تبریز ۲۰۱۸؛ مرثیه ای در قالب جشن!!
تبریز ۲۰۱۸؛ مرثیه ای در قالب جشن!!

اویاقلیق: تا حالا براتون پیش اومده میوه ای با ظاهر و رنگ خوب بخرید و بعد موقع خوردنش متوجه شوید که همان میوۀ به ظاهر سالم، از داخل یخ بسته یا فاسد هست. در چنین مواقعی معمولاً آدم بخاطر پولی که بیهوده خرج کرده و متضرر شده، حس خوبی ندارد و احتمالاً هم یک ناسزایی […]

اویاقلیق: تا حالا براتون پیش اومده میوه ای با ظاهر و رنگ خوب بخرید و بعد موقع خوردنش متوجه شوید که همان میوۀ به ظاهر سالم، از داخل یخ بسته یا فاسد هست. در چنین مواقعی معمولاً آدم بخاطر پولی که بیهوده خرج کرده و متضرر شده، حس خوبی ندارد و احتمالاً هم یک ناسزایی در دل یا زباناً تقدیم فروشنده اش کُنَد!

اکنون قضیه تبریز ۲۰۱۸ ما هم، قصه ای شبیه مورد بالا دارد! یعنی همه در تلاش هستند تا ظاهر قضیه را شیک و بی نقص ارائه کنند در حالیکه متأسفانه از درون، دچار بسیاری مشکلات و نقص و خرابی هستیم!

متأسفانه بیانِ تبریز ۲۰۱۸ برای شهر تبریزی که صدها مشکلی زیربنایی و روبنایی دارد، چیزی جز شعار توخالی نیست! وضع فجیع آسفالت اتوبوس های شهری، کثیفی کوچه ها و خیابانها، ورودی نازیبای شهر، بافت حاشیه نشینی و خیلی موارد دیگر، شعارِ تبریز ۲۰۱۸ را مثل یک مرثیه ای در قالب جشن در ذهن تداعی می کند! ؛ مرثیه ای که در آن، باید ساعتها برای اوضاع ناخوشِ شهر گریست و بر سر زَد!

تبریز ۲۰۱۸، مرثیه ای است برای نداشته های شهرمان؛ مرثیه ای که سعی می شود چنان ظاهرش آراسته شود تا شکل جشن به خود گیرد اما این همان مصداقِ “اوستَن بَزَمَه” ما تُرک زبانهاست!

چندین سال است برنامه ای برای شهر تبریز از رسانه محلی پخش می شود؛ برنامه ای که میلیاردها هزینۀ بیت المال صرف آن شده تا فقط سازمانی به تبلیغ خود بپردازد! این برنامه، متأسفانه مخاطب قابل توجه و بازده قابل رضایتی هم ندارد ولی عده ای برای دستمال کِشی یک سازمان مشخص، به هر قیمت و نحو ممکن این برنامه را همچنان ادامه می دهند و رضایت بیننده هم اصلاً برایشان مهم نیست…

نبود برنامه مربوطه، مطمئناً ضرر خاصی به شهروندان وارد نخواهد کرد اما یقیناً صرف همان میلیاردها پولِ بیت المال، خیلی از مشکلات شهری را می تواند گره گُشا باشد…

وقتی همه ساله حقوق کارگران زحمتکش همان سازمان، ماهها به دلیل نبود بودجه به تعویق می افتد! خُب همان پول میلیاردیِ برنامۀ غیر حیاتی فوق را صرف حقوق کارگران و کارمندان همان سازمان کنند. در دین اسلام که اینقدر بر دادن حقوق مسلمان تأکید شده است، آیا صرف هزینه میلیاردی برای برنامه ای غیرضروری در اولویت است؟!

وقتی در شورای چهارم، اعتراض های زیادی برای ادامه پخش همین برنامه مطرح شد، متأسفانه عده ای با نیت ماست مالی نکاتِ ضعفِ برنامۀ مذکور و در راستایِ دستمال کِشی جهت حفظ منافع و موقعیت خودشان، مانع از قطع برنامه مربوطه شدند.

اکنون این برنامه در حالی به بهانه فرهنگ سازی، در حال پخش است که مردم شهرم به نان شب محتاجند و آیا به شکم گرسنه می توان درس فرهنگ داد؟!

ضرب المثل معروف “آدم گرسنه ایمان ندارد” دقیقاً وصف حال وضعیت امروز ماست که تا وقتی وضع اقتصادی مردم سامان نیابد، نمی توان برای فرهنگ، سرمایه گذاری و میلیاردی خرج کرد! چون اگر خودِ همین مدیران محترم یکروز فقط غذا نخورند! دیدن اخلاق آنها در فردای آنروز، دقیقاً وصف ضرب المثل بالاست! خب پس چه انتظاری از مردمی دارید که تنها دغدغه اصلی شان تهیه نانِ شب است و شما می خواهید فرهنگ شهروندی را بجای نان، در سفره اش بگذارید!

به نظر می رسد وقتی در تعیین اولویت ها، همچنان اختلاف نظر است و منافع فردی بر مصالح عمومی برتری دارد دیگر نباید انتظار داشت وضعیتی بهتر از این داشته باشیم!

یکی از اساتید دانشگاه در سفری که به یک کشور اروپایی داشت از تمیزیِ فوق العاده خیابان ها و پیاده رو های آنجا تعریف می کرد، می گفت آنقدر سطحِ خیابان و پیاده رو تمیز بود طوریکه می شد حتی بی کفش و پابرهنه راه رفت… اما اونوقت اینجا، از کثیفی غیرقابل وصف خیابانها و پیاده روها بگذریم! کافی است کمی برف و باران ببارد و نتوانی قدم از قدم برداری. بخصوص با چاله های فراوان در مسیر اتوبوس های شهری که در چنین مواقعی پُرِ آب شده و مردم بیچاره موقع عبور اتوبوس برای خیس نشدن از پاشیدنِ آب گِل آلود، باید پَرش های چند متری را دوره ببینند! البته همین چاله ها به جان افراد داخل اتوبوس هم رحم نمی کند و آسیب های جبران ناپذیری می زند… دست خودم به علت همین پَرش های اتوبوس، چنان محکم به میله داخل اتوبوس خورد که مدتها کبود شده بود و درد هم داشت…

فقط یک خواهش از مسئولین محترم که بفرمایند با این همه اوضاع اسفناکی که از شهر اولین ها وصف شد، تبریز ۲۰۱۸ را دقیقاً کجای دلمان بگذاریم؟!!

یادداشت از: زهرا عبداله میرزائی