این انگاره را ایجاد کنند که اگر فقیر بمانید ناچارا اسیر بلاهت و حماقتی می‌شوید که می‌تواند مایه خنده دیگران شود! و این نتیجه همان‌نگاه نادرست به هنر است.

به زعم برخی از کارشناسان: «وقتی که نگاه به هنر، صرفا مبتنی بر فروش، سرگرمی و تفریحی باشد و اندیشه و ارزش‌ها جایگاهی نداشته باشند، گرایش به آثار مبتذل و سخیف مخصوصا در حرفه فیلم‌سازی بیشتر می‌شود. البته سینما و سریال‌سازی در هر حال می‌بایست موضوع سرگرمی و جذابیت برای مخاطبان را در نظر بگیرند، تا بتواند لحظات مفرحی برای مخاطبان رقم بزنند اما وقتی کل دغدغه «بازار» و مبتنی بر این موضوع می‌شود، عملا ساختار و کیفیت‌های زیبایی‌شناسانه و هنری از دست می‌روند و …»

ابراهیم کاظمی مقدم_ نویسنده و منتقد سینما و رسانه_ درباره اوج ابتذال در نیوکمپ معتقد است: «نیوکمپ دید اکبر عبدی شاید نتواند مخاطب را جذب کند، دست به دامن مسی شد. البته به همین‌ها هم بسنده نکرد که اگر می‌کرد سریالش در همان اندازه ارزشش بیننده می‌داشت. آقای هادی با تبدیل تیتراژ کار به یک موزیک ویدئو، آن هم با استفاده از بازیگران و خواننده در کنار هم، وارد فاز جدیدی از ابتذال فیلم‌فارسی ایران بعد از انقلاب شد. البته انصافا سریال خنده دارد، خیلی هم خنده‌دار. اما نه برای مخاطب. بلکه برای عوامل و سازندگان که به شعور مخاطب می‌خندند.»

*تزلزل بنیان خانواده در نیوکمپ

خانواده در این سریال همچون غالب آثار فیلمسازش از پایه ویران است. کارشناسان رسانه درباره تضعیف خانواده ایرانی در سریال‌های نمایش خانگی معتقدند: «در این سریال‌ها ارتباطات زوجین در پایین‌ترین کیفیت قرار دارد که عمدتاً با پنهان‌کاری، دروغ و خیانت همراه است. طراحی صحنه‌های با قوه زیبایی اغراق‌آمیز و درون‌مایه به ظاهر عاشقانه مانند آنچه در روابط زن‌ و شوهرهای سریال هم‌گناه، دل، زخم کاری و غیره مشاهده می‌شود، باعث دگرگونی ارزش‌ها و باورهای خانواده اصیل شده است و به مرور مغز جامعه را به سمت روابط غیرواقعی و عشق سیال سوق می‌دهد.»

مسئله‌ای که در سریال‌های ماهواره‌ای نیز وجود داشت و امروزه آثار آن در روابط زوجین در جامعه و آمار و ارقام طلاق در کشور قابل رویت است و این تنها بخشی از ولنگاری و ابتذال در نمایش خانواده ایرانی است.

*کلام آخر

در پایان باید گفت با وضعیت اقتصادی که چندسالی است بر کشور سایه انداخته، یکی از اقلام فرهنگی که در اولویت انتخاب‌های مردم در جهت سرگرمی وجود دارد، شبکه نمایش خانگی است. این روزها به واسطه شبکه‌های ماهواره‌ای تولیدات نمایش خانگی به شکل گسترده‌تری در دسترس مردم قرار گرفته است.

در ماه‌های اخیر سریال‌های خانگی با انتقادات مختلف محتوایی و ساختاری مواجه بوده‌اند؛ از پول‌شویی و سرمایه‌هایی که با شائبه کثیف بودن وارد فرآیند تولید برخی از این آثار شدند تا نمایش روابط مبتذل و سخیفی که به دلیل نبود قصه‌گویی و فیلمنامه ضعیف، تنها روش برای بازاریابی برخی آثار نمایشی شده‌اند.

خطر ساخت چنین آثار سخیفی زمانی دوچندان می‌شود که بدانیم سلایق تصویری مخاطبان برنامه‌های نمایشی در کشور ما اعم از تلویزیون و سینما خیلی زود به سمت ابتذال حرکت کرده و به آن عادت می‌کنند.

بسیاری از مخاطبان به‌دلیل وجود میل به تفریح و شادی در اعماق روان خود مخصوصا هنگام مواجهه با مخاطرات خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی هر محصولی را که به‌عنوان سریال یا فیلم طنز می‌بینند بعد از یک گارد اولیه، به آن عادت کرده و به‌عنوان یک محصول سرگرم‌کننده می‌پذیرند و اینگونه شبکه نمایش خانگی به پشتوانه سرمایه‌های بادآورده و غفلت مسئولان و مدیران فرهنگی کشور در حال تخریب سلیقه مخاطبان و ضربه زدن به باورهای اخلاقی، عرفی و حتی دینی جامعه است و وای به حال جامعه‌‌ای که چنین موریانه‌هایی در حال خوردن ریشه‌های فرهنگی غنی آن هستند و مدیران در خواب، صدای اندک دلسوزان فرهنگی و مردم فرهیخته‌ای را که در قالب پویش خواستار بازبینی در این سریال‌ها هستند، نمی‌شنوند.