مَثل «لب تشنه» و «لب چشمه» در تراختور مدعی دو جام!
مَثل «لب تشنه» و «لب چشمه» در تراختور مدعی دو جام!

اویاقلیق: درفصل جاری با اتفاقاتی که از عجایب جام حذفیست، از همان ابتدا قهرمانی در جام حذفی برای تراختور سهل و آسان شد. از طرفی هواداران تراختور که قلعه نوئی را فصل قبل تحمل کرده بودند، امیدوار بودند که با «تیم رویائی»اش، تیم اول آذربایجان را قهرمان لیگ برتر کندکه سالها آرزوی تراختوریها بود، هر […]

اویاقلیق: درفصل جاری با اتفاقاتی که از عجایب جام حذفیست، از همان ابتدا قهرمانی در جام حذفی برای تراختور سهل و آسان شد.

از طرفی هواداران تراختور که قلعه نوئی را فصل قبل تحمل کرده بودند، امیدوار بودند که با «تیم رویائی»اش، تیم اول آذربایجان را قهرمان لیگ برتر کندکه سالها آرزوی تراختوریها بود، هر چند که تیم تونی بزرگ در لیگ چهاردهم را بلحاظ فنی بایستی قهرمان لیگ دانست، لاکن با ملاحظاتی فرا فوتبالی، در آن فصل تیم تراختور را نائب قهرمان کردند و همچنان تراختوریها در حسرت قهرمانی لیگ ماندند.

در فصل جاری علی الظاهر همه چیز برای قهرمانی تراختور در لیگ مهیا بود، اما بعضی ها بودند که پشت سر این ظاهر،حقایق و واقعیتها را میدیدند و عاقبت کار را طوری دیگر پیش بینی میکردند!

این عده که «دشمن تراختور و آذربایجان، متوهم، بدبین، حاشیه ساز و….» معرفی میشدند، میگفتند که «کس نخارد پشت من … جز ناخن انگشت من!» و نباید به آنانکه دل در گرو تیمهای دیگر دارند و یا به چیزی فراتر از یک تیم فکر میکنند، دل بست که سر بزنگاه، اینها رفیق دزد میشوند و شریک قافله!
اضافه خدمت شش ماهه برخی از بازیکنان بدون اینکه خودش مطلع و پیگیرباشد، حل و دو دستی تقدیم رقیب شد! که این برگ سبزی بود تحفه درویش بینوا !


اصلا تراختور چه نیازی داشت به هافبکیکه لنگه اش درلیگ ایران یافت نمیشد! همان بهتر که مسولان تراختور بجای پرداختن به نامه ها و اخطاریه های فیفا، بدنبال حل اضافه خدمت بازیکنان تیم میرفتند و در پایان بازی با ذوب آهن که او متوجه اضافه خدمت خود میشود و رنگ رخسارش زرد شده و قالب تهی میکند، مدیرعامل هم زبانش مژده دهد که :«غم بدل راه نده که نامه اضافه خدمت تو چند ماه پیش بدستم رسیده و من آنرا حل کرده ام، میتوانی در هر تیمی که مایل باشی، بازی کنی!» …… مرحبا به این جوانمردی و گور پدر آن هوادار تراختور که سکته کرد و مرد!!!

یک فصل دیگر رو به اتمام است. قهرمانی لیگ از دست تیم رویائی خیلی وقت است که پریده و بجایش یک هوادار فوتی و چندین هوادار سکته ای باضافه میلیونها هوادارحسرت بدل و دلسوخته مانده است!

نائب قهرمانی را هم به تیم «محبوبمان» هدیه دادیم که خون ما آبی آبی است. حالیا هوادار تراختور درک نمیکند، تقصیرخودشان است و از «معرفت» کسی نمیکاهد!

و اما تراختوریها زیاده دلگیر نباشند که قهرمانی و نائب قهرمانی و کسب سهمیه را از دست داده اند و یا ناامید نباشند که تیم رویائی مدعی کسب دو جام در تمام بازیهایش بدون رهبر و بدون تاکتیک تیمی در مقابل حریفان و با اتکا به تکنیک فردی ابراهیمی و اوت دستی شفیعی و کله سرحاتمی به میدان میرود، بلکه به جام حذفی امیدوار باشند البته با چند اما و اگر که کمترین آن فروکش گردانیدن کینه شتری قلعه نوئی نسبت به حاتمی و برگشت وی به بازیهاست که کلیت تیم قلعه نویی، از تاکتیک و تکنیک و غیره، خلاصه شده در کله مبارک فرزادخان وبدون او و کرار محروم، بر تعداد افسرده های تراختوریها افزوده خواهدشد!!!!

********
نتیجه :

درست است که برخلاف انتظار هواداران ، تیم اول آذربایجان در لیگ شانزده ناموفق بوده، اما این قضیه درس بزرگی را-دوباره-به تراختوریها داد و آن اینکه کسانیکه دل در گرو تیمی دیگر داشته و با آن تیم عهد اخوت همیشگی بسته اند و یا در هوای کسب مقامی بالاتر از مقامی که در تراختور دارند،می باشند، ما را تا لب چشمه (قهرمانی) میبرند، اما تشنه برمیگردانند!

یادداشت از : ساوالان – اردبیل