تبادر خاطره ای در گیرو دار بازگشت مازوت به نیروگاه بزرگ تبریز !
تبادر خاطره ای در گیرو دار بازگشت مازوت به نیروگاه بزرگ تبریز !
بازگشت اجتناب ناپذیر سوخت به غایت آلاینده ی "مازوت "به نیروگاه بزرگ تبریز در اثر افزایش بی رویه ی مصارف عمومی و مشترکین میلیونی " گاز " برای تامین گرمایش فصل سرمای نسبتاً طولانی جمعیت انبوه این اقلیم، تنفس شهروندان را به شماره انداخته و سلامت مردم را در خطر امراض متعدد قرار داده است.

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی: بازگشت اجتناب ناپذیر سوخت به غایت آلاینده ی “مازوت “به نیروگاه بزرگ تبریز در اثر افزایش بی رویه ی مصارف عمومی و مشترکین میلیونی ” گاز ” برای تامین گرمایش فصل سرمای نسبتاً طولانی جمعیت انبوه این اقلیم که تنفس شهروندان را به شماره انداخته و سلامت مردم را در خطر امراض متعدد قرار داده است و البته مدیر این واحد تصریح می کند به “علت عدم تامین ” گاز ” استفاده از ” مازوت ” چاره ناپذیر می باشد” و گرنه باید با قطعی های متمادی برق مواجه شد که تبعات منفی آن کمتر از آلودگی هوا نیست ، بار دیگر بعد از گفتار درمانی های آنچنانی چندی پیش برخی مسوولان و نمایندگان مبنی بر خاتمه ی قطعی “مازوت سوزی ” در این نیروگاه ، به دغدغه ا ی مهم مبدل شده است که تعطیلی ناگزیر مدارس و لزوم محدودیت مردم در تردد روزمره و مختل شدن امور ناشی از آن نتیجه ی اولیه ی این معضل مزمن شهر است که هر از چندی عود می کند !

معذالک صرفنظر از بعضی اظهار نظرهای “فیلسوف مابانه ” و گاهاً “دفع الوقتی ” و ارائه طریق های غیر موثر و ناپایدار معمول که بعد از برپایی جلسات و نشست و برخاست ها و وعده و وعیدهای توخالی از جنس آشنا به گوش شهروندان مبنی بر حل مشکل -مشابه خیلی از حوزه های دیگر مدیریتی – که ذکر تمام موارد و مصادیق آن از حوصله ی این مقال خارج است و برای نمونه صرفاً به راهکار قابل تامل و سوال برانگیز جناب : دکتر فریدون بابایی ” عضو دانشگاهی و رئیس کمیسیون شهرسازی شورای اسلامی شهر تبریز اکتفا می شود آنجا که اخیراً فرموده اند ” باید “نیروگاه جدیدی ” برای رفع معضل آلودگی نیروگاه بزرگ تبریز احداث شود ” ! ؛ بدون اینکه چاره ای جهت رهایی شهروندان از استشمام هوای آلوده و مسموم در طول زمانی احداث نیروگاه جدید مشخص کنند و بفرمایند این نیروگاه جدید به فرض احداث از “چه سوختی ” برای تولید برق جایگزین نیروگاه قبلی استفاده خواهد کرد تا به توفیری بیانجامد ؟!

فلذا در صورتی که سوخت نیروگاه مدنظر ایشان ” گاز ” بوده باشد باید گفت اگر این سوخت به حد کافی وجود داشته باشد به همین نیروگاه دایر و حاضر داده می شود و نیازی به صرف هزینه های هنگفت برای احداث نیروگاه جدید نیست و اگر منظورشان همان ” سوخت مازوت ” آلاینده باشد که ناگزیر مَثَل معروفِ ” از کرامات شیخ ما این است / شیره را خورد گفت شیرین است ! “را تداعی و کلی باعث انبساط خاطر و موجبات ” التماس دعا ” را در این ” هیر و ویر ” فراهم می کند ، بازهم همین نیروگاه کفایت دارد ، مگر نیروگاه مورد نظر وی از نوع ” هسته ای “بوده باشد که هنوز سال های متمادی با تحمل هزاران مصیبت و هزینه در احداث باب اول آن در ” بوشهر ” گرفتار شرق و غربیم و در فرجام برجامش جان بر لب ، تا چه رسد به نوع جایگزین برای نیروگاه حرارتی تبریز عزیز با این حال مریض !

🔹باری هر وقت بحث آلودگی هوا در اثر استفاده ی کلان از سوخت های فسیلی هر از چندی مطرح می شود سخنان یکی از مدیران اسبق به رحمت خدا رفته در ذهنم تداعی می شود که می گفت : وقتی بحث توسعه ی لوله کشی های “شاهرگی ” و ” مویرگی ” گاز در سال های پایانی جنگ به وسعت شهرها و روستاها برای مصارف خانگی و صنعتی و تجاری و خدماتی مطرح شد تا لابد اولویتاً ” نفت ” رایج در مصرف انبوه آن واحدها به صادرات ارز آور اختصاص پیدا کند ، پیشنهاد شده بود که بهترین راهکار برای استفاده از سوخت گاز این است که “نیروگاه های گازی معدود “در مناطق مناسب برای تامین برق مورد نیاز سیستم های گرمایشی که بخش عمده ای از مصارف عمومی را در بر می گیرد به شرط “کاهش هزینه ی برق ” تا حد مقرون به صرفه شدن برای استفاده های جایگزین ، ” احداث شود و لوله کشی های گاز بصورت قابل کنترل و مهار فقط به آن واحدها محدود گردد .

از جمله مزایای متعدد طرح مورد اشاره این بود که اولاً از ورود سموم آلاینده ی میلیون ها واحد مصرف کننده گاز به فضای تنفسی جلوگیری می کرد ، دوماً حفاری های مویرگی در کوچه ها و کوی ها و کوهستان ها و شهرها جهت لوله کشی گازمنتفی می شد ، سوماً استفاده ی ضروری میلیون ها واحد خانگی و غیر خانگی در موسم سرما بر منابع گاز فشار نمی آورد ، چهارماً مانع از تلفات انسانی ناشی از “نشت گاز “و “مونو اکسید کربن ” و انفجارهای احتمالی “می گردید که سالانه جان صدها نفر را می گیرد ، چهارماً هنگام وقوع زلزله و احتمال وقوع جنگ و حملات دشمن ، خطر تبدیل شدن لوله های گاز گسترده در زیر خاک تمامیت سطح شهرها به منابع انفجاری و ایجاد تهدید مضاعف را از بین می برد ، پنجماً مهمترین دستاورد آن علاوه بر کاهش هزینه های کلان مادی و معنویِ استفاده از انرژی پاک برق و برخورداری از فضای سالم تر تنفسی شهرها بود و ششم این که در فصل گرما که مصارف گرمایشی خاتمه می یابد انرژی مازاد برق این نیروگاه ها قابل صدور به کشورهای دیگر می شد .

مع الوصف به رغم این همه مزایا که هر عقل سلیمی در بدو نظر به درستی آن اذعان می کند این طرح بنا به دلایلی و احیاناً تضاد منافع کهکشانی برخی پیمانکاران کلان دارای لابی ها ی قدرت و لابد” مافیایی ” که بر بسیاری از حوزه های اقتصادی به بهاء فلاکت اجتماعی پنجه افکنده اند بطوریکه در مواردی ورود آنها برای اجرای برخی پروژه های بزرگ با افزایش مضاعف هزینه ها و کیفیت به مراتب پایین تر و مدت زمانی طولانی تر و دوباره کاری های مکرر توام بوده است و دود آن – برخلاف سود آن – به چشم مردم می رود ، محلی از اعراب پیدا نکرد؛ اگر چه به لحاظ کارشناسی و علمی اظهار نظر در مورد نقاط ضعف و قوت طرحی که در مورد استفاده بهینه از نعمت گاز شرح داده شد در صلاحیت متخصصان امر و اهل فن می باشد اما صورت عمومی قضیه از جنبه منطقی به غایت قانع کننده بوده است و امروز تبعات منفی و خسارات سنگین ناشی از مخالفت با آن – حداقل در اوضاع قمر در عقرب و بحران محیط زیستی – با گوشت و استخوان قابل لمس و احساس برای همگان است ، هرچند صحبت در این خصوص بعد از ختم ماجرا حکم حنای بعد از عروسی را دارد و صرفاً از باب ذکر خاطره عرض شد و اندکی هم همچی – بفهمی نفهمی – تلنگری بر افاضات ,” صد من یک غاز ” حضرات !