تیرهای زهرآگین بر روح معلم شهید!‏
تیرهای زهرآگین بر روح معلم شهید!‏

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: معلم شهید؛ دکتر علی شریعتی عزیز درست از سالهای مبارزاتتان تا به امروز تیرهای زهرآگین، مغرضانه در تمام این سالها بر جسمتان در زمان حیاتتان و بر روحتان در زمان حیات و بعد شهادتتان در نهایت بغض و حسادت از محبوبیت ماندگارتان بعد سالها، از سوی منابع مختلف با اهداف […]

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: معلم شهید؛ دکتر علی شریعتی عزیز درست از سالهای مبارزاتتان تا به امروز تیرهای زهرآگین، مغرضانه در تمام این سالها بر جسمتان در زمان حیاتتان و بر روحتان در زمان حیات و بعد شهادتتان در نهایت بغض و حسادت از محبوبیت ماندگارتان بعد سالها، از سوی منابع مختلف با اهداف مختلف راهی شده تا شاید بتوانند نور شمع وجودتان را خاموش کنند! غافل از آنکه این نور خاموش شدنی نیست…
برادر شهیدم، در سالهای قبل از انقلاب؛ در آن خفقان وحشتناک طاغوت با آگاهی از خطراتِ این راه مبارزاتی انتخابی تان، همچنان به مبارزاتتان ادامه دادید و هیچ کس و هیچ چیزی مانع فریادهایتان برای اجرای اسلام راستین نشد… در آن زمان تیرهای زهرآگین از سوی حکومت و مخالفان دین و موافقان بی دینی در جامعه، روح و جسمتان را هدف گرفت اما شما همچنان استوار به راهتان ادامه دادید…
ای معلم شهید که جانتان را برای زنده نگه داشتن اسلام فدا کردید؛ اینروزها هم همچنان مورد هجمۀ افرادی هستید که هیچ شناختی از شما و مبارزاتتان ندارند و فقط به دلیل اینکه اسم شما را جناح بندی سیاسی کرده اند، بر شما می تازند و چه ظلمی بزرگتر از این؟ آری برادر شهیدم شما دردتان نجات ایمان بود اما عده ای بعد شهادتتان، برای خود با نام شما و به کام خودشان، دکان سیاسی باز کردند و شما را با همین تقسیم بندی جناحی، سپر تیرهای زهرآگین مخالفان جناح خود کردند و این را با نام طرفداری از شما فریاد می زنند درحالیکه شما متعلق به جناحی نبودید و نیستید؛ شما دردتان پیاده کردن اسلام حقیقی به دور از خرافه ها بود اما این مدعیان طرفداران دروغینتان بین شما و اسلام فاصله انداختند تا به بهره برداری های سیاسی خود دست یابند و اینگونه شد که تا به امروز این تیرهای زهرآگین از هر طرفی به روح شما همچنان پرتاب می شود تا همچنان بر غریبی شما در طول تاریخ افزوده شود…
ای معلم شهید، چه خون دلها خوردید برای تحقق اسلام ناب محمدی و چه رنجها کشیدید برای اینکه شیعیان مولا علی (ع)، پیروان حقیقی مولا باشند و در عمل، عشق به مولا را نشان دهند…
برادر شهیدم، فریادهایتان هنوز از حسینیۀ ارشاد به گوش می رسد؛ آنجا که از کربلا می گویید و با بغض از حضرت زینب (س) کمک می خواهید تا راه را نشان دهد… از کار بزرگ خانم حضرت زینب (س) بعد عاشورا می گویید و یادآوری می کنید که فریادهای یاریگر خواستنِ امام حسین (ع) را در همۀ روزها بشنویم و یاریگر دین خدا باشیم…
آری معلم شهیدم شما همچنان همچون شمع، راه نشان دهندۀ شاگردانتان هستید و فریادهای حق طلبی تان همچون استخوانی در گلوی دشمنان جاهلتان آنها را خفه می کند تا علیه شما موضع بگیرند تا شاید بتوانند لبهایتان را بعد سالها بدوزند اما نمی دانند که نمی توانند تأثیرگذاری پیامتان را هم مانع شوند…
برادر شهیدم، مخالفانتان با نادانی با تیرهای زهرآگین قلبتان را هدف گرفتند تا قلبتان را بشکافند اما جهلشان نگذاشت تا رازهایتان را بشکافند و به حقیقت و نور برسند…
ای معلم شهید، مغرضان با تیرهای زهرآگین جسمتان را آزرده کردند تا شما را بکوبند اما غرورتان و شخصیت والایتان هرگز صدمه ای ندید و نخواهد دید چون آنها که دوستدار اسلام ناب محمدی هستند می دانند که شما با عشق به شهادت، شهید راه اسلام هستید و جانتان را در این راه دادید…
برادر شهیدم، و چه زیبا در وصیت نامه خود جواب دشمنانتان را داده اید: «و آخرین سخنم به آنها که به نام روشنفکری، گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می‌کوبیدند اینکه:
دین چو منی گزاف و آسان نبود *** روشنتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم مؤمن *** پس در همه دهر یک بی ایمان نبود
ایمان در دل من، عبارت از آن سیر صعودیی است که، پس از رسیدن به بام عدالت اقتصادی، به معنای علمی کلمه و آزادی انسانی، به معنای غیر بوروژازی اصطلاح، در زندگی آدمی آغاز می شود.»
دکتر علی شریعتی عزیز؛ ای معلم شهید، افتخار می کنیم که شاگردتان هستیم و ادامه دهندۀ راهتان خواهیم بود به کوری چشم دشمنانتان… روحتان شاد و یادتان جاودان…

پ. ن. ۲۹ خرداد ماه؛ سالروز شهادت دکتر علی شریعتی‏