به گزارش «تابناک»، پایگاه اینترنتی ویکی لیکس (سایتی که با انتشار اسناد محرمانه ارتش و وزارت امور خارجه آمریکا به شهرت جهانی رسید) انتشار متن نامه های الکترونیکی رئیس سازمان جاسوسی آمریکا را آغاز کرد. این سایت، نیمه شب گذشته اعلام کرد از امروز، بیست و پنجم اکتبر سال ۲۰۱۵ اسنادی را که از حساب […]

به گزارش «تابناک»، پایگاه اینترنتی ویکی لیکس (سایتی که با انتشار اسناد محرمانه ارتش و وزارت امور خارجه آمریکا به شهرت جهانی رسید) انتشار متن نامه های الکترونیکی رئیس سازمان جاسوسی آمریکا را آغاز کرد. این سایت، نیمه شب گذشته اعلام کرد از امروز، بیست و پنجم اکتبر سال ۲۰۱۵ اسنادی را که از حساب غیر دولتی جان برنان، رئیس «سیا» به دست آورده، منتشر خواهد کرد. ویکی لیکس می نویسد برنان از این حساب ها برای چندین پروژه ی اطلاعاتی جاسوسی استفاده می کرده است.
تاکنون متن شش ایمیل از مجموعه مذکور در سایت ویکی لیکس منتشر شده که به فاصله سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹، مربوط است. گفتنی است برنان از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵ کارمند سیا بوده و پس از آن، تا سال ۲۰۰۸ در شرکت اطلاعاتی و تحلیلی «تی ای سی» به صورت خصوصی به کار اطلاعاتی مشغول بوده است. از سال ۲۰۰۹ و پس از روی کار آمدن اوباما، وی به عنوان دستیار رئیس جمهور در امنیت داخلی و مبارزه با تروریسم منصوب شد و سال ۲۰۱۳ نیز جای دیوید پترائوس را به عنوان رئیس سیا گرفت.
در یکی از شش ایمیل منتشر شده در ویکی لیکس، به تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۰۷ که به موضوع ایران مربوط است، برنان می نویسد که ایران در چند دهه آینده به بازیگری مهم و عمده در عرصه جهانی تبدیل خواهد شد و اقدامات و رفتارش، تأثیرات مهمی بر منافع کوتاه مدت و بلندمدت ایالات متحده در گستره وسیعی از موضوعات منطقه ای و جهانی خواهد داشت.
در ادامه این ایمیل، وی با اشاره به اینکه ایران دارای جمعیتی ۷۰ میلیونی، سهم قابل توجهی از ذخایر نفتی، موقعیت ژئواستراتژیک بسیار مهم و همچنین دارای ظرفیت هسته ای است، می نویسد آمریکا چاره ای ندارد جز اینکه راهی برای همزیستی با ایران یافته و با هر حکومتی که قدرت را در این کشور در دست دارد، به تعامل بپردازد. وی مدعی است در مقابل، ایران نیز می بایست به توافقی با آمریکا دست یابد، زیرا ظرفیت ایران برای ارتقای پتانسیل های اقتصادی و سیاسی خود، به روابط غیرخصومت آمیز با آمریکا و غرب وابسته است.
در عین حال، برنان همچون بسیاری از مقامات آمریکایی مدعی «حمایت ایران از تروریسم» شده و می نویسد این امر، بزرگترین مانع بر سر راه بهبود رابطه آمریکا با ایران است. از سوی دیگر، وی معتقد است جهان بینی کنونی حکومت ایران، برآمده از تاریخ باستانی این کشور، ویژگی های ایرانی و شیعی این کشور و همچنین تحولات نیم قرن گذشته است.
بر این اساس، سابقه امپراتوری گسترده ایران در زمان کوروش کبیر، ذهنیت نفوذ در گستره وسیعی از سرزمین های خارجی را در میان ایرانی ها به وجود آورده و همچنین وجود عناصر هویتی شیعی، سبب شده رهبران این کشور خود را به عنوان محافظان عقاید شیعه در مقابل اعراب سنی و دیگر معارضان قلمداد کنند. برنان پس از بیان دیگر مواردی که به باور وی بر رویکردهای بین المللی ایران تأثیرگذار است، بخشی را به روابط ایران و آمریکا اختصاص داده و نام «صفحه شطرنج آمریکا- ایران» را بر آن گذاشته است.
در این بخش، رئیس فعلی سیا اشاره می کند که از سال ۲۰۰۱، آمریکا و ایران دچار شکافی شدند که روز به روز گسترش یافته است. وی استدلال می کند که پس از وقوع حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، آمریکا مبارزه با القاعده را در دستور کار قرار داد، اما موضع گیری جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا که ایران را «محور شرارت» خواند، سبب شد ایران از ائتلاف بین المللی مبارزه با تروریسم کنار گذاشته شود. این اتهام، در کنار دیگر فشارهای وارد شده از سوی آمریکا علیه ایران، این باور را به وجود آورد که هدف اصلی واشنگتن، ایران است. حتی تعامل مثبت ایران برای بازسازی افغانستان نیز با بی تفاوتی آمریکا مواجه شد.
برنان در این زمینه می نویسد: «به گفته جیمز دابینز، نخستین سفیر دولت بوش در افغانستان، دیپلمات های ایرانی کمک های مهمی را برای موفقیت مذاکرات تحت نظارت سازمان ملل ارائه کردند که به آغاز به کار دولت کرزی در افغانستان منجر شد. اما بر خلاف وزرای خارجه دیگر کشورهای حاضر در مذاکرات، وزیر خارجه ایران از همتای آمریکایی خود یادداشت قدردانی دریافت نکرد. این در حالی است که به عقیده دابینز، شاید وی بیش از همه افراد دیگر در این زمینه کمک کرده بود».
در آخرین بخش از ایمیل، برنان به بیان توصیه هایی برای رئیس جمهور آمریکا پرداخته و می گوید هرکسی که بتواند در سال ۲۰۰۹ به کاخ سفید راه پیدا کند، باید در روند روابط با ایران تحول ایجاد کند. وی در این زمینه به دولت آمریکا چهار توصیه ارائه می کند: نخست، ملایم کردن لحن موضع گیری ها در قبال ایران؛ دوم، برقراری گفت و گوی مستقیم با تهران؛ سوم، تلاش برای برداشتن گام های واقع گرایانه و قابل سنجش؛ و چهارم، پیگیری استراتژی دو وجهی هویج و چماق.