زندگی نامه شهیدیزدانی
زندگی نامه شهیدیزدانی

به گزارش اویاقلیق (بیداری آذربایجان) به نقل از خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛عربعلی یزدانی سال ۱۳۴۳ در روستای چوپلوجه از توابع شهرستان شاهین دژ به دنیا آمد، دوران ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و همزمان با تحصیل در امورات کشاورزی کمک کار پدر بود. بعد از پایان دوران تحصیل در […]

زندگی نامه شهیدیزدانیبه گزارش اویاقلیق (بیداری آذربایجان) به نقل از خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛عربعلی یزدانی سال ۱۳۴۳ در روستای چوپلوجه از توابع شهرستان شاهین دژ به دنیا آمد، دوران ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و همزمان با تحصیل در امورات کشاورزی کمک کار پدر بود.

بعد از پایان دوران تحصیل در روستا و نبود مدارس سطح متوسطه و مصادف شدن دوران نوجوانی، وی به دنبال نا امنی های منطقه و با شروع دوران جنگ تحمیلی، در سن ۱۷ سالگی درتاریخ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شاهین دژ در آمدند و با گذشت عملیات های طاقت فرسای کردستان، تحصیلات خود را تا سطح متوسطه در مراکز آموزشی سپاه پاسداران به پایان رساند.
شهید به دلیل مداومت حضور مستمر در یگان های رزم و حضور فعال در درگیری های منطقه و مقابله با آشوب های فتنه گران و با فراگیری علوم نظامی تجربی در میدان های نبرد، تجربه به استادی توانمند در این زمینه تبدیل شدند به طوری که توانمندی نظامی و عملیاتی ایشان زبان زد فرماندهان و نیروهای تحت امر بود همچنانکه به دلیل ابراز لیاقت در فرماندهی، برقراری نظم و انضباط سازمانی، تربیت نیروهای مجرب برای فرماندهی گردان های مختلف در سطح لشکر و موفقیت در عملیات های نظامی همیشه مورد تشویق و تقدیر فرماندهان عالی سپاه و شخص فرمانده نیروی زمینی و فرمانده کل سپاه بودند.حضور در جبهه های کردستان و خدمت در یگان های رزم سپاه حضور پر رنگ زندگی نظامی ایشان را تشکیل می دهد.

 
شهید یزدانی سال۶۱ با دختری از خانواده متدین وصلت نمود که حاصل آن ۳ فرزند پسر و ۲ فرزند دختر بود. خانواده این شهید بزرگوار تا سال ۱۳۷۸ در روستای چوپلوجه از توابع شهرستان شاهین دژ ساکن بود و ایشان در طول این مدت به دلیل داشتن مسئولیت فرماندهی در مناطق عملیاتی کردستان وحضور در عملیات های رزمی متحمل فشارهای فراوان در ابعاد مختلف زندگی بودند تا اینکه زمانی که فرماندهی گردان ۳۱۴ امام حسن مجتبی (ع) را در شهرستان سردشت بر عهده داشتند در تابستان سال ۱۳۷۸ به همراه خانواده از شهرستان شاهین دژ به این شهرستان نقل مکان نمودند و تا تابستان سال ۱۳۸۰ در این شهرستان سکونت داشتند.

بعد از اینکه گردان امام حسن(ع) در سال۱۳۸۰ با توجه به تحولات امنیتی شمال استان به همراه رده مافوق خود ( تیپ یکم حضرت ابوالفضل العباس(ع) ) به شهرستان ارومیه منتقل شد این شهید بزرگوار به همراه خانواده خود به این شهرستان نقل مکان نمودند و تا سال۱۳۸۳ فرماندهی گردان امام حسن (ع) را برعهده داشتند و در طول این سال ها جهت پاکسازی نوارمرزی شمال استان بویژه شهرستان های ماکو، پلدشت، خوی و سلماس (زمانی که هیچ یک ازیگان های زمینی سپاه در این منطقه مستقر نبودند) در قالب گردان تکاور حرفه ای اعزام می شدند. بعد از اجرای چندین مورد عملیات در طول این سال ها بویژه در منطقه کله رش سلماس ، در تاریخ ۲۷/۷/۸۳ به عنوان فرمانده گردان ۳۱۶ حضرت علی اکبر(ع) (مستقر در زیوه) و فرمانده ارشد تکاور لشکر ۳ از سوی فرمانده وقت لشکر منصوب شدند و تا زمان شهادت در این یگان مشغول خدمت بودند که در طول خدمت در این یگان موجب وارد آمدن چندین مورد تلفات به ویژه در مناطق مرزی شهرستان ارومیه به ضد انقلاب شدند.

در تاریخ ۶/۶/۸۶ به هنگام سرکشی از پایگاههای مرزی مستقر در ارتفاعات دالامپر و بزسینا مصادف با ولادت حضرت ولیعصر (عج) در روز نیمه شعبان بر اثر تله انفجاری اشرار ضد انقلاب به همراه رئیس دفتر خود شهید مهدی حسینی به فیض عظیم شهادت نائل آمده و به آرزوی دیرینه خود رسیدند و تن خستگی ناپذیر و سرشار از عشق و ارادت ایشان به صاحب عصر (عج) در مزار شهدای شهرستان ارومیه آرام گرفت.

وصیت نامه شهید:
درود به رهبر عظیم الشان، امام امت ، خمینی کبیر و سلام و درود به رزمندگان کفر ستیز اسلام و شهیدان بخون خفته از صدر اسلام تا شهیدان انقلاب شکوهمند ایران و سلام به خانواده محترم شهداء و سلام به خانواده عزیزم که مرا در دامان خود پرستاری کردند تا تحویل جهاد در راه خدا و اسلام دادند.
بدانید تنها هدفی که مرا وادار به جهاد فی سبیل اله نمود این است که می خواهیم اسلام دوباره در جهان تحقق پیداکند تا دیگرمظلومی در جهان پیدانشود و همچنین عشق به خداوند تبارک و تعالی و عشق به شهادت است.
برادران همیشه به یاد خداباشید تا خداوند شمارادریابد و دشمنان خدا و اسلام بدانند که دیگر نمی توانند بر مسلمین حکومت کنند چراکه خونخواهی سیدالشهداء در رگ مسلمانان می جوشد و چنانکه حسین (ع) می گوید«هیهات من الذله» و ما نیز لبیک به او گفته و از آن دفاع خواهیم کرد و با دشمنان خدا آنقدرخواهیم جنگید تا به درجه شهادت همانا که آرزوی واقعی ماست برسیم.