انگیزه زورکی
انگیزه زورکی

اویاقلیق: شاخص علم آموزی طلاب حوزه علمیه در سالهای بعد از انقلاب قابل مقایسه با دوران قبل از انقلاب نیست. گسترش برخی امکانات آموزشی و ارتقاء نسبی فضای رشد علمی و ایجاد برخی مراکز که با ساختاری دانشگاهی و رویکردی حوزوی در حال فعالیت هستند و برخی عوامل دیگر که از حوصله بحث خارج است […]

اویاقلیق: شاخص علم آموزی طلاب حوزه علمیه در سالهای بعد از انقلاب قابل مقایسه با دوران قبل از انقلاب نیست.
گسترش برخی امکانات آموزشی و ارتقاء نسبی فضای رشد علمی و ایجاد برخی مراکز که با ساختاری دانشگاهی و رویکردی حوزوی در حال فعالیت هستند و برخی عوامل دیگر که از حوصله بحث خارج است وضعیت فعلی حوزه های علمیه را متمایز کرده است.
اما در کنار پیشرفت های موجود و عینی، اشکالات اداری و مدرک گرایی و تنگ نظری ها و برخی سخت گیری های برخا بلا وجه و گاها غیر موجه(از جهت شرعی ) و مرکز گرایی و وادار شدن طلاب به تحصیل خرج زندگی از طریق جایگاه روحانیت و برخی موارد دیگر که فضای مفصلی برای بررسی و تحلیل می طلبد، همگی از جمله دلایلی است که باعث برخی آفات شده است.
ارتباط نهاد روحانیت با حاکمیت نظام و وسواس به حق و مشروع در مورد استقلال حوزه در قبال نظام های سیاسی نیز از عواملی است که در مواقعی باعث برخی سوء تفاهم ها شده است.
البته هجمه های منتقدین داخلی و جنگ رسانه ای علیه روحانیت نیز عاملی شده است تا در نهاد روحانیت نسبت به حمایت از نظام و یا بی تفاوتی نسبت به آن و یا رویکرد انتقادی در قبال حاکمیت، وضعیتی مشخص و قابل دفاع نداشته باشد.
از جهت دیگر ماجرا، رشد کیفی حوزه های علمیه در قبال تحولات زمانه بسیار کند بوده و اصطلاحا خیلی دیر بروز می شوند. همین امر باعث ایجاد فاصله معنا داری بین عرف جامعه و نهاد روحانیت شده است. هر چند که محبت قلبی قاطبه مردم به نهاد روحانیت امری غیر قابل انکار است اما از مرجعیت نهاد روحانیت در مناسبات اجتماعی تا حرمت نسبی روحانیت در بین مردم فاصله کمی نیست.
البته آفاتی که نهاد روحانیت را تهدید می کند و به مواردی از آنها اشاره کردیم، مهم ترین تاثیرش بر روان و انگیزه های قلبی طلاب حوزوی است.
بعبارتی دیگر؛
وقتی طلبه حوزوی در محیط تحصیل خود با بی احترامی آشکار روبرو می شود و یا در قبال اظهار نظرش با برخورد قهری مواجه شده و یا کار بجایی می رسد که مجبور است برای بقای طلبگی خود عذرخواهی ذلیلانه انجام دهد و … و تنها ترین دلیل ادامه دادن راه طلبگی را ترس از آبروی اجتماعی خود و وابستگی مالی ایجاد شده می داند، طبیعتا چنین فردی ظاهرا یک روحانیت شیعی است که قائل به دخالت دین در تمامی امورات است ولی در عمل یک سکولار تمام عیار است که صرفا به خود می اندیشد و منافعش.
منافعی که گاهی آن را در برخود متحجرانه می بیند و گاهی منفعت بینش سکولاری و شاید لیبرالیسمی را کم خطر از اظهار واقعیت های تکالیف طلبگی می فهمد و بدان عامل می کند.
سخنان آیه الله یزدی در ترغیب طلاب به حمایت از کلیت حاکمیت نظام اسلامی از این جهت که ایشان نیز بدان تصریح کرده اند موجه است که سیستم حوزه های علمیه تکلیف شان در قبال حاکمیت (تائید/بی تفاوتی/انتقاد) مشخص نیست. اما با وعده هایی که رئیس اسبق مجلس خبرگان به طلاب می دهند و نهادهایی همچون شورای نگهبان و قوه قضاییه را ملک طلق طلاب قلمداد می کنند نیز نخواهد توانست انگیزه لازم برای خروج حوزه از رکود در قبال حرکت نظام اسلامی را ایجاد کند.
نکته سوال برانگیز ماجرا اینجاست که آقای یزدی به نهادهایی اشاره می کنند که معمولا مسئولین آنها بصورت مستقیم توسط مردم انتخاب نمی شوند.ذ آیا این مدل وعده دادن و تزریق انگیزه زورکی نشانه از مرجعیت افتادن نهاد روحانیت در جامعه است؟!
از طرف دیگر ؛ مگر در قوه قضائیه و شورای نگهبان چند نفر امکان جذب نیرو دارند؟! وقتی سقف سنی خاصی برای بازنشستگی و یا روند مشخصی جهت جذب نیروی جوان وجود ندارد، طلاب را به کدام آینده درخشان ترغیب می کنند؟!
چرا بجای رفع نقیصه های موجود در حوزه های علمیه و سیستم اداری آفت زده آن می خواهند مادر روزگار از روحیه خسته و زندگی فقر زده اکثریت حوزوی ها، بزرگانی همچون آیه الله جنتی و مصباح و … را تحویل حاکمیت اسلامی بدهد؟!