وقتی “مظنه قیمت” بی آبی، استان به استان فرق می کند!
وقتی “مظنه قیمت” بی آبی، استان به استان فرق می کند!
"خوزستان آب ندارد" ... همان داستانی غم انگیز و 40 ساله، که هیچ دستی برای حمایتش، هیچ مسوولی برای دلجویی اش، هیچ برنامه ای برای بازگرداندن "آب رفته" به رودهایش و هیچ "همت مسوولانه" ای برای رساندن صدای نجیبانه اعتراضش وجود ندارد، آیا صدای اعتراض های خوزستان نجیب، با همان کرامتی که اصفهانی ها دیدیند، شنیده شد؟

اویاقلیق/ احد نقش شور: “خوزستان آب ندارد” … همان داستانی غم انگیز و ۴۰ ساله، که هیچ دستی برای حمایتش، هیچ مسوولی برای دلجویی اش، هیچ برنامه ای برای بازگرداندن “آب رفته” به رودهایش و هیچ “همت مسوولانه” ای برای رساندن صدای نجیبانه اعتراضش وجود ندارد، آیا صدای اعتراض های خوزستان نجیب، با همان کرامتی که اصفهانی ها دیدیند، شنیده شد؟

“دریاچه ارومیه” سال هاست در اثر بی آبی، در حال نابودی است … این نابودی و مرگ، طوفان های نمک در دل خود می پرورد تا فرزندی نامشروع بزاید، کشاورزی آذربایجان و استان های همجوار، در معرض نابودی تدریجی قرار گرفته است، حتی زیست طبیعی مردمانش و هیچ بعید نیست دیرزمانی، این منطقه زرخیز و حاصلخیز، به کویری تازه در غرب کشور تبدیل گردید … آیا کسی به راحتی و با سعه صدر اعتراض ها و گلایه های نجیبانه مردمانش را همانند اصفهان خواهد شنید؟

“ارس، مسموم است” … رقص ماهی هایش، سال هاست رنگ مرگ به خود گرفته، منشاء آلودگی هایش، هرچه و هر جا که باشد، قابل بررسی و پی گیری است، آیا کسی یا کسانی پیدا خواهند شد که همچون اصفهانی ها، صدای اعتراض روستانشینان و شهروندان این سوی ارس را بشنود، از آنان دلجویی کند و از ارس، “سم زدایی” کند؟

“تالاب” های ایران با مرگ تدریجی دست و پنجه نرم می کنند، هامون، بختگان، گاوخونی، قوریگل، انزلی و ده ها تالاب نگون بخت دیگر، قربانی بی آبی و سیاست های غلط مدیریتی در کشور شده اند، آیا دستی مهربان بر سر و روی این تالاب ها که هر یک زیستگاه و منطقه ای منحصر به فرد در اقلیم ایران زمین هستند، کشیده خواهد شد؟ …

منابع و سفره های آب زیرزمینی ایران، اغلب و به هزار و یک دلیل، آلوده اند، هیچ همتی برای رفع و حل این بحران وجود ندارد، صدایی هم اگر بلند شود، شاید به اندازه اصفهان و اصفهانی، شنیده نشود، چون تفکر مرکزگرایی و دردانه پروری انحصاری، چنین اجازه ای نمی دهد …

“بی آبی”، بحرانی است که ایران را در خود فروبرده، تنش های آبی ایران را درنوردیده، صدای اعتراض ها به بی این بی آبی ها و کم آبی ها، تقریبا در همه جای ایران به تناوب شنیده شده و می شود، اما چرا فقط در یک نقطه خاص، همه ارکان قدرت و حاکمیت، برای دلجویی و حتی عذرخواهی بابت کم آبی و خشک شدن “زاینده رود” بسیج می شود، حتی رسانه ملی که نامش اتفاقا “ملی” است!؟

اجالتا در این ماجرا، اتفاقا “قاعده بازی” کاملا معلوم و عریان است، چون مساله، “اصفهان” است نه آذربایجان و خوزستان و لرستان و فلان استان دیگر، چون مساله “زاینده رود” است نه ارومیه و هامون و بختگان و انزلی و دیگر دریاچه ها و رودها و تالاب ها، چون اصفهان عزیزکرده تر از جاهای دیگر است.
پوشش رسانه ای ویژه اعتراضات مردمی اصفهان از رسانه ملی و بسیج مسوولان دولتی و حاکمیتی برای عذرخواهی از این مردم را نمی توان و نباید به معنی تغییر رویکرد های رسانه ای در صدا و سیما جست و جو کرد، این تغییر و تحول، اگر در قبال اعتراضات و اتفاقات مشابه در دیگر استان ها هم تکرار شود، آن وقت می توان به صداقت و بی طرفی مسوولان و رسانه ملی باور داشت، در این میان، اجالتا و جسارتا، بنا را بر این باید گذاشت که “مظنه قیمت” بی آبی، حتی اعتراض به بی آبی، استان به استان و منطقه به منطقه فرق می کند!