گزینش بی کفنم آرزوست!
گزینش بی کفنم آرزوست!

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: کلمه «گزینش» در لغت ‌نامه دهخدا، برگزیده و پسندیدگی معنی شده است. طبق این تعریف به نظر می رسد شایسته است کسانی که دارای شغل حساسِ گزینش افراد برای استخدام هستند، آنها خود هم از حداقل پسندیدگی برخوردار باشند! چراکه تفاوت بسیار زیاد این شغل با شغل های دیگر، در […]

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: کلمه «گزینش» در لغت ‌نامه دهخدا، برگزیده و پسندیدگی معنی شده است. طبق این تعریف به نظر می رسد شایسته است کسانی که دارای شغل حساسِ گزینش افراد برای استخدام هستند، آنها خود هم از حداقل پسندیدگی برخوردار باشند! چراکه تفاوت بسیار زیاد این شغل با شغل های دیگر، در سنگینی حق الناس ایجاد شده از قضاوتِ صاحبان گزینش در تعیین سرنوشت و آینده یک انسانِ جویایِ کار می باشد.

یقیناً حق الناسی که این شغل حساس «گزینش» ایجاد می کند از آن جهت مهم هست که یک قضاوت غلط برای ردِ یک جویای شغل، تمام برنامه های زندگی یک انسان را تحت الشعاع خود قرار می دهد و به نظر می رسد این حق الناس متأسفانه در این دنیا و آن دنیا قابل جبران نیست! البته تأیید اشتباه نیروی فاسد هم، صدمات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه می زند.

آمار قابل توجه فساد اخلاقی و اقتصادی برخی صاحبان میز، خود شاهد محکمی بر ناموفق بودن روش های فعلیِ «گزینش» می باشد که متأسفانه رشد روز افزونِ این آمار نشان می دهد که هیچ تغییر اساسی در روش «گزینش» انجام نگرفته است! درحالیکه بسیاری از بزرگان بر روند غلط سوالات «گزینش» اعتراض دارند اما انگار این روال همچنان ادامه دارد!

وقتی بزرگان تأکید می کنند که روش متداول «گزینش» سبب دروغگوییِ جوانان جهت تأیید شدن، می شود و این درست نیست؛ یا سوال های عجیب روز «گزینش» که در مورد کفن و … است سبب نتایجی غیر منصفانه می شود! پس باید منتظر بود تا ببینیم این گفته ها چقدر در آینده برای گزینش های اصولی، مؤثر واقع خواهد شد!

البته در شرایط فعلی جامعه که شغل های خوب برای نورچشمی ها و ژن های خوب فقط در دسترس هست! به نظر می رسد روند «گزینش» فقط راهی برای رد کردن جوانانِ بی نام و بی قدرت جامعه هست تا نورچشمی ها و فرزندان صاحبان میز به راحتی با تظاهر به اینکه آنها هم از فیلتر «گزینش» عبور کرده اند و از میان داوطلبان زیادی مثلاً انتخاب یا همان «گزینش» شده اند، با سربلندی و البته پُز دادن! پشت میزی بنشینند و مردم عادی هم عواقب چنین «گزینش» هایِ ناعادلانه ای را مثل زهر بنوشند!!

خاطراتی که افراد جویای کار از روز «گزینش» بیان می کنند هم جالب و هم ناراحت کننده هست چراکه برای ندانستن جواب یک سوال غیر مرتبط، آینده شغلی انسانی نابود شده است؛ مثلاً یک راننده تاکسی با ناراحتی از سوال روز «گزینش» جهت جذب در بانک می گفت بخاطر ندانستن تعداد تکه های کفن، غیر منصفانه رد صلاحیت شده بود و اکنون سالهاست که با داشتن تحصیلات دانشگاهی، اجباراً به شغل رانندگی پناه آورده است و از این طریق، تأمین معاش می کند!!

سوالاتی از قبیل اینکه: تا حالا چقدر نماز و روزۀ قضا داری؟! شک های نماز را بگو! فرازهایی از یک دعا را بخوان! ذکر روزها را بگو! فلان سوره را از حفظ بخوان! آخرین سوره ای که خواندی، چه بود؟! چند بار نماز جمعه رفتی؟! آیا برای نماز صبح بیدار می شوی؟! آخرین خطبه نماز جمعه ای که رفتی، چه بود؟! اهل پارتی هستی؟! مگر می شود اهل پارتی نباشی؟! سال قبل چند روز روزه گرفتی؟! مافوقت بگوید خلاف کن چه می کنی؟! ماهواره می بینی؟! آخرین بار کی مسجد رفتی؟! جوراب هایت را کی به کی می شوری؟! تا حالا نمازت قضا شده است؟! ریش هایت را با چه می زنی؟! و صدها سوال عجیب دیگر، آن هم در آن شرایطِ پُر استرسِ «گزینش»، احتمال زیادی را برای اشتباه جواب دادن برای هر کس و حتی برای یک مومن هم می تواند ایجاد کند!

نکته جالب اینجاست اکثر آنهایی هم که در عمرشان نماز نخوانده اند برای رد نشدن از «گزینش» چنان احکام و سوالات دینی را حفظ می کنند که حتی گزینش کننده هم متوجه این تناقض ها نمی شود و نهایتاً می بینید که یک جوانِ درستکار پشت درهای «گزینش» می ماند و یک نورچشمی ناسالم وارد فضای کار می شود و بعدها برای تظاهر هم شده! حتی بدون وضو در صفِ اول نماز جماعت محل کار ایستاده و به ریش همۀ جاماندگان از «گزینش» می خندد!!

نکته دردآور اینجاست که احتمالاً آنهایی که روز «گزینش»، تعداد تکه های کفن را ندانسته اند و از ترس و استرس، چند سوال دینی را هم اشتباه جواب داده اند، نیروهای خطرناکی! هستند!! چراکه جذب آنها در سازمان دولتی حتماً دین را به خطر می انداخت!! و احتمالاً آنهایی که تظاهر به دینداری کردند و ریش داشتند و سوال های دینی را کامل جواب دادند و بعدها غارتگر بیت المال شدند و یا چادری هایی که بعداً در خارج از سازمان مربوطه کشف حجاب کرده اند و عکسهای نیمه لختشان در صفحه های شخصی شان سبب افتخار والدین و طرفداران شان بوده!؛ همان ها که همیشه نور چشمی هستند! حتماً در روز «گزینش» هم پاکترین و بی عیب ترین بودند!!

کاش آماری از تعداد جوان های نجیب، پاک و مومنی که به دلیل نورچشمی نبودن و نداشتن سفارش در «گزینش» از داشتن کار دولتی و یک زندگی در حد معمولی، محروم شده اند، ارائه شود تا عظمت این ظلمِ قضاوت غیر عادلانۀ روز «گزینش» بیشتر بر همگان آشکار گردد و کاش بهترین سالهای عمر یک جوان که از این ظلم به هدر رفته و فقط خانه نشینی نصیبش شده است، قابل جبران بود!!

آری گزینشی بدین شکل، همچون کفنی است که آیندۀ یک جوان را راهیِ قبر ناامیدی می کند و در برابر این بی عدالتی شغلی هیچ نمی توان گفت جز اینکه: «گزینش بی کفنم آرزوست!»