تمرکز گرایی بلای جان کلان شهرها !
تمرکز گرایی بلای جان کلان شهرها !

اویاقلیق: مهاجرت های بی رویه و لجام گسیخته از شهرهای کوچک و مناطق محروم به کلانشهرها که عمدتاً به منظور جستن کار و نان انجام می گیرد، تحقیقاً از عوامل بسیار مهم بروز معضلات و بحران های مراکز شهرهای بزرگ بشمار میرود . بی شک بحث ازدحام جمعیت و ترافیک کشنده و رواج شغل های […]

اویاقلیق: مهاجرت های بی رویه و لجام گسیخته از شهرهای کوچک و مناطق محروم به کلانشهرها که عمدتاً به منظور جستن کار و نان انجام می گیرد، تحقیقاً از عوامل بسیار مهم بروز معضلات و بحران های مراکز شهرهای بزرگ بشمار میرود .
بی شک بحث ازدحام جمعیت و ترافیک کشنده و رواج شغل های کاذب و گسترش ناهنجاری ها از دغدغه های مهم مدیریت های شهری است و اگر تدابیر اساسی برای حل این معضل اندیشیده نشود هر روز دامنه ی آن گسترش خواهد یافت و مانند بختک منافذ تنفسی شهرها را مسدود خواهد کرد .
مسلما یکی از علت های بسیار مهمی که در بوجود آمدن این شرایط بحرانی برای کلان شهرها نقش آفرینی و انگیزه سازی می کند، متمرکز شدن امکانات و سرمایه گذاریهای بزرک در این شهرهاست بطوریکه جلوه ها و جذابیت های ایجاد شده در مراکز استان ها هیچ تناسبی با محرومیت ها و عقب ماندگی مناطق پیرامونی نشان نمی دهد و طبیعی است که این عوامل موجبات مهاجرت های روز افزون و گسترده را فراهم می نماید .
به نظر می رسد روند هجوم مهاجرت ها باعث در گیرشدن منقعلانه ی مدیریت کلان شهرها برای پاسخگویی به مطالبات و تبعات ناشی از آن چون حاشیه نشینی ، بیکاری ، معضلات فرهنگی و اجتماعی و دیگر پیامدهای تهدید کننده می گردد. بطوریکه گاهاً احساس می شود ظرفیت های مدیریتی تنها صرف تصمیم گیری های مُسکن گونه و غیراصولی ایجابی جهت پاسخ به این شرایط وخیم می شود و آن ها را در دایره ی بسته ی روزمرگی گرفتار می کند !
با این وصف اگر بپذیریم که جلوگیری از روند مهاجرت ها ضرورت نجات کلان شهر هاست، آن وقت باید از تمرکزگرایی در این مناطق اجتناب کرده و بخش عمده ی بودجه و اعتبارات استانی و سرمایه گذاری ها ی صنعتی و رفاهی و حتی تفریحی به مناطق پیرامونی و محروم سوق داده شود تاعلاوه بر ایجاد عمران و توسعه در آن مناطق، از انگیزه ی مهاجرت های بی رویه به طرز چشمگیری کاسته شود .
اهمیت جلوگیری از افزایش مهاجرت به شهرهای بزرگ به حدی ضرورت دارد که حتی شهرداری ها به عنوان متولی پاسخگویی به تبعات منفی عدیده ی آن باید شرایط قانونی تخصیص و انتقال بخشی از اعتبارات و سرمایه گذاری های خود را از قبیل احداث مراکز تجاری و تفریحی و صنعتی در مناطق پیرامونی پیگیری کنند تا ضمن بهره برداری از منافع آن ، مانع ورود بحران ناشی از مهاجرت ها به داخل این شهرها گردند .
با این وصف ملاک قرار دادن صرف شاخص جمعیت و وسعت کلان شهرها برای اختصاص سهم بیشتر بودجه های استانی و به موازات آن سرمایه گذاری های مضاعف برای ایجاد امکانات هر چه زیادتر ، به باز تولید ، تکرار و هرچه عمیق تر شدن همان چرخه ی بحران آفرین منجر خواهد شد و بنا بر این به مصلحت این شهرها نمی تواند باشد . به عبارتی اگر شهرداری ها همان هزینه های سنگین مصروف در برخورد با معضلات و گرفتاری های اجتماعی ناشی از مهاجرت های بی رویه در شهر های بزرگ را برای ایجاد موسسات اشتغال زا و مراکز خداماتی و رفاهی در مناطق پیرامونی صرف بکنند، ثمره ی مطلوب را مانند کاهش در ترافیک ، ازدحام جمعیت ، مشاغل کاذب ، حاشیه نشینی و به تبع آن کم شدن آسیب ها و ناهنجاری ها و بحران های متعدد در شهرهای خود برداشت خواهند کرد . باید از این نکته نیز غافل نشد که ازدحام جمعیت در شهرهای بزرگ که با حاشیه نشینی ها و افزایش ساخت وسازهای غیر اصولی همراه است ، علاوه بر ایجاد معضلات شهری و اجتماعی که شرح آن در سطور بالا ذکرشد، در صورت وقوع حوادث طبیعی که احتمال آن همواره وجود دارد باعث خسارات هنگفت و فاحعه بار انسانی نیز خواهد شد .
به نظر می رسد مدیریت های مسوولیت پذیر جامعه باید با تاسی از منطق « حمله به بحران در خاستگاه خود » و درک و شناسایی آسیب ها و تهدیدهای فرا رو با منشا آن در مبادی تولید و پیش از ورود به حوزه های بزرگ اجتماعی برخورد نماید و گرنه هزینه های به مراتب بیشتری کماکان ایجاد و بصورت بغرنج تر تحمیل خواهد شد .

 

یادداشت: ابوالفضل وصالی – روزنامه نگار و پیشکسوت رسانه آذربایجان