استانی شدن انتخابات مجلس، آری یا نه؟
استانی شدن انتخابات مجلس، آری یا نه؟

اویاقلیق – امین فضلی (تحلیلگر مسائل سیاسی): از سال ۶۸ که شورای بازنگری قانون اساسی، ساختار نظام سیاسی کشور را با حذف پست نخست‌وزیری تغییر داد و به حالت نیمه پارلمانی و نیمه ریاستی تبدیل کرد، وجود خلأ در پاسخگویی و ناهماهنگی میان قوا، یکی از مشکلاتی بود که در ساختار آن به‌ وجود آمد. طرح […]

اویاقلیق – امین فضلی (تحلیلگر مسائل سیاسی): از سال ۶۸ که شورای بازنگری قانون اساسی، ساختار نظام سیاسی کشور را با حذف پست نخست‌وزیری تغییر داد و به حالت نیمه پارلمانی و نیمه ریاستی تبدیل کرد، وجود خلأ در پاسخگویی و ناهماهنگی میان قوا، یکی از مشکلاتی بود که در ساختار آن به‌ وجود آمد. طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی ‌از دوره پنجم مجلس همواره مطرح بوده است. در سال ۸۶ طرحی با همین عنوان در مجلس شورای اسلامی مطرح شد که حدود ۴ سال در دست بررسی مجلس بود. پس از ارجاع آن طرح به شورای نگهبان، این شورا مخالفتش را با استانی شدن انتخابات مجلس به نحوی که در آن طرح آمده بود، اعلام کرد، عمده دلیل مخالفت شورای نگهبان، اعلام مغایرت بود به این معنا که این طرح مخالفت با اصولی از قانون اساسی بود که بر مشارکت عمومی مردم و اتکا به آرای ملت مربوط می شد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی مجددا در بهار سال ۹۴ کلیات طرح استانی شدن انتخابات مجلس را تصویب کردند و مقرر شد که این طرح برای بررسی و رفع اشکالات به کمیسیون شوراها ارجاع شود تا در نهایت به صورت دو فوری در مجلس مورد بررسی قرار گیرد.

 

اهداف مد نظر در استانی شدن انتخابات

تمرکز نمایندگان بر امور ملی و پرهیز از صرف اوقات نمایندگی برای امور جزئی با حفظ ویژگی محلی و ملی بودن مسئولیت نمایندگی و جایگزین کردن برنامه‌محوری به جای شخص‌محوری، ارتقای سطح کیفی و افزایش کارایی مجلس از طریق ایجاد امکان انتخاب داوطلبان شاخص‌تر با صلاحیت‌های برتر، متمایل کردن انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان به سمت ایجاد نظام انتخاباتی متناسب با ساختارهای سیاسی و حقوقی ایران، حذف رقابتهای شدید و اختلاف ‌برانگیز قومی و قبیله‌ای و تقویت همبستگی ملی، کاهش تعداد داوطلبان و هزینه‌های اجرایی انتخابات، افزایش میزان و تسهیل امکان مشارکت عمومی شهروندان در اعمال حق تعیین سرنوشت، عادلانه شدن نظام انتخاباتی و ایجاد فرصت‌های برابر برای آحاد افراد ملت، کنترل تخلفاتی نظیر خرید رأی و تقویت فرهنگ تحزب از جمله اهدافی است که مد نظر مطرح کنندگان استانی شدن انتخابات است. برگزاری انتخابات مجلس به صورت استانی منتقدین و طرفدارانی دارد که از زوایای متفاوتی به این موضوع می­نگرند ولی سوال اساسی این است که آیا تغییرات در سیستم انتخاباتی و برگزاری آن به صورت استانی به اهداف پیش­بینی شده منتج خواهدشد؟

 

ملی شدن مسئولیتها و بازگشت مجلس به جایگاه حقیقی

موافقان کلیات استانی شدن انتخابات معتقدند در صورت تصویب این طرح نمایندگان بهتر می‌توانند به وظایف ملی و منطقه‌ای خود بپردازند و وحدت بیشتری بین نمایندگان در هر استان به وجود می‌آید. عدم تفکیک وظایف باعث درگیر شدن نمایندگان به امور پیش پا افتاده و غالبا خارج از محدوده مسئولیت آنها در چهارچوب پاسخگویی به مراجعان و بررسی مشکلات رای دهندگان می­شود. درگیری با مسائل خرد و کوچک منطقه‌ای باعث بازماندن نمایندگان از وظایف اصلی خود یعنی نظارت و قانونگذاری در چهارچوب ملی می­شود. همچنین نگاه منطقه­ ای غیرکارشناسی شدن بسیاری از مداخلات، مصاحبات و موضع‌گیری‌ها و در راستای مسائل منطقه‌ای و محلی می­شود. همچنین با تعریف کردن انتخابات مجلس در منطقه‌ای بزرگ‌تر، نمایندگان خود را در منطقه‌ای بزرگ‌تر می‌آزمایند؛ به عبارتی با توجه به افزایش تعداد آرای هر نماینده و کسب آن از منطقه­ ای وسیع­تر بر مشروعیت آنها خواهد افزود، باعث کلان نگری نمایندگان خواهد شد و جایگاه ملی آن را تثبیت خواهدکرد. نیاز نمایندگان به آرای منطقه ­ای آفتی است که آنها را به روزمرگی و امور خُرد مجبور می­کند.

 

تضعیف نقش پیرامون و شهرهای کوچک

هرچند موافقان استانی شدن معتقدند که ازطریق اجرا آن می‌توان کیفیت عملکرد نمایندگان را افزایش داد ولی در مقابل منتقدین اعتقاد دارند که شهرهای با جمعیت بالا تاثیر بیشتر در انتخاب نمایندگان خواهند داشت و این موضوع می‌تواند سبب عدم توازن قدرت در استان‌ها شود و مناطق دور دست و کم جمعیت را به حاشیه ببرد به ویژه در استان‌هایی که مرکز به لحاظ جمعیتی فاصله زیادی با شهرستان‌ها دارد. حتی در صورت انتخاب نماینده صرفا با رای استانی و بدون در نظر گرفتن سهمیه برای شهرستانها، شهرهای کوچکتر نماینده ای را در مجلس نخواهد داشت. تحت الشعاع قرار گرفتن انتخابات با آرای مراکز استان و شهر‌های بزرگ سبب عدم توجه کافی به مناطق پیرامونی، شهرستان­ها و مناطق دور افتاده می شود و این باعث عدم پیگری مطالبات و پروژه های این مناطق خواهدشد.

 

مبارزه با فساد مالی و رانت در انتخابات

این طرح در ابتدایی‌ترین تحلیل به افزایش هزینه‌های انتخاباتی بخصوص افراد مستقل منجر می‌شود؛ زیرا وسعت حوزه انتخابیه مخاطب یک نامزد را از یک یا دو شهرستان به یک استان افزایش می‌دهد. بسیاری اعتقاد دارند این طرح از فروش احتمالی آرا در حد بسیار بالایی جلوگیری می‌کند، چون خرید و فروش در سطح استان مشکل‌تر است. از طرفی در شرایط فعلی کاندیداها برای ورود به مجلس وعده‌های محلی می‌دهند که بعد از نمایندگی انجام این وعده‌ها بسیار سخت است. ولی مخالفان کلیات طرح استانی شدن انتخابات معتقدند که در این شرایط پول‌های کثیف در انتخابات فعال می‌شود چون کاندیدا برای ورود به مجلس به جای اینکه خود را مدیون مردم بداند مدیون افرادی است که به آن برای ورود به مجلس کمک کرده است. اگرچه هم موافقان و هم مخالفان در تلاشند تا از تجارت رای جلوگیری کرده و مانع فساد مالی ناشی از انتخابات شوند ولی شاید تغییر ساختار انتخابات راه حل مناسبی برای رسیدن به این هدف نباشد و ساز و کارهای دیگری مانند تقویت نظارت بر روند انتخابات، مبارزه با فساد مالی از طریق قوه قضاییه و نیز ایجاد کانالهایی قانونی برای جریان قابل رصد مالی در انتخابات راهکار مناسب­تری باشد.

 

از زاویه اقوام ایران

با توجه به تنوع قومی کشور بخصوص اینکه در برخی استانها این تنوع بسیار پبچیده است نیاز به تحلیل تغییر در انتخابات از زاویه قومیتی ملموس­تر می­گردد. منتقدان معتقدند بی تفاوتی و بی انگیزه شدن مردم در امر انتخابات و کاهش شور انتخاباتی در سطح استانهای مرزی و قومی از پیامدهای استانی شدن انتخابات خواهدبود ولی موافقین بر این باورند که این طرح علیرغم اعتقاد بسیاری باعث بروز اختلافات قومیتی نمی‌شود. ولی در نظر گرفتن برخی موارد استثنائات از جمله عدم اجرای انتخابات به صورت استانی در برخی نقاط کشور مانند سیستان و بلوچستان یا قروه کردستان در طرحهای اولیه نشان از احتمال بروز مشکلات در مناطق قومیتی دارد. چنانچه برخی از نمایندگان وقت نیز با اشاره به حساسیتهای قومی مخالفت خود را با برگزاری انتخابات به صورت استانی اعلام کرده بودند.  آنچه که باید مورد توجه باشد این است که کشور ما دارای قومیت‌ها، مذاهب و زبان‌های مختلف است که در حال حاضر از تمامی آنها در مجلس نماینده وجود دارد و هر گونه تغییر باید به گونه­ ای باشد که این وضعیت دچار اخلال نشده و خدشه ­ای به انسجام ملی وارد نگردد. به طور مثال در استانی مانند آذربایجان غربی در صورت برگزاری انتخابات به صورت استانی شاید کرد زبانان این استان که جمعیتی در حدود یک چهارم تا یک سوم استان را شامل می­شود و یا ترکهای ساکن استان کردستان که جمعیتی مشابه در این استان دارند سهم کمتری از نمایندگان استان را کسب کنند و یا حتی نماینده ­ای در استان نداشته باشند. حتی در صورت ترکیب ساختار انتخاباتی شهرستان و استان کرد زبانان حوزه نقده و اشنویه با توجه به رای اکثریتی ترکهای استان، احتمال انتخاب نماینده در ادوار بعدی را به کل از دست بدهند. به همین دلیل باید توجه ویژه ­ای به تاثیر تغییر ساختار انتخاباتی داشت به گونه­ای که همه اقلیتها و تنوع ها امکان تمثیل در مجلس شورای اسلامی را داشته­ باشند چرا که عدم تمثیل تنوعها در یکی از ارکان اصلی حکومت باعث رنجیدگی در بلند مدت و واگرایی خواهد شد.

 

رابطه منتخب و مردم و میزان مشارکت

یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در خصوص پیامدهای استانی شدن انتخابات کاهش مشارکت مردم و همچنین فاصله گرفتن منتخبین از مردم است. با وسیع­تر شدن حوزه انتخابیه دسترسی کاندیداها به همه سطح استان و مردم آن در مدت محدود زمان تبلیغات ممکن نیست و عملا فاصله بین نمایندگان و مردم از زمان انتخابات آغاز خواهد شد. نمایندگان پل ارتباطی مردم و نظام هستند و با تصویب این طرح ارتباط مردم با نمایندگان قطع می‌شود و به عبارتی پلی که بین مردم و حاکمیت بود از بین خواهد رفت. از طرفی این طرح به تاثیرگذاری نهادهای قدرتمند و چهره‌های شاخص هر استان در نتیجه انتخابات منجر می شود و اگر  مردم حوزه‌های کم جمعیت، رای خود را واجد اثرگذاری لازم در کل استان نبینند، از مشارکت سیاسی کناره‌گیری می‌کنند. با توجه به دلایل مذکور بسیاری کاهش مشارکت مردم را از پیامدهای استانی شدن انتخابات می­دانند ولی موافقین بر این باورند که اگر فرامنطقه ­ای بودن عامل کاهش مشارکت باشد باید در انتخابات ریاست جمهوری نیز چنین تاثیری دیده می­شد.

 

تحزب، کلید موفقیت

طبق طرحهای پیشنهادی کل و یا بخشی از آرای استانی تعیین کننده نتیجه انتخابات خواهدبود. طرح استانی شدن دست احزاب را در رقابت حزبی باز خواهد گذاشت و رقابت حزبی بیش از رقابت مردمی تقویت می شود و رابطه نماینده با توده مردم جای خود را به رابطه با احزاب می دهد. کارکرد دیگر احزاب برقراری ارتباط بین مردم و حاکمیت است؛ رابطه ­ای که پس از تغییر جایگاه مجلس تضعیف خواهد شد. از جمله نقاط ضعف این طرح کاهش احتمال انتخاب آگاهانه از بین کاندیداهای پرتعداد استان است زیرا مردم فرصت و انگیزه لازم برای بررسی همه نامزدهای یک استان را نخواهد داشت. این نکته خود مبین اهمیت ویژه تحزب و نقش مهم احزاب در اجرای صحیح استانی شدن انتخابات است. اگرچه موارد فوق الذکر باعث تقویت احزاب در عرصه سیاسی خواهدشد ولی آیا احزاب چنین ظرفیتی را دارا هستند؟

در سالهایی که نام و نشانی از احزاب مدرن امروز در کشور ما وجود نداشت ، ایلات ، عشایر و طوایف و اقوام در شکل سنتی با ساز و کار بومی در انتخابات حضور داشتند و نقش احزاب را ایفا می­کردند که هنوز هم بصورت نیمه مدرن حداقل در ۱۸ استان مرزی و قومی این رفتار بقوت خود باقی است. اما با گسترش آگاهیهای عمومی و سیاسی ، رسانه ها ، صدا و سیما و وسایل ارتباط جمعی تشکل های سیاسی و مدنی در قالب احزاب ، میدان دار جریانات انتخابات شده اند. احزاب تنها در صورتی خواهند توانست نقش آفرین اصلی انتخابات باشند و کاندیدای معرفی شده توسط ایشان مورد توجه واقع شود که قابلیت جلب اعتماد رای دهندگان را داشته باشد و برنامه ­های اعلامی از سطح مقبولیت مطلوبی برخوردار باشد ولی در شرایطی که صدها حزب فصلی مجوز فعالیت دارند ، رسیدن به این جایگاه کار دشواری برای احزاب خواهدبود و مردم به کاندیداهای آنها اعتماد نخواهند کرد چرا که ساز و کار مشخصی برای تعیین سهم احزاب از آرا موجود نیست و ویژگیهای موجود احزاب این پیغام را به مردم می­دهد که بعد از انتخابات پاسخگوی مطالبات مردم نخواهند بود.

در چنین شرایطی که احزاب توانایی انجام مسئولیتها را ندارند افزودن باری بر دوش آنها تا چه اندازه صحیح خواهد بود؟ با در نظر گرفتن شرایط کنونی که احتمال لغزش شکافهایی مختلفی چون شکاف طبقاتی، قومیتی، نسلی، جنسیتی و غیره بیش از پیش است و نیاز به ارتباط بین سطوح مختلف حاکمیت با مردم بیش از پیش احساس می­شود شاید تقویت احزاب تا سطح مطلوب اولاتر از اجرای طرحی است که تحزب از پازلهای کلیدی برای اجرای صحیح آن است.

 

نتیجه گیری

طرح استانی شدن انتخابات چه به صورت انتخاب از کل آرای استان و چه به صورت محاسبه آرای استانی به عنوان بخشی از آرا و چه به صورت انتخاب از بین کاندیداهایی که درصد مشخصی از آرای شهرستانی را کسب نموده ­اند ظرافتهایی خواهدداشت. ابهام در مورد چگونگی برگزاری انتخابات دور دوم یا میان دوره ­ای، کاهش نظارت نماینده بر حوزه استانی در زمان انتخابات و ضعف در رسیدگی به مطالبات کل استان به علت عدم شناخت کافی نماینده از نقاط مختلف استان، افزایش زمان و هزینه برگزاری انتخابات و کاهش مشارکت به خاطر عدم شناخت کافی از کاندیداها در کنار مزایایی چون ارتقای منزلت و تاثیرگذاری نمایندگان استانی و کاهش فاصله آنها با نمایندگان پایتخت، اشتغال نمایندگان با موضوعات کلان کشور و ایجاد فرصت کافی برای انجام وظایف نظارتی و قانون­گذاری از موضوعاتی است که موافقان و مخالفان آن تا کنون مطرح کرده اند ولی آنچه مهم است رسیدن به اهدافی است که در این تغییر پیش­بینی می­شود. برخی صاحب­نظران بر این باورند که بسترهای لازم برای اجرای این طرح هنوز فراهم نیست و ساز و کارهای دیگری برای رسیدن به برخی اهداف این طرح باید به کار بست. به طور مثال برای اینکه تفکر ملی جایگزین نگاه منطقه­ ای نمایندگان مجلس شود باید دیدگاه دولت اصلاح شود تا با تخصیص طرحهایی مانند یکی از بزرگترین مراکز پرورش آبزیان به مناطق خشک و یا افتتاح صنایع آب­بر در این مناطق و یا عدم تخصیص بودجه مورد نیاز برای یکی از شاهراه­ های ترانزیتی کشور و رقابت بر سر طرحهای ملی و تخصیص بودجه ­ها بین نمایندگان باعث تقویت نگاه های منطقه ­ای نشود.

به عبارتی تفکر ملی باید جایگزین تفکر منطقه­ ای در تمام لایه­ های حکومتی شود. از طرفی تقویت جایگاه شوراها و ارتقاء آنها تا سطح پارلمان منطقه ­ای و حتی انتخاب شهرداران با رای مستقیم می­تواند از مکمل­ های طرح استانی شدن انتخابات مجلس باشد تا از ایجاد خلاء بین حاکمیت و مردم جلوگیری شود. همچنین تقویت احزاب، سمن­ ها و همچنین رسانه ­های منطقه ­ای و ایجاد بستر مناسب برای رشد آنها از دیگر الزامات اجرای صحیح این طرح خواهند بود. به نظر تنها با تغییر در ساختار انتخابات مجلس نمی­توان به اهداف مورد نظر دست یافت و تغییرات در ساختار و جایگاه قوه مققنه باید بخشی از تغییرات کلی­ تر در نظام انتخاباتی و ساختار حکومت باشد.