تجاهل مسئولین و منتخبین و مساله امنیت روانی شهروندی
تجاهل مسئولین و منتخبین و مساله امنیت روانی شهروندی

اویاقلیق: بحث بر سر بکارگیری یک عقلانیت فریب کارانه است. عقلانیتی توجیه گر و پر مدعا. عقلانیتی که برای ماندن در صحنه حاضر است نردبان زیر پایش را نیز وا نهد تا بلکه چند صباحی بیشتر آویزان میز و صندلی این مسئولیت و آن مسئولیت باشد. بازخورد تجاهل برخی عقلانیت توجیه گر ، هر چند […]

اویاقلیق: بحث بر سر بکارگیری یک عقلانیت فریب کارانه است. عقلانیتی توجیه گر و پر مدعا. عقلانیتی که برای ماندن در صحنه حاضر است نردبان زیر پایش را نیز وا نهد تا بلکه چند صباحی بیشتر آویزان میز و صندلی این مسئولیت و آن مسئولیت باشد.

بازخورد تجاهل برخی عقلانیت توجیه گر ، هر چند در شعاعی کوتاه اما با عمقی قابل توجه ، مستقیما نگاه منطقی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد. شاید از بعد کمیت ماجرا تعداد کسانی که بهر طریق ؛ یا از جهت حضور در جلسه و یا مطلع شدن از طریق رسانه ها در جریان ماجرای مناظره|کنفرانس قرار گرفته اند، رقم چندان قابل توجهی نباشد؛ ولی آنچه که مهم است نه تعداد دنبال کنندگان این مطلب که خود فهم این مخاطبین است که قابلیت انتقال بین الاذهانی در افکار عمومی با چاشنی تحلیل های شخصی را دارد.
طبیعتا وقتی سیاست تجاهل عقلانیت توجیه گر بتواند حتی برای عده معدودی قابل پذیرش و رسمیت منطقی پیدا کند خطر جدی در گسترش غیر رسمی و فربه شدن فهم تجاهلی از مساله اصلی است.
منظور از مساله اصلی همان تعهد شرعی و قانونی به انجام تکالیف شورائی است که عمدا و یا سهوا فعلا بجای زنگ حساب ، افکار عمومی با سخنان انشائی و رویائی سرگرم شده اند. تجاهل اعضای محترم شورای شهر در تعلل برگزاری زنگ حساب عملکردشان مستقیما روی امنیت روانی شهروندان تاثیر گذار است.
امنیت روانی شهروندی برای رفع و دفع تهدیدات روانی انسان شهری است. تهدیداتی از قبیل تحقیر روانی فقراء ، نگاه معوج و کاریکاتوری به مسائل انسان شهری، ایجاد حس نا امیدی از تحقق عدالت اجتماعی بخاطر مدیریت سیاست زده و بشدت رانتی و … . همه مدیران شهری و منتخبین مردم در مجموعه های شهر و شهروندی از جمله مجموعه شورای شهر ، در قبال ایجاد امنیت روانی شهروندی مسئولند و مکلف به رفع تهدیداتی از قبیل آنچه که ذکر شد، هستند.
از مصادیق عینی و علنی خسارت آفرینی تهدیدات روانی ، تقویت احساس فریب خوردگی و دستاویز شدن برای ترقی سیاسی و قدرتی “این و آن” و صد البته انتظار بیهوده انسان شهری از برخی منتخبین برای حرکت در جهت تحقق عدالت اجتماعی است.
وقتی مردمی که با هزار وعده و وعید خوش رنگ و لعاب برای “این و آن” رای می دهند و انتظار روانی بهبود شرایط را می کشند؛ چنین بیخود و بی جهت منظره زشت و بد قواره بی مسئولیتی و توجیه گری ناشیانه و صد البته رگ شهوت قدرت طلبی بیرون زده برخی را باید ببیند و تحمل کنند و دم نیاورند؛ شاید ترجمه باورشان از خدمت بمنزله سطح عمیقی از فرصت برای خیانت نیز واقعی تر جلوه گر می شود.