گسترش گاف گویی در گفتمان مسوولان !
گسترش گاف گویی در گفتمان مسوولان !
به پیش بینی کارشناسان در صورت تکمیل کانال " کانی سیب " نهایتاً 600 میلیون لیتر ( نه میلیارد لیتر ) آب بطور سالیانه وارد بستر دریاچه ی ارومیه خواهد شد.

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی : ( شخص در حال نطق تصویر از رسانه ی ملی که ملاحظه می فرمایید ) و لابد یکی از مسوولین اجرائی یا نماینده ی مجلس و یا بالاخره یک آدم صاحب منصبی باید باشد که در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی با ژست ” عاقل اندر سفیه ” برای تشریح تدابیر نجات دریاچه ی خشکیده ی ارومیه در حال افاضه فضل می باشند و تکراراً می فرمایند با بهره برداری از کانال کانی سیب مقدار” ۶۰۰ میلیارد لیتر مکعب آب ” وارد دریاچه خواهد شد! ، یا علی الاصول – دور از حضور – مثل بسی مسند نشینان مُشرف بر مقدرات مردم حساب کتاب حالی اش نیست و یا واقعاً اطلاع ندارد گنجایش دریاچه ی ارومیه در نهایت بیشتر از ۳۰ میلیارد متر مکعب در اوج ظرفیت طبیعی نمی باشد که حتی یک سوم آن میزان هم می تواند سطح اکولوژیکی آب دریاچه را در حد رضایت و قناعت تامین کند و دعای خیر ملت آذربایجان را نصیب مسببان گرداند ، و الا خدای نکرده باید در زمره ی همان جنس مسوولانی باشد که به قول شاعر ” از بد حادثه اینجا به پناه آمده اند ” و از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ، از این به پناه آمدن هایشان آنچنان پدرمان را در آورده اند که مرغان آسمان به حالمان گریانند !

البته شاید بتوان بار اول که ایشان این رقم را بر زبان می آورد چنین فرض کرد که مرتکب اشتباه لفظی از نوعی می شود که این روزها به کرات می توان مشابه آن را از زبان سایر مسوولین رده های مدیریتی در موارد مختلف شنید ( بطور مثال به نمونه ای از جناب ” دکتر ” صیادی ، مدیرکل آموزش و پرورش استان فرهنگ پرور خودمان یعنی ” آذربایجان شرقی ” بسنده می کنیم تا غیبت مقامات دارای حرمت و حریم بالا دستی نشود که سوتی های آنچنانی شان در عصر شهروند روزنامه نگاری به برکت فضای مجازیِ در معرضِ طرح ” صیانت ” مجلسِ انقلابی ” مو شکافانه ” صید ” می شوند و مایه ی انبساط خاطر عام و خاص می گردند ، آنجا که – دور از گوش دانش آموزان بهر صیانت از بد آموزی – واژه ی ” آنالیز “را ” آلانیز ” تلفظ می فرماید ! ) .

فلذا وقتی این جناب موصوف موضوع در ادامه همان رقم انتقال ” ۶۰۰ میلیارد متر مکعب ” از رودخانه زاب را دوباره تکرار می کند که میزان آن دست کم ۲۰ برابر حجم نهائی دریاچه ی نگون بخت ارومیه در مقیاس تاریخی آن می باشد و برخی ها از بازار ستاد ” احیایش ” علی الحساب اقتصاد خویشتن خویش و رفقا و اعوان و انصارشان را بفهمی نفهمی” احیاء ” فرموده اند و الغرض در صورت ورود این حجم آب حتی شهرهای تبریز و ارومیه هم زیر آب می روند و این بار خطر طوفان های نمکی جای خود را به خطر غرق شدن شهرهای استان های مجاور می دهد ، دیگر نمی توان قضیه را ذیل آن فرض ساده اندیشانه – مثل خیلی چیزهایی که می شنویم و خود را در عین وقاحت دیرینه به کوچه علی چپ می زنیم – ” ماست مالی ” کرد ، حتی اگر احیاناً این میزان آب با نرخ تورم افسار گسیخته ی اقتصادی حاکم بر معیشت مردم محاسبه شود که روزگارمان را ” سیاه ” کرده است ، هر چند عده ای مسند نشین آینده را با این روند یاس آور مدام ” در خشان ” توصیف می فرمایند !

باری محضر مبارک ملت همیشه در صحنه خصوصاً ملت نگران حال دریاچه ی در حال احتضار آذربایجان عارضم ، پیش بینی کارشناسان این است که در صورت تکمیل کانال ” کانی سیب ” نهایتاً ۶۰۰ میلیون لیتر ( نه میلیارد لیتر ) آب بطور سالیانه وارد بستر دریاچه ی ارومیه خواهد شد و اگر ” دِبی ” آب پیش بینی شده این کانال در سال های آتی تحت تاثیر روند خشکسالی و شرایط وخیم خانمان سوزی قرار نگیرد که تحقیقات علمی برای آینده ی اقلیم وطن پاره ی تن برآورد می کند و صد البته برداشت های غیر مجاز و بی رویه از چاه های کشاورزی به درستی کنترل گردد و قشر ولی نعمت کشاورز بهر احیاء دریا چه ، دست از کشت و زرع شسته و برای تامین معاش رخت هجرت به قصد عملگی و مشاغل آنچنانی و سکونت در حاشیه ی شهرها بر بندند و لاجرم موجبات هزار و یک درد بی درمان اجتماعی دیگر را فراهم آورند که چه بسی فلاکت خشکیدن دریا چه ” مُشتلقی ” بر آن باشد و هکذا میزان تبخیر طبیعی اجتناب ناپذیر بالای یک میلیارد متر مکعب سالانه هم مد نظر قرار بگیرد ، تازه بیش از ۵۰ سال ناقابل یعنی چیزی حول و حوش عمر انقلاب اسلامی – طول می کشد تا حجم دریاچه ی ارومیه به سطح نهائی ۳۰ میلیارد متر مکعبی دست یابد که شاید تنها مردمان عصر پهلوی موسوم به طاغوت افتخار مشاهده و” تلذذ ” از آن را به انحاء مختلف ولو بصورت “منکراتی ” داشته اند ! ، مگر سیلابی ویرانگر چون چند سال پیش در سر راه بی خانمان کردن مردمانی نالان ، سر از بستر تفتیده ی این آبراهه برآورد و مدالش را حضرات به گردن آویزند !

شاعر که – خودمان باشیم – می فرماید :

چون نباشد کیفری در این وطن بر حرف مفت
ای بسا رندی که حرف مفت با خروار گفت