اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: شاید تنها جمله ای که آدمی در هنگام درماندگی بر زبان می آورد این است که آنچه را دوست ندارد و از آن به ستوه آمده، آن را با کنایه بر زبان آورد تا شاید اینگونه خود را آرام کند!! چون وقتی هیچ راهی برای درمان دردهایش نمی یابد ناگزیر […]
اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: شاید تنها جمله ای که آدمی در هنگام درماندگی بر زبان می آورد این است که آنچه را دوست ندارد و از آن به ستوه آمده، آن را با کنایه بر زبان آورد تا شاید اینگونه خود را آرام کند!! چون وقتی هیچ راهی برای درمان دردهایش نمی یابد ناگزیر همان درد را بیشتر آرزو می کند!! اینروزها که گرانی، دیگر بهانه هم نمی خواهد و هر روز اتوماتیک وار بهانه ها خود به لطف بزرگان تولید می شوند! تنها جمله ای که یک شهروند را آرام می کند همین است که عاجزانه بگوید: «تا می توانید گران کنید!!»
در برابر اعتراض به افزایش عجیب قیمت کالاها هر زمان به دلیلی، گاهی به بهانۀ قیمت دلار و یا بنزین و یا آنچه که بعدها بهانه خواهد شد! فقط می شنوی: «قیمت این است! می خواهی بخر! نمی خواهی هم برو!»
نکته غم انگیز ماجرا این است که این جملات کُشنده و ناامیدکننده فقط برای قشری هست که اینروزها فقط به دنبال تکه نانی برای زنده ماندن هستند نه ایجاد یک زندگی شاد و مرفه! گاهی زندگی چنان سخت می شود که همان زنده مانی را هم آدمی نفرین می کند که چرا کرامت انسانی به این وضع فجیع درآمده است که هزاران بار مرگ بر چنین زندگی شرف دارد!
بررسی کردنِ قیمت کالاها، شده دغدغۀ اصلی مردم و تنها نگرانی که مبادا فردا گرانتر شود! تا کی باید از فرداها ترسید و لرزید و تا کی باید ثبات قیمت را آرزو کرد؟! و تا کی باید به انتظار نشست تا فریادرسی بیاید و قیمتها را کنترل کند! و چه عجیب است آنها که چشم بر این همه فقر و ذلتِ حاصل از فقر مردم بسته اند و چنان در خوشی های خود غرق هستند که نه تنها مردم را بلکه مرگ را هم فراموش کرده اند!
امام صادق علیه السلام در روایت شریفی می فرمایند: «گرانیِ قیمت ها اخلاق و رفتار مردم را بد می کند. امانت داری را از بین می برد و مردم مسلمان را در فشار و سختی به ستوه می آورد.»
آیا این همه فقر و سختی، حق ملت فداکاری هست که نهال این انقلاب را با خون عزیزانش آبیاری کرده و می کند و همچنان خواهد کرد؟! آیا آنها که بر مسند قدرت تکیه زده اند، فردای قیامت جواب این خونها و ملت فهمیده و صبور را خواهند توانست بدهند؟! آیا آنها که در عمرشان یک روز گرسنگی نکشیدند، می توانند گرسنگی ماه ها انسان های همین سرزمین را درک کنند؟! به خدا قسم که روزی خشمِ خدا، همه ظالمان را که زندگی را بر مردم سخت کرده اند، نابود خواهد کرد و این وعده الهی هست و ما مستضعفان با امید به این وعده الهی زنده ایم…
شهید بهشتی می گوید: «پوست کنده و صریح میگویم که انقلاب اسلامی ما با روند و مناسبات اقتصادی موجود در جامعه ما در معرض خطر و آسیب قطعی است… در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنه ها و خیلی گرسنه ها با هم در جامعه دیده می شوند تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست… برای ما قابل قبول نیست که اداره جامعه در دست ما باشد و باز هم در این مملکت کسی شب گرسنه بخوابد؛ کسی زیر طاقی بخوابد که نگران است بر سر او و عزیزانش خراب شود… این قابل قبول نیست… باید حرکت و اقدامی سریع و قاطع و مؤثر آغاز کنند و آغاز کنیم و هر چه زودتر به این فاصلۀ جهنمیِ سطح زندگی در جامعه جمهوری اسلامی ایران پایان بدهیم… وگرنه اسلاممان باز هم تک بعدی خواهد ماند و انقلاب اسلامی مان همه جانبه نخواهد شد.»
آری باز خواهیم گفت: «تا می توانید گران کنید!!» چون با انتخاب همین مردم، شماها بر ما مسلط شدید و خودکرده را تدبیر نیست! درست است تر و خشک با هم می سوزند اما کاش اندکی از این سیاهی ها و زجرها عبرت بگیرند آنها که با انتخاب هایشان، چنین روزهای سخت و طاقت فرسایی را برای مردم رقم زدند!
اگر می خواهیم دیگر جمله «تا می توانید گران کنید!!» را عاجزانه در سالهای بعد تکرار نکنیم و از بی ثباتی قیمتها ناله هم نکنیم، باید بیدار باشیم و بیدار کنیم و با انتخاب درست، آینده این سرزمین را با فریب های نزدیک انتخاباتی، به دست آنان که چیزی از فقر و درد نمی دانند، نسپاریم و بدانیم آنها که تا به امروز خورده اند و برده اند و به ریش یک ملت خندیده اند بعد از این هم مرهمی بر دردهای ما نخواهند گذاشت حتی با شعارهای بزک کردۀ به روز! بیایید با آگاهی و بصیرت با فریادهای کوبنده همچون اول انقلاب بر سر حرام خواران به آنها بفهمانیم که دیگر جایی در بین آرای مردم ندارند و مردمِ فهمیده و رنج کشیده دیگر گزینه های تکراری را تکرار نخواهند کرد…