در چند روز گذشته، دو جایزه فیلم جدید اصغر فرهادی از جشنواره کن، هیاهوی فراوانی به پا کرده و موافقان این نوع سینما، این دو جایزه را تا توانسته اند باارزش و بی سابقه جلوه داده اند. در ماه هایی که مبحث “نفوذ” بارها مورد توجه قرار گرفته و بر آن تاکید شده است، استقبال […]
در چند روز گذشته، دو جایزه فیلم جدید اصغر فرهادی از جشنواره کن، هیاهوی فراوانی به پا کرده و موافقان این نوع سینما، این دو جایزه را تا توانسته اند باارزش و بی سابقه جلوه داده اند.
در ماه هایی که مبحث “نفوذ” بارها مورد توجه قرار گرفته و بر آن تاکید شده است، استقبال غربی ها از آثار هنری معمولی کشورمان تردیدبرانگیز است؛ این تردید زمانی بیشتر می شود که بر سابقه تلاش غرب برای نفوذ در کشور از راه “هنر” توجه کنیم.
این موضوع در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز مورد تاکید قرار گرفته است؛ به طور مثال ایشان در اسفندماه سال گذشته در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، “هنر” را یکی از راه های نفوذ دشمن برشمردند: “الان هم شروع کردهاند و برنامهریزی کردهاند برای نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را -من محاسبه میکردم با خودم، دیدم شاید حدود ده راه مهم را- برای نفوذ در کشور پیدا کردهاند و دارند عمل میکنند؛ همین حالا دارند عمل میکنند. یکیاش راه علمی است؛ از طریق ارتباط با دانشگاهها، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو -کنفرانسهای بهظاهر علمی [ولی] در باطن برای نفوذ- افراد امنیّتی را اینجا میفرستند؛ این یکی از راهها [است]. یکی از راهها، راههای فرهنگی و هنری است. مأمور مستقیم دستگاههای امنیّتی را بهعنوان یک فرد صاحبهنر برای، فرض کنید، جشنوارهی موسیقی معیّن میکنند که بفرستند؛ که البتّه خوشبختانه وزارت اطّلاعات فهمید، زودتر جلویش را گرفت. یعنی بهعنوان حضور در یک جشنوارهی هنری -مثلاً جشنوارهی موسیقی- کسی را انتخاب میکنند که این آدم، صددرصد سیاسی و امنیّتی است؛ بهعنوان [فرد] هنری اینجا میفرستند. خب، برای چه میفرستند؟ نفوذ اقتصادی یکی [از راههای] دیگر است. انواع و اقسام گوناگون، راههای نفوذ دارند؛ ما بایستی مراقب باشیم، باید مواظب باشیم.”
فیلم جدید فرهادی با نام “فروشنده” البته هنوز برای عموم اکران نشده اما از همان خلاصه داستانی که از آن در رسانه ها منتشر شده می توان به نوعی “سیاه نمایی” به کار گرفته شده در فیلم، در مورد جامعه ایران پی برد.
داستان فیلم مذکور، داستان زوجی است که منزل جدیدی نقل مکان می کنند. آنها بعد از آمدن به منزل جدید متوجه می شوند که این خانه پیش از این محل سکونت زن بدکاره ای بوده است و همین موضوع داستان های بعدی را شکل می دهد.
البته تا زمان اکران فیلم، هنوز نمی توان قضاوت درستی درباره آن کرد اما سابقه جشنواره های سینمایی دنیا و به طور مشخص جشنواره کن، این موضوع را که اهداف سیاسی پلیدی در پشت پرده قریب به اتفاق جوایز آن وجود دارد، اثبات می کند.
در این بین، عده ای از سینماگران همواره این موضوع را رد می کنند؛ این سینماگران دو دسته اند؛ یا به طور کامل غربگرا و معتقد به فرهنگ غرب هستند که تکلیف آنها مشخص است و یا قضاوت آنها ناشی از اطلاعات ناکافی است و نمی دانند که جایزه “کن” در واقع اسباب و ابزاری برای پیشبرد سیاست های غرب به شمار می رود. این موضوع را مقام معظم رهبری ۱۰ سال قبل به صراحت تبیین کردند.
ایشان در خرداد ماه ۸۵ در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون تاکید کردند: “شما باید ارزشهای دینی و ملی را تقویت کنید. وقتی ارزش ملی میگوییم، نباید فوراً ذهن به سمت چهارشنبهسوری برود؛ ارزش ملی یعنی احساس استقلال یک ملت؛ استقلال فرهنگی. در مقابل این القای دویست سالهی فرهنگىِ غرب، یک ملتی بیاید به فرهنگ خودش تکیه بکند، این خیلی ارزش دارد؛ این را تقویت کنید. حالا گاهی با رفتن به جشنواره، ممکن است این تقویت بشود، گاهی با نرفتن به جشنواره این تقویت میشود. آنجایی که لازم است نروید، نروید؛ آنجایی که لازم است به جشنوارههای بینالمللی بروید، بروید؛ با این نیت بروید – حالا آقای عیاری به دوستان «کَن» لطف کردند و از آنها دفاع کردند که به ایشان گفتهاند، شما چرا اینقدر سیاهنمایی میکنید که فیلم شما را ما نتوانیم نشان بدهیم؛ باید دید آقای عیاری چه کار کرده بوده که آنها دلشان به حال ملت ایران سوخته – بالأخره من حرفی ندارم که شما از آنها دفاع کنید؛ اما این را واقعاً من هم خبر دارم. من با اینکه نه سینمایی هستم و نه با این چیزها ارتباط دارم؛ اما بالأخره میدانید طبعاً اطلاعات ما محدود به راههای اطلاعگیری شماها نمیشود؛ ما اطلاعات وسیعتری داریم. ما خبر داریم که همین مجموعههای جهانی، از جمله کَن – حالا که اسمش را آوردید – و بعضی از جشنوارههای دیگر، واقعاً دارند کار میکنند؛ اینها هدف دارند. اینها دوست میدارند که از حضور هنرمند برجستهی ایرانی در آنجا، در جهت سیاسی، یک استفادهای ببرند… عجیب هم نیست؛ ما هم در برخی از مسایل فرهنگی بینالمللی، نیات سیاسی داریم، پنهان هم نمیکنیم. ما در رابطهی با خیلی از کشورها با جهتگیری سیاسی کار فرهنگی میکنیم. آنها هم همین کار را دارند با ما میکنند. ما باید حواسمان جمع باشد و هوشیار باشیم.
خوب، آنها مصالح فرهنگیشان را رعایت میکنند، ما هم باید مصالح فرهنگی خودمان را رعایت کنیم. ما که از او توقع نداریم که مصالح ما را رعایت کند؛ ما از خودمان توقع داریم که مصالح خودمان را رعایت کنیم. بنابراین شما اگر جشنواره هم میروید، آن وقتی بروید و آنطوری بروید که مصالح فرهنگی کشورتان را مراعات بکنید. اگر طوری شد که او بناست مصالح خودش را علیه مصالح کشور شما رعایت کند، بله، ترجیح با نرفتن است، ترجیح با حضور پیدا نکردن است؛ این چیز روشن و واضحی است.”
واضح است که رهبر معظم انقلاب از اطلاعاتی صحبت کرده اند که به طور طبیعی در اختیار سینماگران و عموم مردم قرار نمی گیرد. بر این اساس، معنا و مفهوم استقبال غرب از نوع خاصی از فیلم های ایرانی که در آن هیچ نقطه روشنی از کلیت کشورمان به تصویر کشیده نشده، کاملا قابل درک است.
فارغ از این موضوع، هیاهوی عجیب و تبلیغات فراوان برای فیلم جدید فرهادی به خاطر جوایز این فیلم در کن است که اندکی غیرعادی به نظر می رسد. واقعیت آن است که فیلم “فروشنده” جایزه اول جشنواره کن یعنی نخل طلای بهترین فیلم را نگرفته است؛ جوایز این فیلم برای بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه اعطا شده اند که طبعا با نخل طلای اول کن متفاوت اند. این در حالی است که سینمای ایران با عباس کیارستمی در سال ۱۹۹۷ برای فیلم “طعم گیلاس” جایزه نخل طلای بهترین فیلم را برده است. البته فیلم کیارستمی نیز مضمونی سیاه داشت که به خودکشی یک ایرانی می پرداخت.
به این ترتیب، جوایز فیلم “فروشنده”، حتی بهترین جایزه ایرانی ها در جشنواره کن هم به حساب نمی آید. از طرفی، ابهاماتی که در مورد یکی از حامیان مالی این فیلم مطرح شده، هم اصل فیلم و هم جوایز کن به آن را بیش از پیش در هاله ای از ابهام قرار داده است.
بر این اساس، “المیاسه بنت حمد” خواهر امیر قطر در صفحه اینستاگرامش با قرار دادن عکسی از عوامل فیلم فروشنده و تبریک به اصغر فرهادی این خبر را اعلام کرد که این فیلم با کمک های مالی دوحه ساخته شده است.
با این وصف باید پرسید حمایت مالی کشور قطر که در جریانات سیاسی منطقه به وضوح در مقابل منافع کشورمان قرار گرفته، چه مفهومی دارد؟ آیا حمایت یک کشور همراه با غرب در جریانات منطقه، از یک فیلم ایرانی، با بحث “نفوذ” مرتبط نیست؟