تبدیل باسمنج به بخشداری به جای تبدیل تبریز به شهر دیپلماسی !
تبدیل باسمنج به بخشداری به جای تبدیل تبریز به شهر دیپلماسی !

اویاقلیق/ابوالفضل وصالی: جناب آقای استاندار دانشگاهی آذربایجان که از همان بدو مسوولیت ایشان در سمت مدیریت ارشد استان در همین پایگاه خبری اویاقلیق پیش بینی کرده بودیم فقدان سوابق اجرایی و سیاسی، کار دست ایشان و مردمان این خطه خواهد داد، برای جبران عدم تحقق وعده ها ی خود از جمله تبدیل تبریز به شهر […]

اویاقلیق/ابوالفضل وصالی: جناب آقای استاندار دانشگاهی آذربایجان که از همان بدو مسوولیت ایشان در سمت مدیریت ارشد استان در همین پایگاه خبری اویاقلیق پیش بینی کرده بودیم فقدان سوابق اجرایی و سیاسی، کار دست ایشان و مردمان این خطه خواهد داد، برای جبران عدم تحقق وعده ها ی خود از جمله تبدیل تبریز به شهر دیپلماسی و تدریس به زبان مادری و کاهش محسوس رتبه ی اعتبارات ملی و استانی، دست به کاری کارستان زد و در روزهای پایانی عمر مدیریتی خود منطقه ی ویلاهای اشراف نشین تبریز در بغل گوش این کلان شهر را به افتخار « بخشداری باسمنج » نایل گردانید !

اگرچه این اقدام جناب استاندار و فرماندار ایشان مورد انتقاد بسیاری از اهل فن و کارشناسان امور قرار گرفت اما همانطوریکه از دو فقره بنر بلند بالای آویزان بر داربست های جلوی درب ورودی فرمانداری شهرستان تبریز و منقش به تصاویر جنابان استاندار و فرماندارِ در حال احتضار مدیریتی هویداست ، این اقدام خیلی هم به مذاق شورای اسلامی و دهیاری کندرود و کمی آنورتر روابط عمومی شورا و شهرداری باسمنج خوش آمده است !

البته حضور دوسال و خورده ای جناب پور محمدی محجوب و دانشگاهی در مسند استانداری هر چند برای کلان شهر تبریز و خصوصاً شهرها و شهرستان های استان – که ایشان حتی توفیق یک توک پا سفر گذری هم بر بسیاری از آنها پیدا نکرد تاچه رسد به رفع و رجوع مشکلات و محرومیت ها و عقب ماندگی های قرون وسطایی – برای منطقه احساس نشد اما الحق فرصت معتنمی گردید تا برخی اقوام سببی و نسبی ایشان در بعضی سازمان ها و دستگاه های دولتی جایگاه درخوری – البته نه زیاد برجسته که موجبات حساسیت زایی براین و آن باشد – بدست آورند!

عدم ذکر این مناقب والی مذکور دور از انصاف است که ایشان در معدود نشست های رسانه ای خود با کارت بانک های حاوی مبالغی موصوف به « چرک دست » از محل بیت المال حوزه ی مدیریتی خود – لابد تحت عنوان « هزینه های فرهنگی » محبت خویشتن خویش را به جامعه ی قلم به دست و – یا حالا هر چی شما تلقی فرمایید – بارها به منصه ی ظهور رسانده بود تا این اهالی قلمِ از نوع مذبورِ موردمحبت جناب والی نیز شرط نمک خوردن و نمکدان نشکستن را « با ذکر دعای زیر لب : « خدا یک در دنیا هزار در آخرت عوض بدهد » ، در حق ایشان به جای آورند و قال قضیه را بکنند و زیاد مته به خشخاش نگذارند.