تراژدی اِلمان پیانو !
تراژدی اِلمان پیانو !

بیداری آذربایجان – ابوالفضل وصالی: برچیده شدن شبانه ی اِلمان پیانو از فلکه ی دانشگاه تبریز که به میدان جانبازان تغییر نام یافته است در نوع خود بیانگر ناهماهنگی فاجعه بار در مدیریت کلان شهری بزرگ مانند تبریز است ! اگرچه ساخت گلدان جالب توجه به شکل پیانو از نظر هنری می تواند قابل تحسین […]

بیداری آذربایجان – ابوالفضل وصالی: برچیده شدن شبانه ی اِلمان پیانو از فلکه ی دانشگاه تبریز که به میدان جانبازان تغییر نام یافته است در نوع خود بیانگر ناهماهنگی فاجعه بار در مدیریت کلان شهری بزرگ مانند تبریز است !

اگرچه ساخت گلدان جالب توجه به شکل پیانو از نظر هنری می تواند قابل تحسین بوده باشد، اما تحقیقاً محل نصب آن در مکانی که هیچ تناسب فرهنگی با آن ندارد و باید المان های علمی و تاریخی در اولویت نصب آن قرار بگیرد جای انتقاد دارد.

تحقیقاً اگر این اِلمان در جای مناسب مثل پارک ها نصب می شد نه تنها چندان ایرادی بر آن وارد نمی گردید بلکه مورد توجه همگان نیز قرار می گرفت و شاید عدم اولویت « تراژیک » سرمایه گذاری از پول مردم برای ساخت چنین اِلمان هایی در مهجوریت و فراموشی هزاران موضوع متناسب با هویت فرهنگی و تاریخی و مدنی زیاد به چشم نمی آمد !

اما صرفنظر از انتقاد در ناهماهنگی های مدیریتی در نصب و حذف اِلمان پیانو که البته فاقد هرگونه ارتباط با حال و گذشته ی شهر است و از نظر نوستالژی نیز حس آفرین نیست – مگر به قصد الگوسازی و احیاناً تغییر ذائقه ی فرهنگی و یا تقلید کورکورانه از اِلمان های شهرهای خارجی – آنچه جای تامل دارد برخورد انفعالی نمایندگان مردم در شورای شهر ی است که بر سر تصدی ریاست بر کمیسیون فرهنگی آن به هزاران طریق و حیلت توسل می جویند !

البته سابقه ی جمع آوری اِلمان در تبریز تنها به پیانو خلاصه نمی شود بلکه چند سال پیشتر نیز تعداد زیادی از اِلمان های انواع خودرو که در گیرودار ترافیک غیر قابل تحمل نمونه های واقعی آن در نقاط مختلف شهر نصب و به مردم ریشخند می زدند ، با انتقاد از عدم مناسبت و فقدان هویت و نبود پاسخ به چرایی فرهنگی حذف شدند اما آن اتفاق هم موجب نشد حداقل یک کمیته تخصصی در حد نام گذاری معابر برای ساخت و نصب اِلمان های شهری در بدنه ی شورا و شهردار ی تشکیل شود !

و اینگونه می شود که بطور مثال پارک ورودی شهری که خود صدها شاعر و عارف و عالم پرآوازه ی در معرض فراموشی از جمله آرمیده در مقبره الشعرا ء دارد به نام یک شاعر بذله گو و نوحه سرا ی عامیانه ی شهرستانی بر اساس تعلقات شخصی مدیری صاحب اختیار نامگذاری می شود که در شهر خود به حد افراط مورد التفات قرار داشته و دهها نماد در قید حیاتش ایجاد شده است !

مخلص سخن اینکه یکی از دردهای جامعه ی ما خصوصاً در حوزه ی فرهنگ، بی توجهی به اولویت ها و البته مدیریت های منفعل و فرصت سوز است که باعث بروز ناهنجاری ها و تضاد و تناقض ها ی چالش برانگیز می شود و موضوع برخی برخوردهای سطحی و احساسی با اِلمان پیانو تنها یکی از موارد آن است .