ماسک / قرآن علیه قرآن!!
ماسک / قرآن علیه قرآن!!

اویاقلیق: فعالیت تجاری با نام قرآن تا حدی قابل قبول است که بتواند اسباب رشد جامعه قرآنی و تقویت بنیه های آموزشی را فراهم آورد ولی از این مرحله به بعد فعالیت تجاری زیر لوای آموزش قرانی تبدیل به یک سم مهلک علیه باورهای قرآنی می شود. یعنی قرآن علیه قرآن!!فعالیت تجاری با نام قرآن […]

اویاقلیق: فعالیت تجاری با نام قرآن تا حدی قابل قبول است که بتواند اسباب رشد جامعه قرآنی و تقویت بنیه های آموزشی را فراهم آورد ولی از این مرحله به بعد فعالیت تجاری زیر لوای آموزش قرانی تبدیل به یک سم مهلک علیه باورهای قرآنی می شود. یعنی قرآن علیه قرآن!!فعالیت تجاری با نام قرآن تا حدی قابل قبول است که بتواند اسباب رشد جامعه قرآنی و تقویت بنیه های آموزشی را فراهم آورد ولی از این مرحله به بعد فعالیت تجاری زیر لوای آموزش قرآنی تبدیل به یک سم مهلک علیه باورهای قرآنی می شود. یعنی قرآن علیه قرآن!!
زدن مدرسه و موسسه قرآنی اقدامی خوب و قابل تقدیر است و معمولا برای این کار نهادهای دولتی و یا غیر دولتی کمک های شایانی انجام می دهند و مثلا زمین فراخی در نزدیکی یکی از میادین بزرگ تبریز به شخصی برای تاسیس موسسه/مدرسه قرآنی می دهند و در قبال هزینه های ساخت و ساز و تجهیز آن نیز معمولا یاری های فراوانی از سوی مردم و مسئولین، آن هم به خاطر کتاب وحی و تبرک جستن به آن سرازیر می شود.
بدون تردید یکی از برکات ماندگار عصر انقلاب اسلامی، فراهم شدن اسباب ترویج معارف قرآنی فراهم گردیده و هر اقدامی حمایت های همه نهادها را می تواند پشت سر خود ببیند. البته همیشه آفت هائی آرمان های بلند انقلاب اسلامی را تهدید کرده است؛ مثلا اگر شانس و اقبال و رانت های متعالی همراه تان باشد، می توانید بصورت تقریبا رایگان ۱۴ تا ۱۴ تا، مدرسه بزنید و از قِبل شهریه ثبت نام چند میلیونی دانش آموزان از جهت مالی فربه شوید. البته باید همیشه ناله و آه و فغان کنید که برای نان شب تان هم محتاجید و مجبورید برای تامین ماهیانه معلمینی که به حداقل حقوق هم راضی شده اند، دانش اموزان را حصر کنید تا والدین شان درک کنند که چقدر در فلاکت هستید.
اما این مساله، فارغ از مبالغه بالا، واقعا با این همه حمایت های متنوع از سوی مردم و مسئولین چقدر از این حمایت ها صرف ترویج فرهنگ قرآنی می شود و چقدر نیز صرف تشکیلاتی شدن تجارت مقدسات دینی شده است؟!
در کجای آرمان های نظام مقدس اسلامی مان، حفظ سیستماتیک مستضعفین از سفره آموزش قرآنی توجیه شده است؟! معیار داشتن ثروت و قدرت مالی متوسط به بالا برای ثبت نام در مدارس قرآنی کجای فرهنگ نبوی و علوی و انقلابی مان است؟! استفاده از برند الهی قرآن برای سبقت گرفتن در کورس جذب دانش آموز بین مدارس غیر انتفاعی، آیا مصداقی مدرن بر مسجد ضرار نیست؟! تاکید رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مبنی بر تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآنی با اقدامات ریالی آیا دست یافتنی است؟! معلمین قرآنی که معمولا به حداقل حقوق و مزایا قناعت می کنند و باعث بهبود کیفیت مدارس قرآنی شده اند، سهم شان از شهریه های میلیونی دانش آموزان چقدر است؟! چرا طبق برخی گزارش های مردمی، تعدادی از معلمین قرآنی بخاطر انتقاد از رویه پدر ، دختر، روح القدس براحتی هر چه تمام تر اخراج شده اند؟! براستی کسی از مقامات ناظر امور آموزشی و پرورشی تا بحال تحقیق و تفحصی از وضعیت اداری و قرارداد های مدارس قرآنی انجام داده است؟! مدیران و موسسان مدارس قرآنی چقدر شهامت انتشار قراردادهای معلمین شاغل در مدارس زیر نظرشان را دارند و اگر مدعی اند که قبل از اتمام ماه، واریزی ماهیانه معلمین پرداخت می گردد، بهتر است مدارک مستند انضباط مالی پرداخت های ماهیانه مجموعه قرآنی خود را منتشر کنند.
سخن پایانی؛
باید بررسی شود که چرا برخی زنجیر شهوت سیری ناپذیر دنیا گرائی شان را با ماسک قرآنی رها کرده اند و با نام رحمان و رحیم الهی اعتقادات و باورهای قرآنی شهروندان را با اقداماتی از قبیل حصر نابخردانه دانش آموزانی که جرم شان تعلل والدین شان در پرداخت مابقی شهریه بوده است، رنجور و زخمی از دندان های شهوت پول پرستی، دچار تب بدبینی و بد فهمی از مدرسه قرآنی و آموزش قرآنی نموده اند؟!
باید روشن شود که چرا بازوان عدالت و نظارت در قبال این دریده خوئی دچار تعارف شده است؟! مگر علی نمی گفت که قرآن ناطق منم و قرآن سر به نیزه شده فقط کتاب است و شاه مردان بخاطر عدالت فرقش نشکافت . پس چرا در مقابل بی عدالتی برخی بظاهر ظاهر الصلاح و قرآنی باید شمشیر عدالت علوی را در غلاف کرد و بخاطر تابلوی قرآنی مسامحه بی جا نمود؟! آیا اگر جای دیگری هم چنین برخورد زشتی با دانش آموزان و والدین شان صورت می گرفت که برای رهائی فرزندانشان از #حصرنابخردانه هراسان و رنجور شده بودند و صاحبان مدرسه نیز به مقامات و نهادها و حقوقدان های نهادهای خاصی دسترسی نداشتند، باز هم مشمول عطوفت ملوکانه ای می شدند؟!
عزل خاطی اصلی ماجرای حصر نابخردانه کم ترین توقع ممکن بوده و شاید بابی باشد برای به زنجیر کشیده شدن شهوت های ویرانگر دنیا پرستی مقدس.