قتل های خانوادگی؛ محصول  «جامعه عصبانی» شده!
قتل های خانوادگی؛ محصول  «جامعه عصبانی» شده!
وقوع چندین فقره قتل خانوادگی در تبریز، آن هم در فاصله دو روز، جدای از آن که نیازمند واکاوی و بررسی ریشه ها و دلایل چنین جنایات فامیلی از سوی کارشناسان حقوقی، اجتماعی و سیاسی است، یکی از نگران کننده ترین عوامل در حوزه امنیت روانی و عمومی جامعه نیز به شمار می رود.

اویاقلیق- سعید طریقتی: وقوع چندین فقره قتل خانوادگی در تبریز، آن هم در فاصله دو روز، جدای از آن که نیازمند واکاوی و بررسی ریشه ها و دلایل چنین جنایات فامیلی از سوی کارشناسان حقوقی، اجتماعی و سیاسی است، یکی از نگران کننده ترین عوامل در حوزه امنیت روانی و عمومی جامعه نیز به شمار می رود.

به عبارت ساده تر، آنچه طی روزهای گذشته و به تناوب در شهر تبریز با موضوع قتل های خانوادگی رخ داد و موجی از بهت و نگرانی نزد شهروندان ایجاد کرد، نه از منظر حقوقی و جزایی، بلکه از بعد اجتماعی و حتی روانشناسی باید مورد تحلیل و ارزیابی ریشه ها و پیامدهای چنین قتل هایی قرار گیرد.

این درحالی است که فارغ از افزایش نگران کننده این قبیل درگیری های منجر به قتل در تبریز، برابر آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل جراحت‌ها و آسیب‌های ناشی از درگیری و نزاع به پزشکی قانونی رجوع کرده‌اند و ۳۰ درصد از کل ارجاعات به بخش معاینات بالینی پزشکی قانونی مربوط به آسیب‌دیدگان ناشی از نزاع و درگیری است.

در این میان، سهم عمده این درگیری‌ها نیز در خیابان و درون خانواده‌ها اتفاق افتاده‌ که این آمار اعلام شده رسمی، بدون در نظر گرفتن آماری است که ثبت نشده اند!

اگرچه گفته می شود بسیاری از قتل های خانوادگی و فامیلی، منهای قتل های ناموسی، عمدتا بدون نقشه قبلی صورت می گیرند، با این حال، پائین بودن آستانه تحمل، عدم تفاهم، بهانه ها و دلایل بسیار جزئی و عصبانیت ها و تنش های لحظه ای، عامل عمده وقوع نزاع ها و درگیری های منجر به قتل به شمار می روند.

این که امروز، تبریز و استان از نظر وقوع نزاع ها و درگیری های خیابانی، جز سه استان کشور محسوب می شود، موضوعی نگران کننده به شمار رفته و حاکی از کم کاری و غفلت های بسیار متولیان فرهنگی – اجتماعی در حوزه آموزش، تربیت و هدایت اصولی شهروندان در معرض آسیب های اجتماعی است.

اگر در شرایط فعلی، طیفی از شهروندان، هنوز نتوانسته اند به سطحی از کنترل و مدیریت رفتار و احساسات خود در مواقع و بزنگاه های مختلف برسند و به جای کنترل خشم و هیجانات خود، پرخاشگری، تنش زایی، درگیری و نزاع را جایگزین گفت و گو و تعامل می کنند، دلیلی جز قصور و غفلت مسوولان فرهنگی، آموزشی و تربیتی ندارد.

متاسفانه، جامعه به شدت «عصبانی شده» ایران، به ویژه تبریز و استان، هر روز در حال زایش و خلق یک فاجعه اجتماعی، رفتاری و شهروندی در شکل ها و انواع محتلف است، جامعه ای که نزاع و قتل و این روزها، قتل های خانوادگی را نمایندگی می کند و درحال تکثیر «عصبانیت عمومی» است!