ماجرای زن صیغه ای مالکان باشگاه تراکتورسازی!
ماجرای زن صیغه ای مالکان باشگاه تراکتورسازی!

اویاقلیق: حق با مشتری است. حق گرفتنی است. دانستن حق مردم است. تماشاگران حق دخالت در سرنوشت تیم را دارند. و … این ها از جمله حقوقی است که دائما به مردم گوشزد می شود ولی در عمل معمولا آن چیزی دیده نمی شود که شعارهای فوق مخاطبان را وسوسه می کنند. اواخر فصل گذشته […]

اویاقلیق:

حق با مشتری است.
حق گرفتنی است.
دانستن حق مردم است.
تماشاگران حق دخالت در سرنوشت تیم را دارند.
و …
این ها از جمله حقوقی است که دائما به مردم گوشزد می شود ولی در عمل معمولا آن چیزی دیده نمی شود که شعارهای فوق مخاطبان را وسوسه می کنند.

اواخر فصل گذشته لیگ برتر فوتبال نتایج ضعیف باشگاه تراکتورسازی تبریز موجی از نارضایتی در بین پرشور ها و فعالان رسانه ای ایجاد کرد. مطالبه ای ظاهرا عاقلانه شایع می شود. استعفای مدیر عامل باشگاه تراکتور …
پرشورهای قهر کرده از سکوها و وفاداران نگران در سکوها همگی پیشانی اصرار بر استعفای آجرلو بودند.
اما براستی استعفای و یا اخراج محترمانه آجرلو عاقلانه بود؟!
اگر آجورلو سوء مدیریت داشته چرا بدون هیچ مواخذه ای براحتی قسر در رفت؟!

اگر مشکلات فنی و زیر ساختی و مشکلاتی که خارج از اراده تیم بر وی تحمیل شده بود چرا بجای تغییر فرد معضل را حل نکردند؟!

البته وقتی احساس پرشور ها میانه میدان را گرفته و برخی هم دوست دارند از هزینه رسانه ای آنها میل پنهانی شان را پیش ببرند عقلانیت و منطق و شعور باید در مقابل جوها و پوج های احسانی سر تعظیم فرود بیاورد چاره ای هم نیست. عقل در مقابل سنگسار احساس و شور و هیجان هیچگاه نتوانسته کار از پیش ببرد.

بالاخره تور آرزوهای بزرگ زنوزی، شکار بزرگ را در خود بلعید و صدای هلهله از حجله او بلند شد.

به رسم ادب و ادامه روند سوار شدن بر امواج احساسی پرشورها، زنوزی در اولین مصاحبه های خود از سوپرایز هواداران و بمب خبری بی سابقه در لیگ برتر می گویند اما روزهای سپری شده از ماه عسل زنوزی و باشگاه و بمب های صوتی که ایشان ترکاند و گوش ها را کر و زبان ها را لال کرد، نشان داد که پرشور ها در حد #زن_صیغه ای برای مالکان باشگاه اعتبار دارند.

وقتی ساغلام به جای گل محمدی آمد، پرشور ها بهانه تغییر بودند و در اقدامی متوهمانه ساغلام را آب حیات و تنگه نجات تراکتور سازی جا زدند و شد همان که نباید میشد.

وقتی ساغلام با استقبال پرشور ها در فرودگاه مواجه شد، امر بر وی مشتبه شد که مسیح تراکتور است و خواسته های بزرگ مالی برای ماندن در تراکتور مطرح کرد. در حالیکه ارتباط عاطفی ساغلام و پرشور ها هنوز سرد نشده بود، پرنده از قفس پرید و ساغلام با ترک ایران در فاصله کوتاهی رهبری تیم ترکیه ای را بر عهده گرفت.

اما باز هم این زن صیغه ای باشگاه بود که دچار افسردگی بعد متارکه شد!
زنوزی و باشگاه تراکتور و کلیت سیستم رهبری این باشگاه بعد از سرخوردگی هواداران از خرید های نه چندان منحصر بفرد، بالاخره مالکان باشگاه هدیه ای در خور برای هواداران تدارک دیدند.
توشاک سرمربی جدید تراکتور با سابقه ای خوب البته در سالهای دور! بمب صوتی جدید زنوزی است.

زنوزی در گیرودار خوشحالی هواداران از وصال توشاک به مدد رسانه ها با جفت کردن چند اسم بزرگ بعنوان خریدهای در حال انجام، عملا احساسات هواداران را مسخ خود می کند.

زنوزی سیاستبازی رسانه ای و حرفه ای است؛ او به این مقدار از غرق کردن هیجانات هواداران در بازی های رسانه ای خود قناعت نکرده، برای استقبال از توشاک تدارک حضور نیمه شب هواداران در فرودگاه را می بینند و از طرفی دیگر مربی خارجی را به اشتباه انداخته است که چه لقمه دندانگیری نسیبش شده و احساس قیومیت بر خانواده ای یتیم در او تقویت گردیده است.

توشاک از اینهمه سر ودست شکستن پرشورها ذوق زده است… ولی شاید نداند که زنوزی به وقتش از طریق همین زن صیغه ای با ترک بستر حمایت از تیم، حکم طلاق را نیز به همین بهانه به دست توشاک خواهد داد.

اما آنچه که می تواند هم گوشزدی برای توشاک باشد و هم بهانه ها و آلزایمر مصلحتی را از زنوزی سلب کند، اینست که عقلای قوم! فیلم استقبال هواداران از ساغلام را به وی نشان دهند.