جفت پوچ به روایت شاهدان عینی !
جفت پوچ به روایت شاهدان عینی !

اویاقلیق: روز شنبه همین هفته با توجه به تصمیم جدی برخی از مسئولین در کنار دیگر اقدامات از جمله کمپین نامه نگاری و … برای طرح مشکل دریاچه ارومیه در جلسه ۲۹ بهمن امسال و در حضور رهبری، در مقاله ای تحت عنوان « نامه به رهبر به جای استیضاح مسببین خشکی دریاچه اورمیه! »بی فایده […]

اویاقلیق: روز شنبه همین هفته با توجه به تصمیم جدی برخی از مسئولین در کنار دیگر اقدامات از جمله کمپین نامه نگاری و … برای طرح مشکل دریاچه ارومیه در جلسه ۲۹ بهمن امسال و در حضور رهبری، در مقاله ای تحت عنوان « نامه به رهبر به جای استیضاح مسببین خشکی دریاچه اورمیه! »بی فایده بودن و هزینه ساز بودن این حرکت را هشدار دادیم و گفتیم که اگر رهبری به طرح موضوع خشکیدن دریاچه ارومیه واکنش نشان دهند و اصطلاحا به چنین مساله ورود کند، باز هم طبق تولید انتظارات رسانه ای این چند ماه اخیر، چهره زرد دریاچه ارومیه نیلگون نخواهد شد و اگر رهبری واکنشی نشان ندهند در مظان بی توجهی از سوی کمپینی ها و مردمی خواهند شد که مشتاقانه منتظر امر رهبری برای احیا دریاچه بودند و شاید موجب دلخوری و دلسردی نیز شود.

خلاصه واکنش رهبری به درخواست از ایشان برای ورود به مساله دریاچه ارومیه، این بود که نه تنها هیچ اشاره و یا حتی کنایه به درخواست نماینده خود در استان نمی کند، حتی در مورد اقدامات مردمی رخ داده در استان و بالاخص در مورد مصلی و … نیز نه تقدیری و نه سپاسی و نه هیچ اشاره ای و نه…. چرائی این مطلب را در این نوشتار توضیح خواهم داد.
شیوه الهی انبیاء برای جذب مردم به سمت حقیقت، این بوده است که به قدر عقول مردم حرف زده اند و همین سیره نبوی و ولائی در امامان معصوم نیز مطلقا بر منطق ارائه حقایق و تحلیل ها حاکم بوده است و بخاطر همین دلیل، گاهی برای یک سوال مشترک ، در بین روایتی در سطوح مختلف، پاسخ های بسیار متفاوت می بینید. همین سیره نبوی در بین علمای دین نیز رعایت می شود. یعنی بر اساس ظرفیت مخاطب سخن می گویند.

مردم تبریز در روزی میهمان حضرت امام خامنه ای بودند که ذهن تاریخی مردم آذربایجان در این روز خاطره تلخ کشتار مردم در سطح شهر تبریز را به یاد میاورد. مردمی با رهبرشان دیدار کرده اند که حماسه پدران، مادران و رفقایشان در ۲۹ بهمن ۵۶ منجر به “بیداری” کل ایران شد. مردمی مخاطب رهبر انقلاب بودند که بخاطر گذشته پر افتخارشان در حمایت از انقلاب و اسلام شایسته غرور و تحسین هستند و رهبر انقلاب نیز چنین مخاطبی را هم خوب می فهمد و هم موقعیت خطابه برای آنها را خوب می شناسد.

برای رهبری که مخاطبش مردمانی از جنس حماسه و شعور و غیرت بوده اند؛ فرصت مغتنمی بود تا هزاران مشتاق خود را با روایات ثقیل و بنیادین از انقلاب و جمهوریت و آفت ها و … غنی تر کنند. رهبر انقلاب عقول مخاطبان شان را در حدی می بینند که صراحتا از خود و دیگران “انتقاد ” می کنند. از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و چگونگی انقلابی بودن در عین وفادار بودن نسبت به سیستمی که از دل انقلاب در آمده است. سخنانی بغایت مهم و سرنوشت ساز و راهبردی ….

سخنان رهبر انقلاب در جلسه ۲۹ بهمن امسال همانند سالهای گذشته و در ترازی بالاتر، “جراحی افکار عمومی” نسبت به حواشی، مشکلات، اعتراضات، ناکارآمدی و سوء تدبیری ها، خباثت کینه توزان و جریان نفاق، از واقعیت ها و بایدها و نبایدهای نظام و انقلاب اسلامی، نقادی مسئولین و کوتاهی ها در مورد “عدالت اجتماعی” بود.
مردم تبریز روز یکشنبه در دیداری علنی، محرم درد و دل های رهبری عزیزشان بودند. چنان صمیمیتی برقرار بود که رهبری به نمایندگی از تمام ملت، “آذربایجانی” های حاضر در جلسه را مخاطب “عذر خواهی” خود و دیگر مسئولین نظام از خدا و مردم بخاطر کوتاهی در قبال عدالت اجتماعی قرار دادند.

رهبر انقلاب در دیدار خود با مردم تبریز راهبرد پیش روی نظام را تشریح کردند. از ضعف ها و قوت ها گفتند. هر چند که رفتار و هوش سیاسی مردم تبریز در بهبوهه غائله دی ماه گذشته ستودنی است، اما مصادره به مطلوب کردن واکنش سرد مردم به دعوت بدخواهان و جریان نفاق، راهبردی است خطرناک و آفت ساز …

رهبر انقلاب در مقابل مردمی که در اعتراضات و سوء استفاده های دی ماه گذشته با وجود دلخوری و گله مندی ها، خویشتن داری کردند، نه تنها نخواستند که با تشویق به صبر و یا با تقدیر از سکوت شان در مقابل غفلت ها و بی تدبیری های مسئولین، تنفس مصنوعی به برخی ناکارآمدی ها داده باشند؛ بلکه با آفت شناسی و نقشه راه آفت زدائی، نکته اصلی که مردم باید معترض و ناهی از آن منکر باشند را روشنگری کردند.

بعبارتی دیگر ایشان اشرافی گری، بی توجهی به مستضعفین و اعتماد به بیگانگان را محل اعتراض و نهی از منکر عمومی عنوان کردند. خلاصه سخن اینکه رهبری مخاطب خود را در سطحی می بینند که جلسه عمومی شان مبدل به اتاق فکر راهبردی نظام می شود. راهبردی که نیاز اساسی حیات طیبه انقلاب اسلامی و رمز بقای جمهوری اسلامی است یعنی: عدالت اجتماعی

ضعف در تحقق عدالت اجتماعی در شأن انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی، آدرس دقیق همه ناکارامدی ها موجود است. حتی مسائل زیستی از جمله “دریاچه ارومیه”

مساله دریاچه ارومیه، نتیجه سیاست هائی است که حق بهره مندی عمومی از حیات زیستی با نمک ترین دریاچه دنیا را فدای محصول ، سد و … کرده اند. مساله عدالت اجتماعی و دیگر بحران های موجود، در متن مستقلی منتشر خواهد شد ولی در این مجال به نظر می رسد بهتر است نسبت به آسیب شناسی مساله درگیر کردن رهبری جهت احیای دریاچه ارومیه بپردازیم.

چنانچه گفته شد در چنین جلسه وزین و سنگینی که با توجه به محور سخنان هر ساله رهبری، پیش بینی می شد که ۲۹ بهمن امسال با توجه به اتفاقات دی ماه، جلسه خاصی خلق شود و مرد عالی رتبه مملکت از اصل ها و ریشه ها و آفات بگویند، حرکتی از چندین ماه قبل شروع شد که مردم را در انتظار کشاندن پای رهبری به یک مشکلی کردند که ورود ایشان به آن مساله چندان فرقی به حال موضوع نمی کرد. وقتی در جامعه قانون وجود دارد و کسانی با رای خود مردم مجری این قانون شده اند، اگر قصوری و یا تقصیری باشد، قانون سلسله مراتبی را برای رفع و رجوع مشکل پیش بینی کرده است و میانبر زدن برای رفع آفت و یا مشکل و یا معضل بدون در نظر گرفتن عاقبت مسئله و صرفا جهت حل مساله مورد نظر، معمولا به پیچیده تر شدن مساله منتهی می شود.

معضل زیستی دریاچه ارومیه بسیار مهم و حیاتی است اما ورود رهبری بدون استیضاح متولیان امر یک خطای راهبردی و نشانه آشفتگی ذهنی افکار عمومی و ناشی از احساس ضعف عمومی بخاطر تنبلی مسئولین امر است. اگر مردم نتوانند برخی از مسئولین سست اندیش و خواب آلود را هشیار کنند، رهبر مملکت چکونه خواهند توانست؟! قضیه برجام نمونه خوبی است.
مساله مهم دیگری که نمی توان براحتی از کنار آن گذشت این است که چرا برخی انتظارات عمومی مردم از جلسه دیدار با رهبری را به تقدیم نامه و کمک خواستن از رهبری برای حل معضل خشکیدن دریاچه تقلیل دادند؟! آیا مردم نجیب آذربایجان حتی در مورد مرگ دلخراش دریاچه ارومیه، انتقادشان به عدم ورود رهبری به مساله بود یا به ناکارآمدی و بی تدبیری متولیان امر؟! نوع مطرح کردن پیشنهاد ورود رهبری به مساله دریاچه، بشدت شاعرانه بود و شعاری. به رهبری گفته شد که به مسئولین بگویند به مساله دریاچه توجه کنند. این نشانه ضعف در قبال تنبلی متولیان امر احیاء دریاچه نیست؟! اگر تنهاترین راه کشاندن پای رهبری به مساله دریاچه ارومیه، درخواست از ایشان برای توصیه به دولت بوده، بهتر نبود که در نامه رسمی و سرگشاده موضوع را مطرح می کردند؟!
وسط سخنان پر شور و ادبی که در نوع خود بدیع و جالب توجه و البته فراتر از فهم امثال نوعی، درخواست ۲۰ ثانیه ای از رهبری برای کمک به نخشکیدن دریاچه، به تولید انتظارات چندین ماهه نمایندگان مجلس و کمپین سازی ها و … نمی ارزید.
براستی جای سوال و پرسش است، چرا فضا بگونه ای در جلسه ۲۹ بهمن امسال رقم خورد که عملا فرصت طرح منطقی ریشه معضلاتی همچون ناتوانی و تنبلی ها در مورد احیای دریاچه ارومیه نیز هدر رفت؟!
البته مسائل اساسی دیگری نیز می توانست مطرح شود که به هر دلیل عنوان نشد و خود محل تامل است.
اما شاید ذهن استراتژیکی برخی مسئولین باور نمی کرد که رهبری، در قبال ۲۰ دقیقه خطابه طوفانی و شاعرانه سخنران محترم، واکنش سرد به خواسته زیستی سخنران داشته باشد. شاید تصور میشد که با اشاره رهبری به مساله زیستی منطقه آذربایجان، موج رسانه ای خاصی براه بیافتد و شاید هم برای برخی از مسئولین بد نمی شد.
اما نشد آنچه که تصور میشد حتمی الوقوع است.
سوال اینجاست که چرا مشاوران و مدبران امر، نتوانسته اند و یا فرصت مرور جلسات سالهای گذشته مردم تبریز با رهبری را نداشته اند؟! اگر فرصت مطالعه سخنان سالهای گذشته را نداشته اند، از اخبار چند وقت اخیر مملکت نیز غافل بوده اند؟! مگر رهبر انقلاب در ۱۹ دی ماه گذشته محور حرفشان غیر عدالت و انتقاد از ناکارآمدی و … بود؟!
اگر معتقدیم که مقام ولایت، مقام امر و نهی و ارشاد و توصیه است، چرا باید برخی مسئولین در این مملکت بجای رفع ریشه ای معضلات و هزینه کردن خود و آبروی خود برای کم کردن بار مشکلات جمهوری اسلامی و حفظ طراوت روحیه انقلابی گری، بدنبال فرصتی و یا محملی و یا فضائی هستند که بار مشکلات شان را بر آن سوار کنند و شاید به زعم خودشان هم خدا را داشته باشند و هم خرما را؟!
چرا وقتی نمی توانند بر متولیان امر خشکیدن دریاچه ارومیه نهیب بزنند و یا نمی خواهند و یا سیاست اجازه نمی دهد مقبولیت خود را به خطر بیاندازند، حاضرند مقامات عالی را با نامه و کمپین و … در موقعیتی قرار دهند که بهانه دشنام و تولید نفرت شود؟!

منتظر نگه داشتن مردم برای طرح درد مرگ تدریجی دریاچه ارومیه، در جلسه ای که معمولا مسائل کلان و استراتژیکی مهم و حیاتی در آن مطرح می شود و تقلیل خواسته های واقعی و بنیادین مردم به یک مساله هر چند مهم ولی نه در شان یک جلسه راهبردی، عدم تولید انتظار عمومی نسبت به مسائل کلان و حیاتی و بنیادین استان که می توانست با توجه به سابقه سخنان رهبری موج رسانه ای قدرتمندی علیه خیانت ها و نابلدی و ناکارآمدی باشد، متاسفانه ناشی از غلبه فضای رسانه ای بر سیاست عقلائی است و مدیریت ها را تحت الشعاع قرار می دهد و نتیجه آن فرصت هائی است که به هدر می رود.

به نظر می رسد دلیل اینکه رهبری نه تنها از دریاچه ارومیه سخن نگفتند و از اقدامات اخیر نماینده خود در استان یادی و تقدیری و تشکری ننمودند، این است که اگر رهبری در جلسه ای عمومی از طرف خود و دیگر مسئولین از قصورشان در باب عدالت اجتماعی عذرخواهی می کنند، یعنی محور توجه رهبری و آنچه که برایشان مهم است و ارزش پرداختن به آن را مهم می شمارند مساله عدالت اجتماعی است.
هر چند که بصورت نمادین سعی شده است برخی از بازی طبقاتی مسئولین و قاطبه مردم، به نفع ملت تمام شود، اما چنین اقداماتی اگر در طول اقدامات اساسی دیگری از جمله مبدل شدن تریبون های مقدس به فریادرسی مستضعفین و مظلومین، هشدار صریح و قاطع به بی عدالتی ها، تزریق روحیه مطالبه گری و عدالت طلبی بعنوان یک امر به معروف حیاتی و… نگردد،  طبیعتا اقدامات نمادین در حد کف روی آب خواهد بود که با هر موجی ناپدید خواهد شد.

البته امیدواریم در جلسه ۲۹ بهمن دیدار با رهبری، نامه کمپین به دفتر ایشان تسلیم شده باشد و لزوما بایستی نسبت به این امر اطلاع رسانی رسمی صورت گیرد. ما نیز به جد پیگر مساله خشکیدن دریاچه و اقدامات مردمی و دولتی برای احیا دریاچه ارومیه هستیم اما علاوه بر آنچه که قبلا گفته ایم، باید بپذیرم که مسئولین و نمایندگان و همه کسانی که رنج مردم از مرگ دریاچه ارومیه و فاجعه زیست محیطی و تهدید حیات زیستی ۲۵ میلیون شهروند ایرانی را می بینند و می فهمند؛ نتوانستند خشکیدن دریاچه ارومیه را مبدل به مساله ای ملی کنند که قاطبه مردم کشور ضرورت توجه ویژه به مساله را حس کنند.

درد اصلی اینجاست که مردم را سرگرم کمپین و نامه و درخواست از مقامات عالی نظام می کنند ولی کسی نیست این وسط از حضرات بپرسد که شما چه کرده اید و چه می کنید و چه برنامه دارید که ورود رهبری به مساله احساس نیاز شود؟!
آیا بازی دیگری در جریان است؟! و یا خبری غیر منتظره در مورد معضلات وجود دارد که باید در شلوغی و هیاهوهای روزمره و با سرگرم کردن مردم به نامه نگاری و … بی سر و صدا شتر را بارش از سوراخ موش رد کنید؟!