گپ و گفت نا فرجام با فرهنگی !
گپ و گفت نا فرجام با فرهنگی !

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی: امروز در دفتر ارتباطات مردمی دکتر فرهنگی بودم ، اول برای ارجاع یک پرونده کهنه ی قضایی به ماده ۴۷۷ که ظاهراً بدون نامه ی پیوستی یکی از نمایندگان کار شق القمری است ؛ گرچه به خلاف قانون بودن آن حکم به گواهی چندین حقوقدان یقین دارم اما از خدا پنهان […]

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی: امروز در دفتر ارتباطات مردمی دکتر فرهنگی بودم ، اول برای ارجاع یک پرونده کهنه ی قضایی به ماده ۴۷۷ که ظاهراً بدون نامه ی پیوستی یکی از نمایندگان کار شق القمری است ؛ گرچه به خلاف قانون بودن آن حکم به گواهی چندین حقوقدان یقین دارم اما از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ؛ به فرجام دادخواهی آن چندان امیدی ندارم ! و قصد دوم به بهانه ی آن پرونده ، دیدار با نماینده ی محترم تبریز که سال های آزگار در جمع هیئت رئیسه ی مجلس بوده است و گپ و گفتی در مورد برخی موضوعات ازجمله بحث واگذاری بی سرو صدای کارخانه ی ماشین سازی به سرمایه داری که تا زمان خرید کارخانه ی معظم تبریز نامش برای مردم عام و شاید خاص چندان آشنا نبود و آنچنان با توپ پر وارد میدان شده است که در اولین جلسه ی رسانه ای خود در واکنش به اظهارات برخی نمایندگان مبنی بر لزوم شفاف سازی جزئیات این معامله بزرگ تلویحاً گفته بود : این معامله به نمایندگان ربطی ندارد ، دولت فروخته است و من هم خریده ام و هم چنین مضموناً متذکر شده بود که آقای بیگی یکی از نمایندگان دلواپس این معامله مصرانه التماسش می کرده است که کارخانه ی ماشین سازی بحران زده را بخرد و نجاتش دهد !

به هرحال نظر نماینده چند دوره ی مجلس که عجالتاً  « بد قلقی قرعه » و به عبارت عامیانه تر « شیر یا خط » به ادامه حضور وی در هیئت رئیسه پایان داد، می توانست در این مورد شنیدنی باشد خصوصاً اینکه جناب خریدار کارخانه تعداد معتنابهی از نمایندگان و مدیران و غیره را برای دیدارش در کاخ استانداری گال گذاشته بود !

نیت سوم از ملاقات با ایشان سوال در مورد موضوع توقف حکم قطعی پرونده ی موسوم به تخلفات شورا و شهرداری بود که شایعاتی مبنی بر دخالت در آن از سوی نماینده ی اول تبریز و نایب رئیس مجلس مطرح است !

و چهارماً یک سوال هم از باب کنجکاوی روزنامه نگاری از آغاز موج ورود مدیران هموطن اردبیلی به تبریز که از جناب استاندار شروع و با نصب مدیر کل تربیت بدنی و انتصاب اخیر مدیرکل امور اقتصادی و دارایی در حال تداوم است و برخی ها – درست یا غلط – پیش بینی می کنند این موج « اردبیلیستی » در آینده به اراده استاندار اردبیلی تبار استمرار همی خواهد داشت ! گرچه آذربایجانی ؛ تبریز و اردبیل و زنجان و اورمی و خویی و اهری و غیره ندارد ولیکن احساس ولایت گرایی والی که از جای جای آذربایجان دل به مردان دیار مادری خویش بسته است بسی جای تامل دارد ! و الغرض چه خوشایند است فارغ البال از تزاحم متبوعاتیان خاموش انبوه ؛ حضور در محضر صاحب منصبان و پاسخ بر سوالات مردم جستن که این بار فرصت در ازدحام مراجعان فراهم نشد و جواب این همه بر دل ماند تا مگر وقتی دیگر !