جنجال ظریف/ آنچه آقای دیپلمات در فضای مجازی گفت و شنفت
جنجال ظریف/ آنچه آقای دیپلمات در فضای مجازی گفت و شنفت
صحبت‌های وزیر امور خارجه سابق کشورمان درباره برجام همچنان در فضای رسانه‌ای کشور خبرساز است.

اویاقلیق به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان: بیش از یک هفته از پست جنجالی محمدجواد ظریف در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرد، اما حواشی و واکنش‌هایی که این پست در فضای مجازی و رسانه‌ای کشور به دنبال داشت، گویا تمامی ندارد.

ماجرا از آنجا آغاز شد که وزیر امور خارجه سابق کشورمان در پستی در اینستاگرام با بیان نقل قولی از پروفسور روح‌الله رمضانی، متخصص سیاست خارجی ایران در آمریکا درباره ضرورت درک فاصله‌ بین اهداف و امکانات، نوشت «ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیده‌ایم و به توانایی‌هایمان توجهی نکرده‌ایم» و در ادامه، از آنچه “گرایش تاریخی [حاکمان ایران] در توجه نکردن به امکانات برای رسیدن به آرزوها” خواند، انتقاد کرد.

ظریف سپس با اشاره تلویحی به برجام نوشت: «مردم و حتی نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش می‌کنند: آن‌ها که با آرزوی بازپس‌گرفتن سرزمین از دست رفته در قرارداد گلستان، بخش‌های بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آن‌ها که با قرارداد ترکمانچای دست‌کم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟»

او در ادامه نوشت “ما مردم انتخاب کرده‌ایم که آنان را که به دنبال آرزوهایمان بوده‌اند، هرچند برای خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند، بستاییم و آنان را که در حد امکانات کوشیده‌اند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم” و با این نوشته به صورت غیرمستقیم از “سازشکار” خوانده شدن خود از سوی منتقدان برجام، گلایه کرد.

موضع‌گیری اینستاگرامی ظریف اما بلافاصله پس از انتشار، از چنان بازتاب گسترده‌ای در محافل رسمی و غیررسمی کشور برخوردار شد که او را مجبور کرد اینگونه در توییتر به آن واکنش نشان دهد: «نوشته کوتاه چند روز پیش بنده به بحث و نقد‌های فراوانی انجامیده، که امری مبارک است. اما دیدنی است که چگونه کلمات “نکوهش” ترکمانچای و “جلوگیری” از ترکمانچای‌ها به”توجیه”، “تحسین” و حتی “تقدیس” برگردانده شده‌اند. امان از سلطه سیاسی کاری حتی بر واژگان فارسی!!»

محمدجواد ظریف

اما این توییت کوتاه مانع از ادامه واکنش‌ها به پست اینستاگرامی ظریف نشد و به همین خاطر وزیر سابق امور خارجه این بار به سراغ «کلاب‌هاوس» رفت تا بلکه بتواند در یک گفتگوی زنده‌ شش و نیم ساعته به ابهامات، پرسش‌ها و نقدهایی که در رابطه با پست اینستاگرامی‌اش مطرح شده بود، نه با قلم، که با زبان پاسخ دهد، اما سخنان او در کلاب‌هاوس نیز مجددا با واکنش‌های زیادی از سوی موافقان و مخالفان برجام همراه شد.

دیپلماسی خواهش و تمنا

سید محمد حسینی معاون پارلمانی رئیس جمهور در یادواره شهدا و مراسم گرامیداشت سه عالم بزرگوار دیار سوادکوه (آیت‌الله صالحی مازندرانی، شهید آیت‌الله سلیمانی و شهید عبدالوهاب قاسمی) و در جمع پرشور مردم متدین، ولایی و انقلابی و مسئولان ارشد استان مازندران گفت: اخیراً یکی از سیاسیون دولت قبل گفته است «باید به اندازه توانایی‌ها آرزو کنیم»، قطعا اگر چنین حرف‌هایی مبنا قرار می‌گرفت، با امکانات اندک امام و مبارزان هرگز انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید و استمرار نمی‌یافت و در جنگ تحمیلی که در آن ائتلاف نانوشته‌ای بین قدرت‌های جهانی وجود داشت به پیروزی نمی‌رسیدیم، بنابراین این سخنان که برای توجیه رویکرد دیپلماسی التماسی گذشته و زیرسوال بردن سیاست متوازن و رو به گسترش آیت‌الله رئیسی است، با شناختی که مردم از این جماعت دارند نمی‌تواند تزلزل و خللی در عزم و اراده مستحکم ملت ایران به ادامه مسیر پیشرفت و عزت ایجاد کند.

سید محمد حسینی

معاون رئیس جمهور افزود: متاسفانه برای برخی سیاسیون، منافع ملی فقط لقلقه زبانشان است، اما چون مرعوب قدرت ظاهری غرب هستند در عمل تامین کننده مصالح ملی و دینی ملت بزرگ ایران نیستند و در گذشته با طرح ناصواب دوگانه میدان و دیپلماسی و عدم بهره‌گیری از اقتدار کشور در عمل آسیب‌های فراوانی به جایگاه جمهوری اسلامی در جهان زده و سبب تبعات منفی اقتصادی برای کشور شد، این در حالی است که دولت کنونی اعتقاد راسخی به دیپلماسی عزتمندانه و سیاست خارجی متوازن دارد، همزمان با بازگشایی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض، ابرموشک هایپرسونیک فتاح نیز آزمایش شد و دوقطبی کاذب هم به‌وجود نیامد.

حسینی گفت: داشتن اقتدار و توان بازدارندگی فرمان الهی است که «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» ملت ایران هیچ‌گاه به. دنبال تعدی به دیگران نبوده و نیست، اما ضعیف هم نیست که دشمنان مثل اوایل انقلاب به طمع تجاوز و اشغال بیفتند، اتفاقاً اگر قدرتمند باشیم در مذاکرات تامین کننده منافع کشور خواهیم بود و تجربه نشان داد که دیپلماسی خواهش و تمنا نه‌تنها کارساز نبوده، بلکه طرف‌های مقابل را به اخذ امتیازات بیشتر ترغیب می‌کند مثل قضیه برجام که هنوز تعهدات خود را انجام نداده بودند برجام ۲ و۳ و ۴ یعنی منطقه‌ای، موشکی و حقوق بشری را مطرح کردند.

وی تصریح کرد: کسانی که در برابر غرب احساس خودباختگی می‌کنند، در دوران مسئولیتشان با دوگانه‌سازی میدان و دیپلماسی به مصالح ملی آسیب زدند و امروز با همان روحیه خودباختگی، مدعی هستند که آرزو‌ها باید به قدر توانایی‌ها باشد، اما ملت ایران در مکتب امام راحل درس خودباوری، عزت، اقتدار و ایستادگی در برابر ظلم آموخته است.

ارتباط «فتاح» و «ظریف»

احمد امیرآبادی فراهانی نماینده مردم قم در مجلس نوشت: چرا اتفاقی مثبت در کشور اتفاق رخ می‌دهد، آقای ظریف حاشیه ساز می‌شود. مثل سفر مهم بشار اسد به کشورمان پس از پیروزی جبهه مقاومت و خبر استعفای آقای ظریف!  و الان هم رونمایی از موشک فتاح و این دستاورد بزرگ و حضور بلاوجه ایشان در کلاب هاوس؟

احمد امیرآبادی فراهانی

همدلی با غرب

فربد طلایی پژوهشگر مطالعات راهبردی و امنیت بین الملل از دانشگاه ردینگ انگلستان در دو توییت نوشت:

ظریف نماینده تفکری است که دل در گرو اعتلای ایران دارد، اما از مسیر همدلی با غرب. این تفکر قدرتمند ریشه در تاریخ و فرهنگ نخبگانی جامعه دارد. چهل سال دیپلمات نظامی بوده که محور سیاست خارجی‌اش شکست سلطه غرب هست، راستی چرا ایشان مهم‌ترین ماموریت تاریخی کشور را برعهده گرفت؟

فربد طلایی

حضور جناب ظریف در کلاب هاوس فرصت مغتنمی بود تا جامعه با حقایق پیچیده و تلخ سیاست خارجی و توطئه‌های متنوع و چند وجهی خارجی‌ها علیه منافع ملی آشنا شود، اما متاسفانه چنین نشد و تکرار گله‌گزاری از جریان رقیب و دعوا‌های رایج سیاست داخلی و حس قربانی شدن، محور درد دل‌های ایشان بود.

عجوزه فریبکار، چگونه سر تیم ظریف کلاه گذاشت!

حمید رسایی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و از مخالفان سرسخت برجام نوشت:

این روز‌ها هر چند کوس رسوایی برجام عالم گیر شده و روحانی و تیم مذاکره کننده اش تلاش می‌کنند تا این مرده را زنده نگه دارند، اما هنوز جا دارد تا ابعادی از چگونگی تحمیل این ترکمنچای را مورد بررسی قرار دهیم.

حمید رسایی

رهبر انقلاب که از همان ابتدا بار‌ها اعلام کرده بودند به این مذاکرات خوش بین نیستند، حتی خطوط قرمز مذاکرات را علنی کرده بودند تا تیم مذاکره کننده را بیشتر به مقاومت در برابر مطالبات غربی‌ها وادارند، در بیاناتشان به یک نکته روان شناختی هم اشاره کرده اند.

ایشان خطاب به مذاکره کنندگان ایرانی که محو روابط احساسی با تیم فریبکار آمریکایی شده بودند، فرمودند: «به مسئولین گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که می‌دهد ــ وعده نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون]وقتی خرش از پل گذشت، برمی گردد و به ریش شما می‌خندد! اینقدر این‌ها وقیحند.».

اما تیم مذاکره کننده آمریکایی با چه شیوه‌ای توانسته بود اعتماد مذاکره کنندگان ایران را جلب کند؟ پاسخ را از میان نوشته‌ها و مصاحبه‌های مذاکره کننده ارشد آمریکایی (وندی شرمن) با اندیشکده آمریکایی “آسپن”، اندیشکده بیکر دانشگاه “رایس”، نشریه “فارن پالیسی/ Foreign Policy”، نشریه “فارن افرز/Foreign Affairs” و کتاب خاطراتش برایتان روایت می‌کنم.

آنچه در ادامه می‌خوانید، تماما به نقل از وندی شرمن است:

«مذاکرات ١+۵ ماه نوامبر در ژنو سوییس از سر گرفته شد. من احساس کردم که ایجاد یک رابطه صمیمانه شخصی در رویارویی‌های روزمره با ایرانیان بسیار کارساز است. مشکل اساسی اینجا بود که من هنوز هم نمی‌توانستم با همتایان ایرانی‌ام مصافحه کنم و دست بدهم…، اما این موضوع یک جا به داد من رسید تا بتوانم باب گفت‌وگویی باز کنم. یک روز در طول استراحت مذاکرات، من به سمت عراقچی و تخت‌روانچی رفتم تا با آن‌ها در مورد ناتوانی در مصافحه گفتگو کنم. به آن‌ها گفتم که من در یک محله یهودی‌نشین بیرون شهر بالتیمور بزرگ شده‌ام و بسیاری از همسایگانم یهودیان متدین ارتدکس بودند که برخی از آن‌ها مانند مسلمانان محافظه‌کار، از لمس کردن هر فردی از جنس مخالف به جز همسر، فرزند و والدین‌شان خودداری می‌کنند.

عراقچی و تخت‌روانچی اول کمی جا خوردند، اما با ادامه داستان من، آن‌ها هم کم‌کم با دقت و علاقه بیشتری به حرف‌هایم گوش دادند. آن‌ها خبر نداشتند که رسوم‌شان شبیه به یهودیان ارتدکس است و صحبت در مورد ناخوشایند بودن نحوه تعارف و مصافحه، اهمیت خودش را نشان داد. آن‌ها مقداری از گذشته من را فهمیدند. حالا می‌توانستند کمی مرا واضح‌تر از قبل درک کنند: من نه تنها نماینده ایالات متحده یا یک فرد غیرقابل لمس از جنس مخالف بودم بلکه یک انسان بودم که برای هنجار‌های فرهنگی آن‌ها احترام قایل بودم. ایجاد یک زمینه مشترک با ایرانیان، اهمیت ویژه‌ای داشت، چرا که به لحاظ سیاسی و حتی روانشناسی، پژواک گفتگو‌ها در ذهن امریکایی‌ها با ایرانی‌ها کاملا متفاوت بود.»

«ما اکنون در مذاکرات با ایران به اسم کوچک همدیگر را صدا می‌زنیم و به انگلیسی صحبت می‌کنیم چیزی که خیلی با قبل فرق دارد و گفتگو را بسیار راحت‌تر کرده است؛ ما خانواده‌های همدیگر را نیز می‌شناسیم و هر وقت لازم باشد به هم ایمیل یا تلفن می‌زنیم. هم اکنون به مراحل بسیار حساس و سخت رسیده‌ایم و ایرانی‌ها باید تصمیم‌های بسیار مهمی را اتخاذ کنند. مذاکرات با زبان انگلیسی و بسیار ساده و روان انجام می‌شود، در صورت نیاز به هم ایمیل می‌زنیم و یا تلفنی حرف می‌زنیم تا کار‌ها را با هم هماهنگ کنیم.»
تیم مذاکره کننده آمریکایی با چه شیوه‌ای توانسته بود اعتماد مذاکره کنندگان ایران را جلب کند؟ پاسخ را از میان نوشته‌ها و مصاحبه‌های مذاکره کننده ارشد آمریکایی (وندی شرمن) با اندیشکده آمریکایی “آسپن”، اندیشکده بیکر دانشگاه “رایس”، نشریه “فارن پالیسی/ Foreign Policy”، نشریه “فارن افرز/Foreign Affairs” و کتاب خاطراتش برایتان روایت می‌کنم. حتما به یاد دارید که وندی شرمن در گفتگویی توهین آمیز، بخشی از ژن ایرانی‌ها را همراه با فریبکاری دانسته بود.

«هرچند بی اعتمادی‌ها هرگز برطرف نشد، اما به واسطه بحث‌هایی که عباس عراقچی و من، مجید روانچی و من در مورد “موضوعات شخصی” داشتیم، این مسئله در طول مذاکرات به ما کمک کرد که دستکم صبوری بیشتری مقابل هم به خرج دهیم. ما همچنان به یکدیگر ایمیل می‌زنیم و باید بگویم که این تغییر بزرگی در روابط دیپلماتیکی بود که شاهدش بودیم. علاوه بر این، این “رابطه شخصی” بین وزرا موجب شد تا ما بتوانیم ملوان‌هایی را که ایران بازداشت کرده بود، بسرعت به خانه بازگردانیم.»

«دستکم برای ایالات متحده، مذاکرات هرگز مبتنی بر اعتماد نبود. هم من و هم همتایم، عباس عراقچی در طول مذاکرات برای اولین بار نوه دار شدیم. حتی بعد از آن برهه انسانی، که من و عباس عراقچی فیلم نوه هایمان را به یکدیگر نشان دادیم، مذاکرات به همان اندازه قبل مبتنی بر بی اعتمادی ادامه یافت.»

«گفته می‌شود زنان زمانی که خشمگین می‌شوند، گریه می‌کنند. من در طول این سال‌ها تلاش کردم که این کار را متوقف کنم. در یکی از آخرین بخش‌های مذاکرات قطعنامه شورای امنیت بود که اگرچه اساسا امر جدایی از مذاکرات نبود، اما باید با قطعنامه‌های قبلی اجماع می‌شد. روز بیست و پنجم از ۲۷ روز دور آخر مذاکرات در هتل کوبورگ بود ما در یک مایلی بیرون هتل نشسته بودیم. هیچ یک از ما زیاد نخوابیده بودیم. من قطعه کاغذی را وسط میز گذاشتم که در آن شاخص‌هایی که فکر می‌کردم کارساز است و باید به عنوان جزییات در قطع نامه ذکر شود، گفته شده بود.

عباس عراقچی گفت که خب من فکر می‌کنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم. او گفت فقط یک چیز! این حمله همیشگی ایرانی‌هاست که می‌گویند”فقط یک چیز”. من خشمگین شدم. از به تاخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تاخیر انداخته بود، خشمگین شدم. من شروع به فریاد کشیدن کردم و گفتم شما همه چیز را به خطر می‌اندازید. اینجا بود که نتوانستم جلوی اشک ریختنم را بگیرم. همه ساکت شده بودند، چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول می‌کنیم.

البته من هرگز از زنان نمیخواهم که این تاکتیک را به کار ببرند، اما این داستان را در کتابم ذکر کردم، چون ما زمانی در اوج قدرت هستیم که خودمان باشیم. شما باید به نوعی از طریق روابط انسانی به زمینه مشترک برسید. زمانی که من و عباس عراقچی هر دو همزمان با مذاکرات پدر بزرگ و مادر بزرگ شدیم، و عکسی در این باره رد و بدل کردیم این به ما اجازه داد نشان دهیم ما افرادی هستیم که سعی می‌کنیم بهترین راه را برای رسیدن به منافع کشورمان انتخاب کنیم.»

ظریف و دوستانش همه کاره‌اند!

حجت الاسلام سید محمود نبویان نماینده مردم شهر‌های تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهارات ظریف در کلاب هاوس نوشت:

سید محمود نبویان

آقای ظریف در برنامه کلاب‌هاوس بیان داشته است که اگر برجام نادرست و بدتر از ترکمانچای است، چرا آن را دور نمی‌اندازند، ما که دوسال است کاره‌ای نیستیم، اما هنوز دوستان به دنبال همان برجام هستند.

چند نکته را نسبت به این سخنان آقای ظریف یادآور می‌شوم:

۱. این ادعای آقای ظریف شبیه ادعای گروه خوارج در صدر اسلام است که علی‌رغم مخالفت جدی حضرت علی علیه‌السلام با مذاکره با معاویه، مذاکره با معاویه و حتی مذاکره‌کننده (ابوموسی اشعری بجای مالک اشتر و ابن عباس) را به حضرت تحمیل کرده‌اند، و پس از روشن شدن خیانت و خسارت آن مذاکره و جهل و سادگی آن مذاکره‌کننده، حضرت را نسبت به آن مذاکره مورد عتاب قرار داده‌اند.

۲. اینکه برجام، مانند ترکمانچای، یک قرارداد خسارت‌بار است، امری روشن است و صرف اینکه برخی در این دولت نیز بدنبال آن هستند، خسارت‌بار بودن برجام را نفی نمی‌کند. مانند اینکه به کسی گفته می‌شود که چرا معتاد شده‌ای و کراک و شیشه مصرف می‌کنی، او در جواب بگوید اگر مصرف کراک و شیشه، نادرست و بد است، چرا برخی افراد دیگر از آن استفاده می‌کنند؟

۳. در مورد خسارت برجام، همین بس که علی‌رغم اینکه در برجام، اولا حدود ۱۰۰ حق هسته‌ای از ملت ایران سلب شده است، ثانیا محدودیت‌های ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵ سال و بیش از ۲۰ مورد محدودیت‌های ابدی به ایران تحمیل شده است، و ثالثا نظارت‌های منحصر به‌فرد پادمانی، پروتکلی و فراپروتکلی و برجامی که در هیچ کشور دنیا إعمال نمی‌شود، از سوی آقای ظریف پذیرفته شده است، و به اعتقاد آقای ظریف، براساس برجام، بی‌سابقه‌ترین و سخت‌گیرانه‌ترین نظارت در طول تاریخ بر اماکن هسته‌ای و غیرهسته‌ای ایران إعمال شده است به‌طوری‌که، ۹۲ درصد نظارت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در جهان، در کشور ایران انجام شده است: ««قطعا برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، تحت «سخت‌گیرانه‌ترین» نظام بازرسی در تاریخ قرار دارد.

درواقع، از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ [۱۳۹۸-۱۳۹۴]، بیش از ۹۲ درصد از تمام بازرسی‌های آژانس در مقیاس جهانی در ایران انجام شده است». (نک: نامه آقای ظریف، به رئیس دوره‌ای شورای امنیت، مورخ ۳۰ مرداد ۱۳۹۹)، درمقابل، آقای ظریف تصریح می‌کند که بهره ملت ایران از برجام، صفر بوده است و ایران صرفا هزینه داده است (نامه آقای ظریف به جوزف بورل، هماهنگ‌کننده اروپایی برجام)، کما این که در نامه‌ای دیگر به خانم موگرینی در مورد بی‌فایده بودن برجام تصریح می‌کند: «بهره اقتصادی ایران از برجام کاملا هیچ است. درواقع، تجارت ایران با دنیا نسبت به سال ۲۰۱۲ [یعنی زمان دکتر جلیلی]محدودتر شده است.

بانک‌های اروپایی و بانک‌های مستقر در سایر کشور‌های اطراف برجام از ارائه خدمات مالی، حتی در زمینه‌های پزشکی و مواد غذایی امتناع می‌ورزند و همین امر سبب شده تا ایران با کمبود دارو موجه شود که جان انسان‌ها را تهدید می‌کند»، همچنین در نامه‌ای دیگر مورخ ۱۵ آبان ۱۳۹۷ به خانم موگرینی تاکید می‌کند: «ایران مطلقا نمی‌تواند هیچ منفعتی از برجام ببرد … واقعیت این است که امروز روابط تجاری ایران بسیار محدودتر از سال ۲۰۱۲ [یعنی زمان دکتر جلیلی]شده است … فروش نفت ایران به پایین‌ترین حد خود، حتی کمتر از سال ۲۰۱۲ رسیده است، برخی از طرف‌های برجام تمامی خرید‌های نفتی خود از ایران را خاتمه داده‌اند، ایران عملا دسترسی به، و منافع خود از، درآمد‌های نفتی و دیگر سرمایه‌های خود در بانک‌های خارجی من‌جمله بانک‌هایی که عمدتا مقر آن‌ها در طرف‌های برجام است- را از دست داده است، کشتیرانی ایران تقریبا متوقف شده است، شرکت‌های بیمه از پوشش کشتی‌های ایرانی و دیگر کشتی‌هایی که به ایران خدمات ارائه می‌کنند، امتناع می‌کنند، خطوط هواپیمایی مسافربری یا پروازهایشان را به ایران متوقف کرده‌اند و یا از تعداد آن‌ها کاسته‌اند، خطوط هوایی ایران به‌سختی می‌توانند خدمات لازم از جمله سوخت را در فرودگاه‌های مقصد دریافت کنند، از شرکت‌های ایرانی (و حتی شهروندان عادی ایران که در خارج از کشور سکونت دارند) خواسته شده است برای بستن حساب‌های بانکی خود اقدام کنند و شاه‌بیت این وضعیت هم این است که حتی نمایندگی‌های کنسولی و دیپلماتیک ایران در نگهداری حساب‌های بانکی خود که منحصرا برای فعالیت‌های مرتبط کاری استفاده می‌کنند با مشکلات روبرو شده‌اند».

کما اینکه آقای سیف، رئیس‌کل وقت بانک‌مرکزی، مورخ ۲۸فروردین ۱۳۹۵ تصریح می‌کند که از ابتدای اجرای برجام، تقریبا هیچ اتفاقی نیفتاده است، ایشان آورده است: «تقریبا هیچ چیز اتفاق نیافتاده است…. در مجموع ما نمی‌توانیم از وجوه مسدودشده در خارج از کشور استفاده کنیم».

همچنین سفیر کره جنوبی در تهران مورخ ۲۱تیر۱۳۹۵ که تقریبا یک‌سال از روز توافق برجام می‌گذشت در مورد مشکلات بانکی و عدم روابط بانکی با ایران گفته است: «کسانی که برجام را پذیرفتند هم‌اکنون بانک‌های خود را مجاب کنند که پول‌های ایران را به این کشور انتقال دهند و مانع‌شدن از این موضوع اکنون غیرقانونی است. این تاسف‌آور است که سفارت کره‌جنوبی با وجود سپری‌شدن ۶ماه از اجرایی‌شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران می‌آورد» (خبرگزاری انتخاب، ۲۱ تیر ۱۳۹۵).

۴. آقای ظریف مدعی شده است با اینکه ما دوسال کاره‌ای نیستیم، اما این دولت نیز بدنبال برجام است، این سخن کاملا با واقعیت‌های دولت آقای رئیسی فاصله زیادی دارد، زیرا متاسفانه بیش از نیمی از مدیران دولت آقای رئیسی، همان افراد و مدیران دولت آقای روحانی هستند و به قول یکی از دوستان، گویا دولت آقای رئیسی هنوز مستقر نشده است، در وزارت خارجه، هنوز اکثر سفیران، همان سفیران منصوب از سوی آقای ظریف (مانند سفیر ایران در روسیه، عمان و …) می‌باشند، مهم‌تر اینکه اعضای اصلی تیم مذاکرات هسته‌ای آقای ظریف، مانند آقای صابری انصاری، از اعضای اصلی تیم مذاکرات هسته‌ای دولت آقای رئیسی بوده، و علی‌رغم فشار‌های مجلس، هنوز در مذاکرات و نتیجه آن، تاثیر گذاری اصلی و مهم دارند. درواقع، متاسفانه ظریف و دوستان و منصوبین ایشان همه‌کاره‌اند و روشن است که این عده بدنبال چه چیزی می‌باشند.

آویختن به ترکمانچای

سید نظام الدین موسوی نماینده مردم شهر‌های تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی نوشت:

آقای دکتر ظریف!
تا جایی که به یاد دارم حتی وابسته‌ترین و واداده‌ترین سیاسیون و مورخین عهد قجری و عصر پهلوی هم جرات نداشته اند صراحتاً از قرارداد ننگین “ترکمانچای” دفاع کنند.
در روزگاری که به خود، حاج قاسم و همت و صیاد و باکری دیده، شما به ترکمنچای می‌آویزی؟
به کجا چنین شتابان؟

سید نظام الدین موسوی

خبر نداشت!

حسین دهباشی، مستندساز هم نوشت:

جناب ظریف: ۱. خانم شرمن (قائم‌مقام و.خارجه آمریکا) که گفته ایشان زبان تخصصی نمی‌دانست، نه فقط بی‌خود گفته و خودش نمی‌دانست که تنها وزرای ج. ا و روسیه بلد بودند! ۲. کلماتی مهم -با خودسری بقیه- در متن برجام عوض شده که او خبر نداشت! ۳. گزارش نادرست وی به مجلس عمدی نبوده! +احساسات!

حسین دهباشی

یک نمونه از سیاستگذاری آرمان‌گرایانه بدون پشتوانه توانایی‌ها

رضا نصری کارشناس سیاست خارجی در دفاع از اظهارات محمدجواد ظریف در کلاب هاوس نوشت:

رضا نصری

در بهار ۱۳۸۴، دکتر ظریف گزارش مفصلی برای مقامات عالی‌رتبه کشور تهیه کرد که در آن به صراحت ««ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت» را پیش‌بینی و با جزییات و دقت تحسین‌برانگیزی موارد پنجگانه زیر را تشریح و بررسی کرد:

«شرایط و مشکلات تدوین مقررات عمومی بین‌المللی محدودکننده»؛ «اهداف آمریکا از قرار دادن ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «روش‌های قرار گرفتن موضوع ایران در دستورکار شورای امنیت»؛ «تبعات قرار گرفتن در دستورکار شورای امنیت» و «انتخاب‌های جمهوری اسلامی»!

در بخشی از آن گزارش تاریخی، او (نقل‌به‌مضمون) تأکید کرد: «تعیین ضرب‌الاجل‌های پی‌درپی توسط شورای امنیت بهانه را برای دامن زدن به بحران توسط آمریکا ایجاد می‌کند؛ و بروز چنین وضعیتی سبب خواهد شد پس از هر بحران و کوشش برای مهار آن، از نقطه پایین‌تری برای یافتن راه‌حل مسیر را دنبال کنیم».

ظریف در گزارش خود به این نکته کلیدی نیز اشاره کرد که: «تعجیل در رسیدن به نتیجه، تنها به تأخیر در دستیابی به راه‌حل ممکن می‌انجامد»!

در آن زمان، تحلیل و هشدار‌های دکتر ظریف – بعضاً بخاطر عدم تناسب توانایی‌ها با آرزو‌ها -جدی گرفته نشد و آقای احمدی‌نژاد نیز – که یک ماه بعد از تدوین آن گزارش به مسند ریاست‌جمهوری رسیده بود – با جملات مشهورِ «ترمز قطار هسته‌ای را دور انداخته‌ایم»، «قطعنامه کاغذپاره است» – و اظهارات غیرضروری و بحران‌زایی در باب «هولوکاست» – عملاً به آن هشدار‌ها پاسخ داد و سیاستی کاملا مغایر با توصیه‌های کارشناسانه مندرج در آن اتخاذ کرد.

این فقط یک نمونه از ««سیاستگذاری آرمان‌گرایانه بدون پشتوانه توانایی‌هاست» که ایران را برای یک نسل اسیر شورای امنیت کرد و تا امروز نیز تبعات آن در سفره مردم و تأخیر در توسعه با پوست و گوشت و استخوان احساس می‌شود!

ترکمانچای و بحث‏‌های خلاف عقل

احمد زیدآبادی فعال اصلاح طلب در دفاع از ظریف نوشت:

احمد زیدآبادی

اینکه دسترسی به هر هدفی بدون در نظرگرفتن امکانات و محدودیت‌های پیش روی آن، ممکن نیست، بدیهی‌تر از آن است که نیاز به استدلال داشته باشد.

با این حال، بیان این جمله از زبان محمدجواد ظریف، وزیر خارجۀ سابق جمهوری اسلامی، مناقشه‌برانگیز شده و حرف و حدیث‌های گسترده‌ای را در رسانه‌های ایرانی در پی داشته است.

این مسئله، به خودی خود سطح فهم و اندیشه در برخی محافل سیاسی ایران را نمایان می‌کند. قاعدتاً ماهیت ارزش‌ها، نوع اهداف، سطح امکانات و گسترۀ موانع و محدودیت‌ها در یک موضوع خاص، می‌تواند محل اختلاف باشد و درباره‌اش بحث و جدل شود، اما وقتی که اصل بدیهی لزوم در نظر گرفتن امکانات و محدودیت‌ها برای تعیین و تحقق عملی اهداف مورد تردید و انکار قرار گیرد، معنایش این است که برخی از نحله‌های سیاسی و عقیدتی، به دوران پیش از تالس ملطی بازگشته‌اند و هنوز با ضرورت‌های عقلی و بدیهی آشنایی ندارند.

در کشور ما برخی افراد اعتقاد به امور متافیزیکی را مترادف نفی و انکار اصول بدیهی عقلانیت بشر تلقی می‌کنند و خواهان ادارۀ کشور بر همین مبنا هستند. این نگرش از منظری الهیاتی نیز خرافه به حساب می‌آید و به‌خصوص راه را بر طرح هر نوع ادعای کذب و سست و بی‌پایه و ضدعقلانی در سطوح مختلف ادارۀ کشور می‌گشاید و جامعه را به فساد و تباهی کامل می‌کشاند.

توسل به امور متافیزیکی به‌منظور مقابله با اصول بدیهی عقل بشری، ظاهراً در برداشتی کاملاً اشتباه از برخی نگرش‌های عرفانی در ادبیات ما ریشه دارد.

در ادبیات عرفانی ایران، بعضاً از سبب‌سازی و سبب‌سوزی خداوند سخن به میان آمده است. اما از دیدگاه عارفان، این سبب‌سازی‌ها و سبب‌سوزی‌ها اموری استثنایی و به غایت نادرند و عموماً به حوزۀ زندگی فردی انسان‌ها و نمایشِ عجز بشر مغرور و متکبر در برابر قدرت لایزال خداوند مربوط می‌شوند. در واقع طرح این مسئله از سوی عرفا، چیزی است مشابه «اصل عدم قطعیت» در علوم دقیقه که محدود به حرکت ذرات اتم است و قوانین و قواعد حاکم بر رفتار شئی را نفی نمی‌کند.

بنابراین، وارد کردن برخی مفاهیم شهودی و مکاشفانۀ فردی اهل عرفان و تصوف در امر سیاست و حکومتِ یک کشور، علاوه بر آنکه مصداق “یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ” است، چنان انحطاط فاجعه‌آمیزی برای جامعه به دنبال می‌آورد که تصورش نیز مو بر اندام هر فرد خردمند راست می‌کند.

اگر قرار بود امور جهان نه بر مبنای سنجش نسبتِ اهداف و امکانات که یکسره بر امداد‌های غیبی استوار باشد، پس شکست‌های بی‌شمار انبیاء و اولیا در برابر دشمنان‌شان چگونه قابل توجیه و تبیین است؟ پیامبر اسلام در جنگ احد و حنین متحمل شکست و تلفات سنگینی در برابر مشرکان شد. امام علی در صفین از غلبه بر سپاه شام بازماندند و پس از آن، بسیاری از سرزمین‌های تحت فرمانروایی او به اشغال لشکریان معاویه درآمدند. امام حسن در مقابله با سپاهیان معاویه کاری از پیش نبردند و با امضای پیمان صلح، از خلافت به کلی کناره گرفتند. آیا این شکست‌ها محصولِ بی‌باوری آن‌ها به «امداد‌های غیبی» و یا بی‌التفاتی خداوند در جهت کمک به آنان بوده است؟ و یا اینکه مجموعۀ امکانات و محدودیت‌های عینی، دستیابی به اهداف‌شان را به امری غیرممکن تبدیل کرده است؟

در مورد نتایج فاجعه‌بار جنگ دومِ ایران و روس نیز، در درجۀ نخست آن دسته از روحانیون شورمندی مقصر بودند که بدون کمترین آگاهی و شناختی از وضعیتِ توازن قوای موجود بین ایران و روسِ آن روز و به خلاف نظر سیاستمداران کارکشته‌ای، چون قائم‌مقام فراهانی، فتحعلی‌شاه قاجار را به آغاز جنگی دوباره علیه تزار‌ها ترغیب و مجبور کردند و با این کارشان، عملاً سبب تحمیل قرارداد خفت‌بار ترکمانچای برکشور شدند، قراردادی که از یک سو سبب از دست رفتن سرزمین‌های شمال رود ارس از حوزۀ ممالک محروسۀ ایران و پرداخت غرامتی کمرشکن به روس‌ها شد و از سوی دیگر، دست امپراطوری تزار‌ها را برای دخالت در امور داخلی ایران به وقیحانه‌ترین شکل آن گشود. روشن است که اگر این دسته از روحانیون در واکنش به این شکستِ خفت‌بار، خواهان آغاز جنگ سومی با روسیه می‌شدند، شاه قاجار مجبور به پذیرش قرارداد بسیار خفت‌بارتر و ذلیلانه‌تری نسبت به ترکمانچای می‌شد!

از قضا فتحعلی‌شاه در آن زمان، منطقی شبیه همین منتقدان محمدجواد ظریف داشت. او در پاسخ به درخواست کمک عباس‌میرزا و قائم‌مقام می‌گفت: چشم شما به اسباب ما به مسبب‌الاسباب!

فتحعلی‌شاه ظاهراً نمی‌دانست که مسبب‌الاسباب، اسبابِ عقلی و منطقی را بیهوده وضع نکرده است که بخواهد محض جمالِ او، آن‌ها را باطل و بی‌اثر کند.

پسماند برجام ظریف

محمد مهاجری روزنامه نگار اصولگرا هم نوشته است:

آقای دولت سیزدهم!

حالا که قرار است از پسماند برجام ظریف استفاده کنید، مثل قضیه واکسن که همه کارش را دولت قبل کرد و شما فقط باربری‌اش را انجام دادید و گفتید کلش‌ واس‌ماس، اینجا هم بگویید ما خودمان قبلا ۷۰۰۰ صفحه برجام را طراحی کرده بودیم و ظریف از روی دست ما نوشت!

محمد مهاجری

بهتر از ترکمانچای نبود

مجید تفرشی تحلیلگر مسائل ایران هم در حمایت از اظهارات ظریف درباره ترکمانچای نوشت:

در دور دوم جنگ‌های ایران و روس، نیرو‌های روسیه تا آستانه تهران پیشروی کرده و در آستانه فتح کامل ایران بودند.

بهتر این بود که جنگ نمیکردیم.

بهتر این بود شکست نمیخوردیم.

ولی گزینه بهتری از ترکمانچای منفور ملعون نبود.

عدم پذیرش آن توافق ننگین و ظالمانه یعنی که ایران امروز وجود نداشت.

مجید تفرشی

شائبه انتخابات

پس از اینکه ظریف، وزارت خارجه را ترک کرد تاکنون به صورت مفصل درباره برجام اظهارنظر نکرده بود، اما امسال که دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را در پیش رو داریم در کنار اخباری که از حجت الاسلام حسن روحانی، رئیس جمهور سابق کشورمان در رسانه‌ها منتشر می‌شود این شائبه به وجود آمده بود که پست‌های وی در فضای مجازی و حضور در کلاب هاوس جنبه انتخاباتی دارد. امری که ظریف آن را رد کرد و گفت: تعهد محضری می‌دهم که قصد شرکت در انتخابات را ندارم. بنده نه در گذشته، نه در حال نه در آینده قصد مشارکت در انتخابات به صورت مستقیم، نیابتی یا غیرمستقیم ندارم. تعهد محضری هم می‌دهم.