اغتشاش فرهنگی/ شهر در تسخیر اشباح
اغتشاش فرهنگی/ شهر در تسخیر اشباح

اویاقلیق: تبلیغات محیطی در شهری همچون تبریز از حد و مرز انفجار گذشته و در حال خلق نگرشی نو نسبت به فرهنگ رسانه های محیطی است. البته برای داشتن رونق اقتصادی و پیشرفت و توسعه همه جانبه نمی توان نقش رسانه و تبلیغات محیطی را نادیده گرفت؛ اما آنچه که وضعیت تبلیغات محیطی شهر تبریز […]

اویاقلیق: تبلیغات محیطی در شهری همچون تبریز از حد و مرز انفجار گذشته و در حال خلق نگرشی نو نسبت به فرهنگ رسانه های محیطی است. البته برای داشتن رونق اقتصادی و پیشرفت و توسعه همه جانبه نمی توان نقش رسانه و تبلیغات محیطی را نادیده گرفت؛ اما آنچه که وضعیت تبلیغات محیطی شهر تبریز را در وضعیت مشمئز کننده ای قرار داده است این نکته ابهام آمیز است که با وجود قانون مشخص و روشنگر، چرا شهر تبریز بنحوی اسیر تبلیغات شده است که به نظر می رسد مدیران مربوطه بعلت تسخیر شدن توسط اشباح، توانائی مدیریت و حل معضل را ندارند؟!

اشباحی که برخی از مدیران را چنان تسخیر کرده اند که صرفا چاپ اسکناس از بیلبوردها را می خواهند، مصرف گرایی کور می طلبند و تشنه محض بازار سیاه تقلب و القائات نادرست اجناس و تور های تفریحی و … هستند.

قبل از هر سخن و نقدی باید پرسید که برای تبلیغات محیطی چه ضوابطی در نظر گرفته شده است و آیا قانونمداری در این زمینه در تبلیغات محیطی شهر تبریز رعایت می شود؟

گویا اولین قانون مصوب در این زمینه در سال ۶۶ تدوین شده است که در آن ضمن مشخص نمودن اعضای شورائی که زیر نظر اداره ارشاد هر استان جهت ساماندهی تبلیغات شهری مشخص شده؛ ضوابطی را نیز معین نموده است. کمیته مرکزی سازمان های تبلیغاتی کشور در جلسه فوق العاده ۱۳۸۵ خود با اصلاح دستورالعمل اجرایی تبلیغات شهری، مصوب جلسه پانزدهم کمیته مرکزی سازمان های تبلیغاتی کشور۱۳۷۹، دستورالعمل جدید را در ۱۳ ماده ، ۶ تبصره و ۲۹ بند /۲/ مورخ ۱۱تصویب و ابلاغ نمود.

شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۱۹۸ مورخ ۸۸/۱۱/۲۷ براساس تفویض جلسه ۶۳۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی، “به منظور ساماندهی و بهینه سازی جریان اطلاع رسانی، حفظ و تقویت ارزش های اسلامی، ملی و انقلابی و همچنین رونق اقتصادی و حمایت از تولیدات داخلی و تشویق به صرفه جویی و رعایت الگوی مصرف صحیح از طریق تبلیغات محیطی، شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی (شامل تابلوهای تبلیغاتی، بنرها، عرشه پل ها، ایستگاه ها و ناوگان حمل و نقل شهری مانند اتوبوس و مترو، فرودگاه ها، تابلو سردر مغازه ها و اماکن تجاری و مانند آن ) و نیز سازماندهی اجرایی آن مصوبه سیاست ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی را تصویب نموده است.”

در تمامی بندهای قوانین تبلیغات محیطی شهر، نکات مشترکی دیده می شود اما در مصوبه شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست گذاری های جدیدی وضع شده است که بنظر می رسد بسیار حائز اهمیت است:

بند ۵ و ۶ و۷ سیاست گذاری: در فضاهای تبلیغاتی نباید تبلیغات بازرگانی بر تبلیغات فرهنگی غالب باشد.

بخشی از فضاهای تبلیغات شهری و برون شهری باید به تبلیغات تأثیرگذار فرهنگی اختصاص یابد.

تبلیغات در فضاهای عمومی نباید منظره شهری، چشم اندازهای طبیعی، زیبایی های زیست محیطی و نهادهای مقدس و مورد احترام جامعه را تحت الشعاع قرار دهد.

در قسمت ضوابط ها نیز این موارد مهم دیده می شود:

تبلیغات نباید باعث ناهنجاری صوتی و تصویری و آشفتگی ذهنی و روانی گردد.

تبلیغات بازرگانی در محیط های آموزشی، پژوهشی، تربیتی و مذهبی و همچنین فضاهای مخصوص کودکان ممنوع می باشد.

تبلیغات نوشتاری، تصویری و تجسمی با ابعاد و اندازه غیرمتعارف ممنوع است.

بنابر آنچه که از قوانین موجود تبلیغات محیطی متذکر شدیم نبودن ضابطه و یا سکوت کتاب قانون در قبال آشفته بازار تبلیغات محیطی شهر تبریز نمی تواند بهانه محکمه پسندی برای شانه خالی کردن متولیان امر باشد.

متولیان امر باید پاسخگو باشند که چرا در قبال وضع غیر قابل قبول بیلبوردها، بنرها، داربست ها و فرم های تبلیغی تحقیر کننده تولید ملی و عزت ایرانیان و ترویج مصرف گرایی و اغتشاشات بصری موجود در تبلیغات محیطی سکوت کرده اند؟!

آیا پای منافع شخصی و سازمانی در میان است و یا شهر در آفساید نگاه نظارتی آنهاست؟!

وقتی قانون صراحتا از متولیان امر خواسته است که در سیاستگذاری ها و تعیین ضوابط تبلیغات محیطی این مهم را لحاظ کنند که تبلیغات فرهنگی برجسته تر از تبلیغات تجاری در نظر شهروندان باشد، تاکید قانون صرفا از جهت تعداد بنر و یا بیلبورد و یا صرف کمیّت ماجرا نیست؛ بلکه آنچه که تبلیغات فرهنگی را برجسته می کند فرم خود تبلیغ و مکان های پر بازدید و محتوای کارشناسی شده و صد البته حمایت مادی و معنوی مسئولین از آن است. و این امر زمانی محقق می شود که ادارات، سازمان ها و همه متولیان امر تبلیغات محیطی بتوانند بر شهوت سود گرایی و منفعت محوری سازمانی و اداری غلبه کنند.

واقعا چرا متولیان امر، از تصاویر غول پیکر برخی تبلیغات پوچ و بی قواره بودن و منظر زشت بصری برخی تبلیغات تجاری، مشمئز نمی شوند و نگران نیستند؟! وضعیت تبلیغات محیطی در محوطه مراکز آموزشی و فرهنگی و دینی واقعا رضایت بخش است؟! چرا شهوت کسب در آمد از تبلیغات محیطی ولو به قیمت قربانی شدن فرهنگ و زیبایی زندگی شهروندی شهر ، مهار شدنی دیده نمی شود؟!

تبلیغات محیطی نقش تاثیر گذاری در ناخوداگاه شهروندان دارد و طبیعتا در سبک زندگی مردم تغییراتی ایجاد می کند. در حالیکه شهر تبریز با مردمانی متدین و با سابقه فرهنگی و تمدنی کم نظیر، با تبلیغات محیطی بدون ضابطه و متاسفانه برخا بی مفهوم و بعضا در تعارض با ارزش های انسانی و بومی(که شهروند را در حد یک مصرف کننده فارغ از عقلانیت تقلیل می دهند) آیا مشکل اصلی رفع این مخاطرات به خاطر رقم های نجومی در تجارت تبلیغات محیطی است و یا اینکه دسیسه هائی در کار است تا بصورت نرم، سبک زندگی بومی-دینی مردم را دستخوش تغییر و تحول کند؟!

آیا سهمی از بیلبوردها و تبلیغات محیطی در شهر برای ترویج سبک زندگی اسلامی اختصاص یافته است؟! منظور مان از سبک زندگی اسلامی درج چند بنر و بیلبورد در حمایت از پوشش دینی نیست چرا که پوشش دینی جزئی از سبک زندگی دینی است و نه همه آن و موارد بسیار مهم تری نیز باید در سبک زندگی مومنانه پاربرجا باشد که بتوان جامعه مسلمین را مبتنی بر سبک زندگی اسلامی توصیف کرد.

چرا باید در شهر تبریز تصور شهروندان از تبلیغات فرهنگی صرفا داربست هیئت و مراسم شاه حسین گویان دهه محرم و کنسرت و جنگ شادی باشد؟!

تبلیغات فرهنگی شامل هر نماد و نمود سمعی و بصری و رسانه ای ترویج انسانیت و کمال و حقوق شهروندی است. ترویج حقوق شهروندی و یادآوری و آموزش و فرهنگ سازی درباره آن عامل اساسی برای جلوگیری از رشد فساد و رانت و ویژه خواری و ویژه خواهی و چپاول های شیک و مجلسی در قالب لایحه و بودجه و طرح و … است.

سوال اینجاست گه متولیان امر چرا از آگاهی مردم نسبت به حقوق شهروندی غافلند؟! این غفلت از سر جهل است و یا غفلت عمومی شهروندان نسبت به حقوق شان برای برخی مقرون به صرفه تر است؟!

تبلیغات شهری می تواند کلاس آنلاین و دائمی آموزش های شهروندی و ترویج فرهنگ اصیل دینی و بومی اقلیم آذربایجان باشد. اگر شهروندان نخواهند و یا اینکه از وظایف و تکالیف و حقوق متقابل خود و مسئولین غافل باشند، برپاسازی کنفرانس ها و همایش ها و جشنواره ها و هزاران هزینه های نجومی که معمولا در جهت رفاه و آسایش شهروندان و رشد و توسعه زندگی شهری برگزار می شود، دقیقا چه فایده ای جز هدر دادن بیت المال و پر شدن برجی جیب های بغایت عمیق و خطرناک داشته است و یا خواهد داشت؟!

چرا متولیان امر اغتشاش فرهنگی و دفن حیات و حقوق شهروندی را جدی نگرفته اند؟! چه اتفاق ویرانگری باید بیافتد تا برای متولیان امر مبرهن شود که اولویت خود شهروند بسیار بیشتر از داربست و ساختمان و برج و مرکز خرید و … اهمیت دارد؟!

البته قصه تلخ تبلیغات محیطی فقط منحصر به فرم اجرای قوانین و سیاست ها نبوده است. در سال ۹۱ تبلیغات اجناس خارجی که در داخل جنس مشابهی دارند ممنوع شده و همچنین در قانون دیگر آمده است که باید ممنوعیت ترویج سفرهای خارجی غیر زیارتی نیز در تبلیغات محیطی رعایت شود.

متولیان امر در سیاست گذاری و اجرای ضوابط نسبت به تبلیغ سفرهای خارجی رعایت قانون را می کنند؟!

و هزاران پرسش و اما و اگری که نوشتن آن از حوصله این مجال بیرون است و امیدواریم با اقدام مقتضی مسئولین روزی را نبینیم که با سیلی وقایع تلخ و ناگوار و زشتی که در پس این تبلیغات و ترویج مصرف و … بسان آتش زیر خاکستر است مسئولین را وحشت زده و گنگ و ملول از خواب غفلت بیدار کند و ویرانی اجتماعی همه را زیر شهوات دنیای سرمایه داری دفن کند.