ماجراهای بین‌المللی تبریز به ادبیات رسید
ماجراهای بین‌المللی تبریز به ادبیات رسید

بیداری آذربایجان: شبکه شهرهای خلاق یونسکو، عنوانی است که از سال ۲۰۰۴ در یونسکو مطرح شده و هدف کلی آن پیگیری سیاست‌های توسعه پایدار در هفت رشته است: رسانه، فیلم، موسیقی، ادبیات، صنایع‌دستی، غذا و طراحی. شهری که با معرفی اسناد، سوابق و زیرساخت‌های لازم بتواند در هر یک از این هفت رویداد، شایستگی‌های خود […]

بیداری آذربایجان: شبکه شهرهای خلاق یونسکو، عنوانی است که از سال ۲۰۰۴ در یونسکو مطرح شده و هدف کلی آن پیگیری سیاست‌های توسعه پایدار در هفت رشته است: رسانه، فیلم، موسیقی، ادبیات، صنایع‌دستی، غذا و طراحی.

شهری که با معرفی اسناد، سوابق و زیرساخت‌های لازم بتواند در هر یک از این هفت رویداد، شایستگی‌های خود را ثابت کند، به شبکه شهرهای خلاق متصل و از مزیت‌های آن بهره‌مند می‌شود.

مهم‌ترین دستاورد این طرح، رونق گردشگری تخصصی است. در کنار این دستاورد شهر برگزیده متعهد می‌شود تجربه‌های خود را در رشته‌ای که برگزیده شده در اختیار جامعه جهانی قرار دهد.

در همین راستا، مدیران شهری تبریز و در راس آنها معاون فرهنگی شهردار مدتی است، مترصد آن است تبریز را مفتخر به یک عنوان دیگر بین‌المللی کنند: «شهر خلاق ادبیات». حال ببینیم تبریز در حوزه ادبیات، قرار است چه تجربه‌هایی را در اختیار جامعه جهانی قرار دهد:

۱) مقبره‌الشعرا به عنوان مهم‌ترین نماد ادبی تبریز، سال‌هاست که به مایه آبروریزی فرهنگی تبریز تبدیل شده‌‌است. کوی تاریخی سرخاب، از صدقه‌ سری مدیریت ناکارآمد آقایان، به کوی بتن و میلگرد تبدیل شده و ده‌ها شاعر نامدار در سیمان مدفون شده‌اند.

۲) تبریز چند سالی است در حوزه شعر، یک تشکل پویا و رسمی (انجمن ادبی) که تحت نظارت و هدایت اداره‌کل فرهنگ و ارشاد باشد، ندارد. (مانند انجمن عکاسی، فیلم، خوشنویسی، مطبوعات که در طول سال کم‌وبیش فعال هستند.) سال‌هاست در تبریز جز محافل ادبی کم‌رونق با کارکردهای محدود و جلسات نامنظم، انجمن شعری فعالیت ندارد.

۳) در یک دهه گذشته، برنامه‌ای که بتواند «۲۷ شهریور» را به عنوان روز بزرگداشت شهریار و روز ملی شعر و ادب به افکار عمومی عرضه کند، برگزار نشده‌ است. در این روز، مدیران جمع می‌شوند و هر کدام یک شاخه گل بر مرقد استاد شهریار می‌گذارند!

۴) یکی از تلخ‌ترین فضاهای صنفی در حوزه فرهنگی تبریز، اختناق و چند دستگی میان شاعران است. مدیران فرهنگی، هیچ‌گاه نتوانسته‌اند نقش مودت‌بخش در فضای ادبی داشته‌ باشند.

۵) به رغم ظرفیت‌ها و استعدادهای بی‌شمار، در یک دهه گذشته، شاعری که بتواند در تبریز در قامت یک شاعر ملی خود را ثابت کند، ظهور نکرده‌ است. شاعران تبریزی خیلی اگر ترقی کنند، یک مجموعه شعر با تیراژ محدود چاپ می‌کنند. بعد از آن گرفتار روزمرگی‌ زندگی و دغدغه معیشت می‌شوند و عطای شعر و شاعری را به لقایش می‌بخشند. مدیران فرهنگی ما عمدتاً نسبت به این ریزش فرهنگی، بی‌تفاوت بوده‌اند.

۶) دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز که روزگاری با بزرگانی چون مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی، مرحوم دکتر حسن قاضی‌طباطبایی و مرحوم دکتر بهمن سرکاراتی سهم قابل‌توجهی در سپهر فرهنگی کشور داشت، امروز به وضوح، از صلابت سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ فاصله گرفته و صرفاً سرفصل‌های خشک آموزشی را دنبال می‌کند.

با این توضیح، گیرم که برنده رقابت‌های کاذب و بی‌اهمیتِ بین‌شهری شدیم و بر اصفهان و شیراز غلبه کردیم، چه پاسخی به  واقعیت‌ها داریم؟

 مسیر ثبت تبریز به عنوان «شهر خلاق ادبیات»، دقیقاً همان مسیری است که مسوولان این شهر، در ماجرای «تبریز ۲۰۱۸» طی کردند. یادتان است؟ شهری که در زیرساخت‌ها و خدمات رایج شهری، مشکل داشت، به یک باره قرار شد یکی از قطب‌های گردشگری آسیا تبدیل شود و نتیجه هم آن ماجراهایی اسفباری شد که به خاطر داریم.

عنوان «شهر خلاق ادبیات» اگرچه در نگاه اول، دلربا و افتخارآمیز به نظر می‌رسد، اما با قدری تامل می‌توان نتیجه گرفت که این عنوان و عناوین وارداتی و خارجی مشابه، صرفاً به درد فربه‌کردن رزومه آقایان می‌خورد و مطلقاًٌ عایدی برای مردم (چه توده مردم و چه خواص فرهنگی) ندارند.

در این که تبریز یکی از بال‌های پرفروغ فرهنگ و ادبیات ایران‌ زمین است، شکی نیست و نیاز به توضیح ندارد که خاقانی از تبریز برخاسته و اثر او در شعر حافظ، کاملاً مشهود است. مولانا، مرهون شمس تبریزی‌ است، صائب‌تبریزی، مهم‌ترین نماینده سبک هندی است، شهریار، ادبیات معاصر ایران را جان دوباره بخشیده و پروین، حکمت ادبی را در شعر معاصر، قوام‌ بخشیده‌ است. به نظرتان، اثبات عظمت این چهره‌ها، نیازی به شهرداری تبریز و ورود پیمانکاران یونسکو دارد./ فارس