گام‌های متزلزل «شاهزاده جنگ و نفت»
گام‌های متزلزل «شاهزاده جنگ و نفت»

خانواده سلطنتی عربستان اعتبار خود را با یک برنامه اصلاحات اقتصادی جسورانه به خطر انداخته است که هدفِ احیای اقتصادی را دارد که به دلیل درآمد پایین نفت آسیب زیادی دیده است. اما برنامه‌ی “چشم‌انداز عربستان در ۲۰۳۰” مملو از ریسک است، زیرا این برنامه رابطه میان آل سعود و مردم عربستان را تهدید می‌کند. […]

خانواده سلطنتی عربستان اعتبار خود را با یک برنامه اصلاحات اقتصادی جسورانه به خطر انداخته است که هدفِ احیای اقتصادی را دارد که به دلیل درآمد پایین نفت آسیب زیادی دیده است.

اما برنامه‌ی “چشم‌انداز عربستان در ۲۰۳۰” مملو از ریسک است، زیرا این برنامه رابطه میان آل سعود و مردم عربستان را تهدید می‌کند.

چشم‌انداز ۲۰۳۰ که این هفته به‌طور رسمی توسط کابینه عربستان سعودی به‌عنوان برنامه تحول ملی تصویب شد، طرحی است که در آن پادشاهی عربستان ولخرجی کمتر و ریاضت اقتصادی بیشتری را تجربه می‌کند. این طرح وابستگی عربستان به بخش انرژی را کاهش می‌دهد و خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی و انعام دولت را نیز کم می‌کند. هدف بلندمدت آماده‌سازی جامعه عربستان برای زندگی در عصر نابسامانی نفت است.

محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان گفت: “ما به نفت اعتیادداریم و این خطرناک است. این امر باعث شده بخش‌های دیگر پیشرفت نکنند.” او امیدوار است طی دو دهه آینده بزرگ‌ترین دولت نفتی جهان درآمد خود را به‌جای انرژی، از سرمایه‌گذاری‌های جهانی و طیف متنوعی از دیگر صنایع کسب کند.

این برنامه مبتکرانه، در آینده برای جامعه‌ای محافظه‌کار مانند عربستان شوک بزرگی خواهد بود. اهداف خاص این برنامه: سه برابر کردن درآمدهای غیرنفتی تا سال ۲۰۲۰ به حدود ۱۴۱ میلیارد دلار و ایجاد ۴۵۰ هزار فرصت شغلی خارج از بخش دولتی است. در کشوری که دوسوم شاغلانش حقوق‌بگیر دولت هستند، بودجه بخش دولتی به تنها ۴۰ درصد بودجه کل کاهش می‌یابد که در بازه زمانی یکسان، ۵ درصد کمتر از گذشته است. انتظار می‌رود در تلاش برای تأمین مالی این تغییرات، بدهی دولت در پنج سال آینده تا ۲۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد. هیچ توضیح واقع‌بینانه‌ای درباره اینکه چگونه در این بازه زمانی به این اهداف دست می‌یابند ارائه نشده است.

دلیل اتخاذ این برنامه دقیقاً مشابه دلیل ساده‌ی عدم ثبات اقتصادی فعلی است. در دو سال اخیر که قیمت نقت متناوب شد و اقتصاد صادرکنندگان عمده نفت را به ویرانی کشید؛ عربستان خود را در دام بحران نقدینگی یافت. سال گذشته تولید ناخالص داخلی این کشور ۱۳ درصد کاهش یافت و در تلاش برای جبران کسری بودجه ۱۰۰ میلیارد دلاری،  دارایی‌های خالص خارجی‌اش به ۱۱۵ میلیارد دلار سقوط کرد. گرچه قیمت نفت به بشکه‌ای ۵۰ دلار بازگشت، اما حتی با نفت ۶۶٫۷۰ دلار امسال نیز بازهم بودجه ملی عربستان با بحران روبرو خواهد بود.

در تلاش برای جلوگیری از این اوضاع وخیم، در ماه مارس دولت عربستان اعلام کرد حاضر است میلیاردها دلار وام بانکی بگیرد. بااین‌حال، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرد که با تداوم روند فعلی هزینه‌ها، ورشکستگی ملی در انتظار این کشور خواهد بود.

مشکلات مالی عربستان سعودی به تصمیم‌های بدفرجامش در پاییز ۲۰۱۴ برمی‌گردد که مازاد نفت خام را وارد بازار خریداران کرد. گرچه قمت نفت بازهم افت‌وخیز می‌کرد (زیرا عرضه بیش‌ازحد تقاضا بود) ، مداخله عربستان شدت گرفت و سقوطش را سریع‌تر کرد و قیمت‌ها را به حدی بی‌سابقه در قرن کاهش داد.

سعودی‌ها اصرار داشتند تصمیماتشان برای دفاع و نگهداری از سهم بازار بوده است، اما هرگز شادی خود را از این موضوع پنهان نکردند که قیمت‌های پایین به اقتصاد دشمنان جغرافیایی- سیاسی مانند ایران و روسیه صدمه می‌زند (جدای از رقبای تولیدی مانند آمریکا). اما قیمت‌ها پایین‌تر رفت و بیشتر ازآنچه فکر می‌کردند طول کشید که به امور مالی این دولت آسیب زد.

وضعیت زمانی بدتر شد که خزانه‌های عربستان براثر هزینه‌های اجتماعی و دفاعی خالی شد. سه سال قبل، از ترس گسترش شورش بهار عربی علیه حکومت استبدادی، خانواده سلطنتی عربستان یارانه و برنامه‌های رفاهی جدیدی را اعلام کرد که نزدیک به ۱۳۰ میلیارد دلار هزینه برداشت. در پی تصمیم آمریکا از حمایت نکردن از متحدان قدیمی مانند حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر، انگیزه ریاض برای یک برنامه‌ی ضد- انقلابی بیشتر شد. عربستان در این راستا ده‌ها میلیارد دلار به متحدانش که در معرض خطرات اجتماعی، سیاسی و مذهبی بودند کمک کرد.

عربستان میلیاردها دلار برای مقابله با رقیب بزرگش ایران هزینه کرد. امسال عربستان سعودی با اختصاص ۵۶ میلیارد دلار برای تقویت قدرت نظامی، جای روسیه را به‌عنوان سومین کشور درزمینهٔ هزینه‌های نظامی گرفت.

ولخرجی عربستان با ظهور پسر جوان ملک سلمان، شاهزاده محمد، به‌عنوان صدای برجسته سیاسی در پادشاهی سعودی همزمان شد. در کمتر از یک سال، و در نفرت آشکار اعضای قدیمیِ خاندان سلطنتی، شاهزاده سی‌ساله و بلندپرواز تصمیم به تغییرات بزرگ در مسائل گوناگون اقتصادی، سیاسی و حقوق زنان گرفت. در گزارشی از سرویس اطلاعاتی آلمان که به بیرون درز کرد هشدار داده‌شده بود که این احتمال وجود دارد شاهزاده محمد در زمان حیات پدرش به جانشینی برسد.

برخی می‌گویند این اتفاق در حال حاضر افتاده است. علاوه بر نقش نیابت تاج‌وتخت و رئیس دربار سلطنتی، دخالت‌های قاطع او در امور نظامی و اقتصادی به او نام “شاهزاده جنگ و نفت” را داده است. نداشتن تجربه در امور نظامی، سیاست خارجی و یا هرگونه استراتژی مشخص؛ باعث شد اعتبار و شهرت خانواده‌اش با بروز جنگ در سوریه و یمن زیر سؤال قرار بگیرد. این ریسک و قماری بزرگ و قابل‌توجه بود: او کاملاً آگاه بود که اقداماتش عربستان را از نظر اثر بخشی نظامی در مراتب جهانی پایین می‌آورد.

نیروهای هوایی عربستان در یمن به بی‌کفایتی و وحشی‌گری معروف شده‌اند زیرا مناطق مسکونی و غیرنظامی را بمباران می‌کنند. یکی از بدنام‌ترین این حوادث، دو حمله هوایی با رهبری عربستان در ۱۵ مارس است که به بازار شلوغ روستای مصطبه حمله شد و ۹۷ نفر جان خود را از دست دادند.

در پی این وضعیت سازمان عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر سعودی‌ها را به ارتکاب جرائم جنگی متهم کرد که منجر به مرگ هزاران و آوارگی ۲٫۵ میلیون نفر شده است. به گزارش فارین پالیسی “نقطه‌ای در یمن نیست که تحت تأثیر این جنگ قرار نگرفته باشد و هیچ فردی را نمی‌یابید که از این جنگ وحشت نکرده باشد.”

اما تأثیر شاهزاده محمد بیشتر در بخش اقتصادی حس شده است. با مدرک کارشناسی حقوق، شاهزاده تصمیم گرفت که نباید تنها درزمینهٔ پرداخت بدهی‌های مالی کوتاه‌مدت تلاش کند، بلکه باید وظیفه خطیر تغییر اساسیِ عربستان به‌سوی اقتصادی صنعتی و آزاد از موانع بازار کالا را نیز بر عهده بگیرد.

چارچوب اصلاحات عربستان بازتاب یک گزارش منتشرشده در وب‌سایت مک کنزی (شرکت مشاوره جهانی که راه‌حل‌های نئولیبرالی برای مشکلات دنیا ارائه می‌دهد) در ماه دسامبر است. سلمان تایید کرده که دولت سعودی با این شرکت کار می‌کند. منتقدان عربستان- که تعدادشان زیاد است-  این دولت را مسخره می‌کنند که باید نام خود را به “وزارت مک کنزی” تغییر دهد.

در سال‌های اخیر، مک کنزی شاهزاده‌های جوان عرب را شیفته‌ی اصلاحات اقتصادی به سبک غربی کرده  است. یکی از منتقدان اخیراً به‌صراحت اعلام کرد “بسیاری از کشورهایی که دست به دامان مک کنزی شدند به زلزله بهار عربی دچار شدند. بحرین، مصر، لبنان، یمن همه درگیر اعتراضات و تظاهرات با درون‌مایه نارضایتی اقتصادی شدند.

رویکرد مک کنزی در اصلاح دولت‌های خارجی از مشکلات جدی و خطرناکی برخوردار است. رویکرد تک‌بعدی این سازمان به اصلاح اقتصادی هیچ تلاشی ندارد که تاریخچه منحصربه‌فرد یا پس‌زمینه‌های اجتماعی هر کشور را در نظر بگیرد. همچنین در نظر نمی‌گیرد که آیا ساختار سیاسی آن کشور قدرت تحمل ناآرامی‌های ناشی از بیکاری، خصوصی‌سازی کشورهای دولتی و خدمات اجتماعی، قطع یارانه‌ها و افزایش هزینه‌های زندگی را دارد یا نه.

رژیم‌های استبدادی- به‌خصوص سلطنتی- قویی‌تر ازآنچه به نظر می‌رسد هستند. با تمرکز قدرت بر یک یا چند دست، و عدم وجود رسانه‌های مستقل؛ ایجاد فشار بر جامعه احتمال انفجار را دارد. قراردادهای اجتماعی که برای کسب وفاداری انعام دولتی عرضه می‌کنند بسیار شکننده‌اند اما برای حفظ ثبات ضروری‌اند.

شاه ایران در اواخر ۱۹۷۰ از راه سختی به این نتیجه رسید. او برای رفع بحران مالی که براثر کسر درآمد نفتی به وجود آمده بود، برنامه اقتصادی جدید را پیشنهاد داد. اشتباه مهلک او دنبال کردن اصلاحات اقتصادی بزرگ بر اساس چارچوب مستقل و خودمختار قضایی و سیاسی بود که می‌توانست در برابر بحران ناگهانی داخلی مقاومت کند.

سرنوشت شاه و سقوط او نسل قدیمی شاهزاده‌های سعودی را دنبال می‌کند.

در مصاحبه‌ای با اکونومیست، سلمان خودش را طرفدار نخست‌وزیر سابق بریتانیا مارگارت تاچر اعلام کرد. اما برخلاف بریتانیا در سال‌های ۱۹۸۰، امروزه عربستان سعودی هیچ مطبوعات آزادی و مجلس منتخبی ندارد. عربستان فاقد ساختارهای سیاسی انعطاف‌پذیری است که بتواند در مواقع حساس قدرت انفجاری جامعه را از مرکز قدرت دور کند. اما حتی با محیا بودن این سیستم بازهم سعودی‌ها سرنگون می‌شوند. شاهزاده اشاره‌ای به اطلاع از این موضوع نکرد.

همچنین زمانی که از او سؤال شد آیا مردم عربستان حاضر به پرداخت مالیات بدون نماینده هستند نیز جواب قانع‌کننده‌ای نداد. او گفت: “این تصمیم دولت علیه مردم نیست. این تصمیم عربستان سعودی است. با دولتی که نماینده مردم است.”

اگر روی این پاسخ دقیق شویم همان پاسخ دیکتاتوری قدیمی را می‌بینیم: “دولت خودم هستم.”