تکاپوی سیاسی برای تسلط بر کرسی ریاست جمهوری!
تکاپوی سیاسی برای تسلط بر کرسی ریاست جمهوری!
برخی جریان های سیاسی به مصداق مثل «تعیین نرخ وسط دعوا» مترصد معرفی نامزد برای تصدی این جایگاه مهم به قصد سیطره بر مدیریت های اجرائی و پیش برد اهداف حزبی خود در فرصت مغتنم آن هستند.

اویاقلیق – ابوالفضل وصالی: در حالیکه سایه ی نگرانی از بحران مشارکت مردم همچنان بر فضای انتخابات زودرس پیش روی ریاست جمهوری جهت تعیین جانشین ابراهیم رئیسی فقید ناشی از گسترش معضلات اجتماعی و مشکلات معیشتی گسترده شده است، برخی جریان های سیاسی به مصداق مثل «تعیین نرخ وسط دعوا» مترصد معرفی نامزد برای تصدی این جایگاه مهم به قصد سیطره بر مدیریت های اجرائی و پیش برد اهداف حزبی خود در فرصت مغتنم آن هستند. اگر چه تجربیات و نتیجه‌ی انتخابات اخیر نشان می دهد اعتبار جناح های سیاسی نزد عموم مردم در اثر تکرار خلف وعده ها و از باب اصل «آزموده را آزمودن خطاست» ولو اینکه در اثر این برخورد انفعالی «ایام به کام اقلیتی ها گردد»، به شدت مخدوش شده است!

در این راستا بعضی نامزدها که برخی از آنها سابقه‌ی شکست در انتخابات گذشته را به هر دلیلی بر دوش خود یدک می کشند، در شرایطی از بهبود روابط بین المللی و رفع موانع خارجی به عنوان راهکار برون رفت از مشکلات و بحران های اقتصادی و اجتماعی سخن می گویند که گاهاً علاوه بر رد پای مدیریتی خود آنان در بروز وخامت اوضاع کنونی ، تحقق این وعده مستلزم عدول و یا حداقل تقابل با مواضعی است که موارد آن در داخل «میدان» خط قرمز نظام قرار دارد و بنا برآن خارج از اختیارات صرف ریاست جمهوری و نتیجه ی انتخابات آن بوده و طرح این راهکار در عمل محلی از اعراب نمی تواند داشته باشد!

با این حال صحبت های مکرر و موکد «مسعود پزشکیان» نماینده ی حوزه انتخابیه ی تبریز با عملکرد و ارزیابی معلوم در چند دوره ی گذشته قوه ی مقننه و حتی قوه ی مجریه در نقش وزیر بهداشت، که صلاحیت وی برای مجلس دوازدهم بعد از رد در مراحل اولیه با دخالت رهبری تایید شد و او با «مدیون رهبری اعلام کردن خود» در مقام نماینده ی مردم پاسخ آن را داد، مبنی بر اینکه جهت افزایش مشارکت مردم در انتخابات (نه برای ارائه ی برنامه و تدبیر جهت حل مشکلات) ثبت نام کرده است، به غایت با مبانی مدیریت مسوولیت پذیر سیاسی، آن هم در سطح کلان ریاست جمهوری مغایرت فاحش دارد و بر خلاف تشبثات و ادعاهای‌ نمایشی وی بیانگر فقدان راهکار و راهبرد برای رفع معضلات‌‌ عدیده ی مبتلابه مردم بوده و لاجرم جز فریب افکار عمومی نمی توان تعبیر و مفهوم دیگری از آن افاده کرد!

معذالک اگرچه احتمال حضور برخی چهره های جدید و دگر اندیش به عنوان ترفندی برای عبور از بحران فزاینده ی کاهش مشارکت مردم در انتخابات دور از ذهن نیست، اما ریل گذاری های سیاسی خصوصاً در حوزه ی رویکردهای بین المللی، تغییر راهبردی مسیر را با هر لکوموتیو رانی اجتناب پذیر کرده است و نهایتٱ در تعیین میزان سرعت حرکت قطار و تزئین واگن ها امکان تاثیر گذاری متصور می باشد، مگر اینکه ریشه ی عمده ی مشکلات به مدیریت های داخلی ربط داده شده و تحریم های بین المللی کماکان کاغذ پاره های بی تاثیر قلمداد گردد، همان تفکری که رئیسی فقید ریاست خود به قوه مجریه را بر اساس آن پایه گذاری کرده بود!

علی ایحال در فضای اقلیتی حاکم بر انتخابات که اکثریت مردم در ادوار مختلف اخیر به رغم افزایش کمی نامزدها غیبت محسوس در فرآیند آن داشته اند و دم دست ترین مورد اثبات بدیهی این مدعا انتخابات اخیر مجلس دوازدهم می باشد که مرحله دوم آن در پایتخت علیرغم پر اهمیت دانستن اکید از سوی مقام رهبری، با مشارکت کمتر از هشت درصد و در برخی حوزه ها مانند خود شهر تبریز حدود ۵ درصد همراه بوده است، میدان برای یکه تازی چهره های شاخص موسوم به اصولگرایان مانند «قالیباف» و امثالهم که شانس چندانی در حضور گسترده‌ی مردم نداشته اند، به غایت مهیاست!