بیداری آذربایجان: ایرانیان این روزها، دورانی بس عجیب و پرتناقض را سپری می کنند. بعنوان تنها مُشتی از خروارها تناقضات پرشمار، مجری و تهیه کننده برنامه خندوانه که چندی پیش فرزندش را کیلومترها آنطرف تر از مهد آریایی و در کانادا به دنیا آورد، اینک در آغاز پخش سری جدید برنامه اش، راست راست در […]
بیداری آذربایجان: ایرانیان این روزها، دورانی بس عجیب و پرتناقض را سپری می کنند. بعنوان تنها مُشتی از خروارها تناقضات پرشمار، مجری و تهیه کننده برنامه خندوانه که چندی پیش فرزندش را کیلومترها آنطرف تر از مهد آریایی و در کانادا به دنیا آورد، اینک در آغاز پخش سری جدید برنامه اش، راست راست در چشمان بینندگان زُل می زند و با وقاحت تمام می گوید: «باید بجنگیم و مقاومت کنیم تا روزها و شرایط بهتر برگردد.»!
حکایت توصیه به «مقاومت» رامبد جوان برای مردم ایران، مثال آن فردی است که می کوشید تا بوی بسیار بد و مشمئزکننده سطل زباله ای را با اسپری کردن خوشبوکننده بر روی آن، از بین ببرد؛ غافل از اینکه اگر تمام آشغال های بدبوی آن را در استخری از عطر و عنبر هم فرو ببرد، نخواهد توانست آن بوی گند را از مشام سایرین پنهان کند!
البته که نمی توان امثال رامبد جوان را در اتخاذ اینگونه مواضع مذبذبانه شماتت نمود؛ چراکه بر طبق حدیث “الناس علی دین ملوکهم”، وقتی یکی از ابوالمشاغلان و مسئولان بلندپایه کشور می گوید: «از یمنی‌ها یاد بگیریم که چگونه بجای لباس، لُنگ می بندند و چند تکه نان خشک دستشان است، اما در برابر تحریم مقاومت می کنند» و تنها دو سال بعد، از دو آقازاده اش بعنوان برج سازان موفق در ترکیه تجلیل بعمل می آید، ناگفته پیداست که چنین نسخه پیچی های مزورانه ای، بیش از پیش در کشور باب می شود!
در این بین، نقش رسانه ملی در تخصیص بودجه های کلان برای تولید چنین برنامه های پارادوکسیکال و متناقضی را نباید نادیده گرفت. متاسفانه این برای اولین بار نیست که صداوسیمای جمهوری اسلامی، با فراموشی رسالت و کارکرد اصیل خود، به بهانه جذب مخاطب و رقابت با شبکه های ماهواره ای، آنتن تلویزیون را در اختیار افرادی قرار می دهد که مکرراً و در بزنگاه های گوناگون، مبانی اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند و از اعلام علنی آن در صفحه های شخصی خود در شبکه های اجتماعی نیز ابایی ندارند!
وقتی که علیرغم انتقادات شدید مردمی از رامبد جوان درباره به دنیا آوردن فرزندش در کانادا، صداوسیما باز سراغ او می رود؛ یا هنگامی که با وجود انصراف رسمی محسن تنابنده از حضور در تلویزیون، رسانه ملی ملتمسانه از او دعوت بکار می کند؛ یا زمانی که پس از جنجال گم شدن سگ حدیثه تهرانی، شبکه پنج در شب یلدا از او دعوت بعمل می آورد؛ نشان از این حقیقت تلخ دارد که پدیده نفوذ، تا کدام محدوده از این سازمان عریض و طویل را درنوردیده است!
سوال بی پاسخ اینجاست که چرا باید صداوسیما از بودجه بیت المال، خرج معیشت و زندگانی سلبریتی های پروازی و عمدتاً بی هُنر در آن سوی آب ها را تامین کند و نه تنها بابت این افتضاحات پاسخگو نباشد، بلکه همه ساله ردیف های بودجه جدیدی برای این سازمان تعریف شود؟!
/ صراط
