” آدم های انقلاب ” و ” آرمان های انقلاب ” !
” آدم های انقلاب ” و ” آرمان های انقلاب ” !
تا بستر و فرصت راستین و انقلابی با نقش آفرینی آدم های کارآمد پاک و دلسوزِ احیاناً منزوی برای اصلاح خرابی ها فراهم نشود آتش خشم مردم اگر هم به هر طریق فروکش و یا سرکوب شود دوباره از "ریز سوزهای" زیر خاکستر شعله خواهد کشید و دود آن به چشم همگان و بیشتر از همه بر شیفتگان قدرت خواهد رفت !

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی: بیانات رئیس مجلس شورای اسلامی بعد از قریب به دو ماه سپری شدن اعتراضات که روند خشونت آمیز آن با قربانی شدن حزن انگیز تعداد زیادی از معترضین و ماموران حکومتی ادامه یافته است مبنی بر تعیین شرط آرام شدن اوضاع جهت تغییرات “مشروع ” و ” لازم ” ، سوالات چندی برای رفع ابهامات به شرح زیر با لزوم شفاف سازی و پاسخگویی بر جوانب آن به ذهن متبادر می سازد :
۱- تغییراتی که به زعم رئیس مجلس با قید ” لازم ” و ” مشروع ” در روند حکمرانی توصیف شده است و مفهوم آن لاجرم ضرورت ” اجتناب ناپذیر ” انجام آن است ، آیا مقدمتاً مستلزم آرام شدن اوضاع می باشد و یا در وهله ی اول انجام تغییرات در جهت اصلاح امور و رفع مشکلات معیشتی و مدیریتی و مبارزه ی جدی با مفاسد که موارد آن بارها پیش از وقوع حوادث خونبار و خشونت آمیز در فضای آرام به انحاء مختلف از سوی رسانه ها و منتقدان و نمایندگان فکری مردم مطرح گردیده است و می تواند به عنوان یکی از مهمترین دلایل بروز اعتراضات باشد ، پیش شرط بازگشت آرامش به جامعه است ؟! اگر چه اظهارات اخیر وزیر کشور ناظر بر شکست مفتضحانه ی ” تلاش دشمن “و ” آرام و امن شدن وضعیت استان ها ” شرط مد نظر رئیس مجلس راهم برای انجام بی تعلل آن تغییرات فراهم کرده است .

۲- آیا وقوع اعتراضات خیابانی که مقامات حکومتی عوامل آن را تعداد بسیار معدود و ناچیز جوانان فریب خورده ی معاندین و منافقین دانسته و ایضاً اکثریت مطلق مردم را به واسطه حضور در راهپیمایی های مناسبت های حاکمیتی از جمله مورد اخیر ( ۱۳ آبان ) حامی نظام و رهبری قلمداد می کنند انگیزه ی انجام تغییرات از نوع ” مشروع ” و ” لازم ” برای زمامداران مملکت ایجاد کرده و مفهوم مخالف آن این است که این تغییرات نه خواسته ی اکثریت مردم و نظام مدعی مقاومت در مقابل استکبار و حتی مقامات عالی رتبه که شرایط موجود را امید بخش و آینده را درخشان توصیف می کنند بلکه – بنا به مفاد شرط پسوند اعلام شده جهت انجام آن تغییرات – ناشی از تحمیل غیر ضروری جریان اعتراضات همان آحاد اندک متهم به جرم ” اغتشاشگری” می باشد ؛ و گرنه چرا تاکنون نسبت به انجام اصلاحات و تغییرات و رویکرد معقول برای اداره ی امور که رئیس قوه ی مقننه تلویحاً ضرورت آن را با قید ” مشروع ” و ” لازم ” تایید می کند ، به اراده ی اکثریت موصوف مبادرت نشده است ؟!
۳- با توجه به اینکه جریان اعتراضات که شعارهای دامنه ی آن بدون طرح هیچگونه مطالبه ای علیرغم وجود صدها معضل و گرفتاری از جمله معیشتی و مدیریتی و مصادیق فساد و مشکلات اجتماعی، آشکارا کلیت نظام را هدف گیری کرده و یکی از ویژگی های نمادین این جریانات بحث ” آزادی حجاب ” است آیا اولاً در قالب انجام تغییرات مد نظر رئیس قوه ی مقننه خصوصاً از نوع ” مشروع ” مشخصاً برای مورد دوم ( آزادی حجاب ) قابل تامین می باشد؟ و ثانیاً این تغییرات از آنچنان عمق و وسعتی برخوردار خواهد بود که بتواند موضع اعتراضات را به شرحی که ذکر شد به سمت اصلاحات داخل نظام عوض کند ؟ اگر پاسخ مثبت است جا دارد موضوع و میزان و برنامه ی این تغییرات مشخص و ضمانت اجرائی آن معلوم شود .

۴- با در نظر گرفتن اینکه یکی از علت های اساسی بروز اعتراضات آشکار و پنهان اجتماعی که پیامدهای آن پیشتر در کاهش فاحش مشارکت مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و از جمله مجلس تجلی یافته است که ایشان در راس آن قرار دارد، آلوده بودن دامان آدم هایی با صبغه و ادعای انقلابی در مسند برخی امور مهم حکومتی و مدیریت فرصت طلبانه بر مقدرات ملت می باشد و ذکر مصادیق آن مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد و احیاناً به طریق اولی مستلزم پاسخگویی خود وی هم باشد و موارد و مستندات اکثر مرتکبان مذبور از سوی عناصر و منابع داخلی هم تلویحاً و تصریحاً منتشر شده است ، آیا انجام تغییراتی در سطح اصلاحات اساسی مورد رضایت عمومی و در حد رافع تنش ها و چالش های موجود که ناگزیر با ضرورت محاکمه ی خائنان و خاطیان و البته استرداد حقوق مردم توام است، توسط خود آدم های در مظان اتهام و یا بدون جرئت برخورد با مرتکبان باور پذیر است؟!

نا گفته پیداست اعتراضاتی که امروز جامعه را به جهت نا امیدی جوانان دهه ی هفتاد و هشتادی از آینده ی زندگی خود ناشی از آفت و بحران سازی های برخی مدیریت های حکمرانی فرا گرفته است و چه بسی اسلافشان را به جهت جانفشانی برای حاکمیت نظام مورد شماتت قرار می دهند ، نه علیه ” آرمان های انقلابِ ” مبتنی بر عدالت و معنویت و آزادگی که بیش از ۹۸ درصد مردم در سال ۵۸ برای تحقق آن ذیل تاسیس جمهوری اسلامی جواب ” آری ” دادند و البته هنوز هم شنیدن وعده های آن حتی نسل معترض را وسوسه می کند تا چه رسد بر نسل از ستم رسته ی هیجانی آن ایام ، بلکه عصیان در برابر ” آدم هایی ” است که آن ” آرمان ها “را برای دستیابی بی رحمانه و مفسده انگیز بر منافع شخصی و زخارف دنیوی و مصادر حکومتی مصادره و قربانی کرده و هر گونه نقد و اعتراض بر عملکردهای مفسده بار خود را گستاخانه مصداق تضعیف نظام قلمداد می کنند !
فلذا تا بستر و فرصت راستین و انقلابی با نقش آفرینی آدم های کارآمد پاک و دلسوزِ احیاناً منزوی برای اصلاح خرابی ها فراهم نشود آتش خشم مردم اگر هم به هر طریق فروکش و یا سرکوب شود دوباره از “ریز سوزهای” زیر خاکستر شعله خواهد کشید و دود آن به چشم همگان و بیشتر از همه بر شیفتگان قدرت خواهد رفت !