خانه کارگر یا حیات خلوت سیاسی؟/ «سندیکا»ی بیگانه با درد کارگر!
خانه کارگر یا حیات خلوت سیاسی؟/ «سندیکا»ی بیگانه با درد کارگر!
اگرچه خاستگاه و ریشه های تشکیلاتی خانه کارگر، به جهت فعالیت های سیاسی در پیش از انقلاب، اساسا ماهیتی سیاسی داشته و در همین بستر نیز با هدف پیگیری مطالبات جنبش کارگری ایران تاسیس شده است؛ با این حال، این تشکل، در سایه برخی سیاست بازی ها، بیش از آن که در راستای مطالبات کارگری حرکت کند، به حیات خلوتی سیاسی در استان تبدیل شده است!

اویاقلیق: اگرچه خاستگاه و ریشه های تشکیلاتی خانه کارگر، به جهت فعالیت های سیاسی در پیش از انقلاب، اساسا ماهیتی سیاسی داشته و در همین بستر نیز با هدف پیگیری مطالبات جنبش کارگری ایران تاسیس شده است؛ با این حال، این تشکل، در سایه برخی سیاست بازی ها، بیش از آن که در راستای مطالبات کارگری حرکت کند، به حیات خلوتی سیاسی در استان تبدیل شده است!

به گزارش «اویاقلیق»، خانه کارگر تشکیلات تبریز، در طول حیات چند دهه ای خود به ویژه طی ۱۵ سال گذشته، اگرچه در ایجاد و توسعه زیرساخت های رفاهی، درمانی، خدماتی و آموزشی برای جامعه کارگری موفق بوده، با این حال، نکته روشن و بارزی در بعد حمایتی و پیگیری حقوق قانونی و مشکلات اشتغال، معیشت، بیمه و مسایل دیگر، عملکرد موفقی نداشته و تنها همچون یک حزب یا تشکل سیاسی، به صدور بیانیه های بی خاصیت و رفع تکلیفی که کاربردی جز کاربرد رسانه ای ندارد، اکتفا کرده است.

این درحالی است که فلسفه و هدف اصلی از تشکیل و فعالیت تشکل های صنفی، به ویژه خانه کارگر، پیگیری، مطالبه و استیفاء حقوق کارگران از دولت، کارفرمایان، بانک ها، بیمه ها و دیگر نهادها و سازمان های دولتی به شمار می رود؛ موضوعی که طی سال های اخیر، کم تر از سوی خانه کارگر تشکیلات تبریز دیده شده است.
تمرکز و درگیر شدن چندین ساله خانه کارگر تبریز در بعد رفاهی، آموزشی و خدماتی، آسیب بزرگ و اصلی خود را در ایفای نقش عملی و اصلی این تشکل در بحران های کارگری استان نظیر تعدیل نیروها، اخراج ها، حقوق و مزایای حداقلی، قراردادهای موقت، تاخیر در پرداخت حقوق و مزایا، عدم بیمه کارگران و بسیاری از مسایل دیگر بر جای گذاشته است.

از سوی دیگر، ورود مستقیم خانه کارگر تبریز در مقاطع مختلف به عرصه های سیاسی، به ویژه در انتخابات های متعدد نظیر شوراها، مجلس و ریاست جمهوری، به سهم خود، این تشکل صنفی را به نهادی عمدتا سیاسی و بیگانه با درد جامعه کارگری تبدیل کرده و همین موضوع، موفقیت های به دست آمده در حوزه های رفاهی، خدماتی، آموزشی را تحت الشعاع قرار داده است.

به نظر می رسد، با توجه به حاکمیت و تداوم ریاست طولانی مدت در راس خانه کارگر تبریز، تغییر نسل و ایجاد تغییر در مبانی فکری، عقیدتی، سیاسی، صنفی و حتی کارکردی این تشکل و تشکل های مشابه کشوری، امروز بیش از هر دوره دیگری احساس می شود، مطالبه ای که شاید به احیاء دوباره آن در فضای صنفی کارگری کمک کند …