ظرفیت های رسانه ای؛ فرصتی که در حال سوختن است …
ظرفیت های رسانه ای؛ فرصتی که در حال سوختن است …
بی توجهی و عدم درک و شناخت ظرفیت های رسانه ای داخل کشور و استان ها، طی سال های گذشته به حدی افزایش یافته است که دیگر در حوزه رسانه های محلی، نمی توان رسانه ای مرجع و اثرگذار در فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی معرفی کرد...

اویاقلیق: ورود نهادهای امنیتی و نظارتی به موضوع “نظارت و مدیریت رسانه ها” در قالب دیدارها و نشست های هم اندیشی، همکاری و همفکری با اهالی رسانه استان، که این روزها و به موازات حوادث و اتفاقات تلخ کشور صورت می گیرد، تحت هر عنوان و هدف دیگری که باشد، اگرچه اتفاقی مبارک و تقویت کننده سطح تعامل و نزدیکی بیشتر این دو حوزه می تواند باشد؛ با این حال، چه کسی است که نداند، انفعال، استحاله، سردرگمی و حتی گلایه های اهالی رسانه از برخی سوء مدیریت ها و بی توجهی ها به فعالان رسانه ای استان نیز، بخشی مهم در این تعاملات به شمار می رود.

این که امروز و در اوضاع کنونی کشور و در اوج بحران های سیاسی فعلی، نهادهای امنیتی و نظارتی به فکر هم اندیشی با اهالی رسانه و تعامل در راستای حل برخی مسایل افتاده اند، دقیقا همان مطالبه ای است که سال هاست، اهالی رسانه و البته معدود روزنامه نگاران مولف و صاحب قلم استان پیگیر آن بوده اند، هرچند ایجاد فاصله عمیق میان رسانه ها و بخش های سیاست گذار و حساس حاکمیت در دهه های گذشته، عملا امکان طرح و تبیین دیدگاه ها و همچنین شناسایی و سنجش توان و تخصص روزنامه نگاران محلی در تولید محتواهای اثربخش و جریان سازی های مثبت رسانه ای، در مقاطع حساس و بحرانی کشور و استان را به دلیل اعمال بسیاری از محدودیت های رسانه ای، بی توجهی و وجود بلاتکلیفی در نحوه و چگونگی ورود به وظیفه اطلاع رسانی شفاف و تبیینی را سلب کرده است.

نتیجه چنین رویکرد و نگاه امنیتی به حوزه رسانه در کشور، به ویژه رسانه های استان آذربایجان شرقی، که بعضا هم رادیکال تر از پایتخت اعمال شده و می شود، امروز در جولان و نقش آفرینی یکه و تنها و یک سویه برخی رسانه های معاند لندن نشین، نظیر شبکه تلویزیونی “ایران اینترنشنال” و برخی رسانه های خارج نشین دیگر قابل تحلیل و مقایسه است؛ جایی که در رخوت و استحاله تحمیلی رسانه های داخلی، میدان ترک تازی رسانه های آن سوی مرزها، فراخ تر از هر زمان دیگری شده و عملا، روایت های اول این رسانه ها، نقش رسانه مرجع را بازی می کنند!

متاسفانه بی توجهی و عدم درک و شناخت ظرفیت های رسانه ای داخل کشور و استان ها، طی سال های گذشته به حدی افزایش یافته است که دیگر دست کم در حوزه رسانه های محلی، نمی توان رسانه ای مرجع و اثرگذار در فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی معرفی کرد، رسانه هایی که از یک سو به دلیل فقدان حمایت ها و پشتیبانی های مادی و معنوی، از کارکرد اصلی خود دور شده اند و از سوی دیگر، در سایه اعمال محدودیت های فرابخشی، از ورود به طرح و تبیین موضوعات و مطالبات عمومی شهرها و شهروندان، واهمه دارند.

در این میان، به نظر می رسد، کلید حل معما و کلاف سردرگم در فضای فعلی کارکردی رسانه های محلی، بازگشت دوباره رسانه ها به مسیر حرفه ای و آزاد اطلاع رسانی در بستر “تعامل و تحمل” متقابل میان مسوولان و نهادهای نظارتی با اهالی رسانه است؛ اتفاقی که در صورت اصلاح و بازتعریف رویه های شکست خورده قبلی، دربرگیرنده نفع دوسویه برای طرفین خواهد بود، بدین معنا که رسانه ها به عنوان مشاوران امین مسوولان، به ایفای نقش حرفه ای خود در فضای تبادل اطلاعات، با پایبندی به خطوط قرمز بپردازند و تامین کننده منافع و مصالح نظام، کشور و منطقه باشند، چراکه نگاه امنیتی به حوزه رسانه، همواره نتیجه عکس داده است. به امید تحقق چنین آرمانی!