شرایط واگذاری هم از آن تاثیر میگیرد و سرمایهگذار با شک و تردید به موضوع نزدیک خواهد شد و در این شرایط تعداد مشتری برای چنین شرکتی کم و محدود میشود. وقتی تعداد خریداران محدود و کم باشد، واگذارکننده یا سازمان خصوصیسازی ناچار میشود در میان این تعداد کم، انتخاب کند و در این حالت ممکن است که یک سری نواقصی […]
شرایط واگذاری هم از آن تاثیر میگیرد و سرمایهگذار با شک و تردید به موضوع نزدیک خواهد شد و در این شرایط تعداد مشتری برای چنین شرکتی کم و محدود میشود. وقتی تعداد خریداران محدود و کم باشد، واگذارکننده یا سازمان خصوصیسازی ناچار میشود در میان این تعداد کم، انتخاب کند و در این حالت ممکن است که یک سری نواقصی هم به وجود بیآید”
به گزارش اویاقلیق به نقل از ماهنامه کارآیی، ، مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت ماشینسازی تبریز این جملات را مطرح کرد. وی که هم اکنون سکانداری یکی از بزرگترین و ریشه ای ترین واحدهای صنعتی شمال غرب کشور را عهده دار شده است مواضع جالبی در خصوص خصوصی سازی و واگذاری واحدهای دولتی به بخش خصوصی دارد که در ادامه این مصاحبه مطالعه می نمایید:
***
آقای زادبود شما اعتقاد دارید فلسفه انتقال مالکیت از دولت به بخش خصوصی چیزی است که توسط کلیه کارشناسان تایید شده است و در برنامههای توسعه هم بر روی آن تاکید شده است. اما در یک سطح تکنیکی و در سطح خود شرکت ماشینسازی واگذاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
سازمان خصوصیسازی براساس رسالت اصلی خود و براساس اصل ۴۴ عهدهدار وظایفی است که ما هم به رسالت و اهداف سازمان خصوصیسازی احترام میگذاریم . من حدود بیستوچهار سال است که در ماشینسازی سابقه فعالیت دارم. از آبان سال ۱۳۹۲ نیز به عنوان مامور به خدمت در “طرح نفلین سینیت سراب” فعالیت نمودهام. اما از اول شهریور ۱۳۹۵ به عنوان عضو هیات مدیره شرکت ماشینسازی تبریز و مدیرعامل به شرکت بازگشتم. ماشینسازی تبریز یک شرکت کلان، تکنولوژیکی و پایهای است یعنی هر شرکتی و یا هر کارگاهی ایجاد شود که در آن کار تکنیکی و تولیدی، نه خدماتی صورت بگیرد، به طور قطع ماشینسازی تبریز به عنوان تامینکننده در آن نقش خواهد داشت. یا از تولیدات خود این شرکت حتماً در آن کارگاه استفاده خواهد شد و یا اینکه از تولیدات مرتبط با محصولات ماشینسازی تبریز در آن کارگاه استفاده خواهد شد. بنابرین رسالت ماشینسازی در کشور، رسالتی پایهای است و از جمله اهدافش اشتغالزایی است. ماشینسازی تبریز شرکتی است که هر محصول و تولید آن اشتغالزایی ایجاد میکند. هر محصولی از آن که به بازار میرود یک خانواده، دو خانواده و یا تعدادی از خروجی آن درآمد دارند و ارتزاق میکنند.
اگر اجازه بدهید از دیدگاه انتقادی به این قضیه نگاه کنیم. فرمودید که ماشینسازی یک شرکت پایهای است اما اینطور به نظر میرسد که این ماموریت که شما از آن صحبت میکنید شاید چهل یا پنجاه سال پیش میتوانست بدان کیفیت طرح گردد. امروز تولیدکنندگان قطعات و ماشینابزار میتوانند چابکتر و با قیمت تمام شده کمتر در این حوزه فعالیت نمایند. آیا فکر نمیکنید احتیاجی به این سازمان با این ابعاد نیست؟
اما هدف و خروجی ماشینسازی تولید قطعه نیست. بلکه تولید ماشین است که برای همان کارگاههای کوچک و یا شرکتهای بزرگ و کوچک مورد استفاده قرار میگیرند.
میخواهم بدانم اینکه این شرکت تولید کننده انحصاری است این انحصار از کجا نشات میگیرد؟ آیا مربوط به تکنولوژی است یا نه در ارتباط با کیفیت کارکرد کارکنان است؟
ماشینسازی تبریز یک شرکت پایهای است، شرکتی است که بر روی اشتغالزایی مملکت تاثیر میگذارد. این شرکت نزدیک به چهل سال پیش تاسیس شده است. در زمانی که در کشور چنین تشکیلاتی وجود نداشت و ضرورت آن احساس میشد. امروز هم همان نیازها وجود دارد و حتی بیشتر. چون آن زمان صنعت چندان پا نگرفته بود و بنگاهها و شرکتهای بزرگ و کوچک هنوز ایجاد نشده بودند تا از محصول ماشینسازی استفاده کنند اما امروز شرکتها و کارگاههای زیادی وجود دارد در نتیجه به تعداد ماشینهایی که محصول ماشینسازی تبریز است، احتیاج فراوان وجود دارد. پس نیاز کشور به ماشینسازی امروز بسیار بیشتر از قبل است. حالا اینکه ما چرا انحصاری هستیم؟ بدین دلیل است که ما تنها تولیدکننده هستیم نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه. تخصص تولید این تیپ ماشینهای صنعتی در ایران با ماست.
آیا فکر میکنید که تولید شما رقابتی است؟ در شرایطی که کماکان رقابت وجود داشته باشد؟
فعلاً بازار محصولات ما در شرایط انحصاری است چون مشابه ماشینسازی تبریز در ایران وجود ندارد و سایرین فقط تامینکننده هستند.
این امر به زعم شما مثبت است یا منفی؟
این امر هم حسن دارد و هم عیب. حسنش شاید این باشد که در زمینه مشتری انحصار داریم ، اما خب رقابت تحت الشعاع قرار میگیرد.
اگر آنطور که میگویید در تمام این سالها مشتری ثابت داشتهاید آیا این قابل توجیه و تبیین است که شرکت چرا با مشکلات مالی مواجه شده است؟
وقتی گفته میشود که شرکت با مشکلات مالی مواجه شده، شاید کمی بحث غیرتخصصی باشد. بنده شخصاً اعتقاد دارم که از پارامترهای اصلی رونق اقتصادی شرکت، کارکنان آن است. اگر کارکنان واقعاً همدل نباشند و باهم کار نکنند، شرکت رونق اقتصادی نخواهد داشت. پس از پارامتر اصلی، ارتباطات بین کاری است و دیگری هم شرایط کلان و متغیرهای کلان است. وقتی رکودی وجود داشته باشد بالطبع ماشینسازی تبریز هم از آن تاثیر میپذیرد. دولت تلاش کرده که رکود از میان برداشته شود. خب طبیعی است که این روند تاثیر مثبتی بر روی فعالیت ما نیز بگذارد مشتریهای ماهم به تدریج باز میگردند اما مشتری اولیه و کلان قبلی ما هنوز بازنگشته است و برای رسیدن به آن مقطع ، یک مقدار زمان لازم است.
پس به نظر شما مشکلات فعلی را بایستی در دو سطح داخلی و کلان مورد توجه قرار داد. اگر ابعاد مساله واگذاری را بخواهیم در سطح داخل بنگاه مورد بررسی قرار دهیم، لطفاً به تاثیرگذارترین موارد اشاره بفرمایید.
اجازه بدهید وارد بحث واگذاری نشویم بنا به اصل ۴۴ دولت هر تصمیمی بگیرد برای ما محترم است. ایمان داریم که عوامل واگذارکننده به دنبال این هستند که کیفیت واگذاری در حد ایدهآل انجام شود.
آیا برای این امر ابزار و یا مقیاسی وجود دارد؟
واگذاریها شاید از شرایط جاری تاثیر بپذیرند. به هرحال در شرایط جاری، مولفههایی که در سطح کلان وجود دارد، بر روند واگذاریها تاثیر میگذارند. اگر رکودی وجود دارد، شرایط واگذاری هم از آن تاثیر میگیرد و سرمایهگذار با شک و تردید به موضوع نزدیک خواهد شد و در این شرایط تعداد مشتری برای چنین شرکتی کم و محدود میشود. وقتی تعداد خریداران محدود و کم باشد، واگذارکننده یا سازمان خصوصیسازی ناچار میشود در میان این تعداد کم، انتخاب کند و در این حالت ممکن است که یک سری نواقصی هم به وجود بیآید. اگر شرایط بهتر و ایدهآل باشد و افراد خواهان خرید بیشتر باشند، واگذارکننده هم بهتر تصمیم میگیرند که در میان متقاضیان کدامها اولویت داشته و کدامها متخصصتر هستند.
اتفاقاٌ کارشناسان به این موضوع اشاره نمیکنند چون فکر میکنند جذابیتهایی برای خرید شرکتهایی که قبلاً انحصاری بودند و یا تحت تملک سازمان گسترش نوسازی صنایع بودهاند، وجود دارد که قابل چشمپوشی نیست همانند داراییهای ارضی.
به هرحال تمام شرکتها حسن و عیبهایی دارند. شاید ارزشمند بودن زمینهای با کاربری تجاری و مسکونی ماشینسازی از حسنهای آن باشد. اما در شرکت معایبی هم وجود دارد مثلاً خط تولید ما بالای سی سال عمر دارد و تبدیل به یک خط تولید پیر شده است و نیاز است که در این زمینه سرمایهگذاری صورت گیرد. در نتیجه این که شرکت ما از لحاظ مالی اقتصادی رونق ندارد که البته من به این مورد اعتقاد ندارم یکی از عوامل دخیل در آن پیری خط تولید است. یعنی ماشینهایی که از آن بهره میگیریم پیر شده است. اگر در این زمینه بهروز رسانی صورت گیرد، هزینههای ما هم کاهش پیدا خواهند کرد، در نتیجه قیمت تمام شده خروجی محصولمان نیز کاهش پیدا میکند و بیشتر رقابتیتر میشویم. هرچند که هماکنون هم رقابتی هستیم. ما امروز به ترکیه صادرات داریم. ترکیه برای وارد کردن محصول گزینههای متفاوتی در اختیار دارد و از هرجایی میتواند ماشین وارد کند اما چرا ما را انتخاب میکنند؟ پس ما قدرت رقابتی داریم. شاید ما را با یک سری محصولات چینی بیکیفیت مقایسه میکنند که مشتریهای خاص خودش را دارد.
آقای زادبود کارشناسان به این اشاره میکنند که سازمان گسترش و نوسازی صنایع حداقل در یک بازه ده الی پانزده سال که ثبات مدیریت در آن وجود داشت، شرکتها به خوبی اداره شده است و اتفاقاً در دوره بعدی و دوره واگذاریهایی که بدین ترتیب صورت گرفت، شرکتها با معضلات و مشکلات بیشتری مواجه شدند. نظر خود شما چیست؟
به هرحال در کشور یک سری قوانین و اصولی جاری وجود دارد که شاید در آن مقطع دولت یا قانونگذار تصمیم گرفته بود که این قوانین و اصل جاری نشود. اما پس از ابلاغ اصل ۴۴ بالطبع باید الزامات قانونی ساری و جاری گردد.
پس فکر میکنید این امر ناشی از یک سری الزامات قانونی است؟
این اصل است و اصل بالطبع باید جاری شود. اگر امسال نشود سالهای بعد خواهد شد. این تصمیم بر این اساس گرفته شده است که دولت در بنگاهداری آنطور که باید و شاید موفق نیست دلیل این امر شاید پارهای قوانین و مقررات دستوپا گیر است، در بخش خصوصی بنگاهداری به راحتی اتفاق میافتد اما بهتر است که سیستم واگذاری رقابتی تر شود و در آن حالت که واگذاریها رقابتی تر و تخصصیتر باشد، اهلیت این واگذاری هم بهتر خواهد شد. شرایط گاهی در بعضی مواقع محدودیتهایی ایجاد میکند که سیستم واگذاری هم به مشکلاتی بر میخورد. در مورد ماشینسازی و ریختهگری رد دیون صورت گرفته است و به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار گردیده است.
دقیقاً سوالم این است که آیا رد دیون به معنی خصوصیسازی است؟
اینها تصمیمات کلان است که ما در اتخاذ آن نه نقشی داریم و اظهار نظری نمیتوانیم بکنیم. واقعیت این است که رد دیون به این صورت انجام پذیرفته و چون رسالت صندوق بازنشستگی فولاد هم بنگاهداری نیست، این امر به سازمان خصوصیسازی تفویض گردیده است. بنابراین ماشینسازی تبریز به این ترتیب واگذار و خصوصی شده است. ولی خب این مجموعه همچنان از قوانین مملکت تبعیت میکند. براساس اساسنامه وظایفی به هیات مدیره محول شده است و هیات مدیره در بیشتر موارد به طور مستقل تصمیم میگیرد و در نهایت تصمیمات اخذ شده به سازمان خصوصیسازی ارسال میگردد. ما اکثر مواقع فقط اطلاعرسانی میکنیم و از طرف آنها هیچگونه الزامی وجود ندارد. ولی خب باید در چارچوب قوانین حرکت کرد.
ماشینسازی تبریز در یک سال اخیر دچار یک بحران شده بود که بر آن اساس با حضور مسئولین استان، مسئولین کشور و مسئولین سازمان خصوصیسازی جلساتی برگزار گردید و تصمیماتی اتخاذ شد که در نهایت ماحصل این جلسات این بود که حدود سه ماه پیش هیات مدیره جدید معرفی شد. هیات مدیره جدید اساس کار خود را تمرکز بر تولید محصولات ماشینسازی و پرهیز از ورود به حاشیهها گذاشته است. الحمدالله بر رسالت اصلی تمرکز داریم و در این مدت به رونق بسیار خوبی رسیدهایم. پرداخت حقوقها به روز شده است. اگرچه بدهیهایی داریم و آن را انکار نمیکنیم اما سعی داریم از میزان این بدهیها هم کم کنیم. مسئولین استان، کشور و علیالخصوص سازمان خصوصیسازی از ما هم حمایت مالی کردهاند و هم حمایت معنوی و از آنها تشکر میکنیم. الان در کارگاههای تولید ما آرامش برقرار شده است و مشغول کار و وظیفه خودمان هستیم و در این مدت بین کارکنان علامتهای سوال اینکه حقوق و امنیت شغلی چه خواهد شد از بین رفته است و تولیداتمان نزدیک به حداکثر ظرفیت است و اگر چنین پیش رود در آینده نزدیک ماشینسازی نامی نیک از خود به جای خواهد گذاشت.