دکتر علی شریعتی؛ قربانیِ تکفیر
دکتر علی شریعتی؛ قربانیِ تکفیر

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: سالها قبل در دورانِ دانشجویی به عنوانِ عضوِ دارالقرانِ دانشکده، یکی از اساتیدِ معممِ گروهِ معارف را برای تهیۀ کتابهایِ موردِ نیازِ دارالقرانِ دانشکده، دعوت کردیم؛ رئیسِ دارالقران از ایشان خواستند کتابهایِ دکتر شریعتی هم در لیستِ کتابهایِ درخواستی باشد. استادِ معمم در جواب، با اخم و نکوهش گفتند: «از […]

اویاقلیق – زهرا عبداله میرزائی: سالها قبل در دورانِ دانشجویی به عنوانِ عضوِ دارالقرانِ دانشکده، یکی از اساتیدِ معممِ گروهِ معارف را برای تهیۀ کتابهایِ موردِ نیازِ دارالقرانِ دانشکده، دعوت کردیم؛ رئیسِ دارالقران از ایشان خواستند کتابهایِ دکتر شریعتی هم در لیستِ کتابهایِ درخواستی باشد. استادِ معمم در جواب، با اخم و نکوهش گفتند: «از شما بعید است هم عضوِ دارالقران باشید و هم کتابهای دکتر شریعتی را بخواهید اینجا در دسترسِ دانشجویان قرار دهید؟!!» آن زمان به اقتضای موقعیتِ دانشجویی نتوانستیم آن استادِ معمم را روشن کنیم! چراکه دکتر علی شریعتی همیشه قربانی تکفیرِ تنگ نظرها و مدعیانِ دروغینِ دین بوده و خواهند بود…

بهترین جواب برای دشمنانِ جاهلِ دکتر علی شریعتی، نیایش هایش با خداست: «خدایا، مرا همواره آگاه و هوشیار دار تا پیش از شناختنِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی، قضاوت نکنم. خدایا، جهلِ آمیخته با خودخواهی و حسد، مرا، رایگان، ابزارِ قتاله دشمن برای حمله به دوست، نسازد.»

با گذشتِ زمان، نکته های تلخ زیادی آموختیم و آن اینکه، همیشه آنهایی که ادعای دین داشتند و دارند، همانها، بیشتر از همه لغزش کردند و به دین ضربه زدند که این خود، مُهرِ تأییدی بر درستیِ کلامِ دکتر شریعتی دربارۀ اینگونه افراد است: «مبارزه با دینِ طاغوت ‌پرستی، دینِ «مَلأ و مُترفین» در موقعی که عریان و با روی باز و آشکار زندگی می ‌کند، آسان است. اما وضع از موقعی خطرناک می ‌شود که دینِ طاغوت‌ پرستی و شرک، در لباس و جامۀ دینِ توحید، به‌ صورتِ ابزارِ دستِ ملأ و مترفین در تاریخ، عرضه و نمودار گردد. این شکلِ دوم دین، شرک است که در تاریخ ظاهر می ‌شود. در اینجاست که دینِ طاغوت‌ پرستی به نام دینِ توحید، علیه دینِ توحید و طاغوت ‌پرستان به نام خدا پرستان بر رهبران و مجاهدانِ صمیمیِ نهضتِ خدا پرستی مسلط می ‌شوند و این خطرناک است. مبارزه با این دینِ شرک یعنی دشمنی که در لباسِ دوست و شرکی که در جامۀ تقوا و توحید با توحید می‌ جنگد، مشکل است به ‌قدری مشکل است که حتی علی (ع) در برابرش شکست می‌ خورد.»

حال که متن های بی نظیرِ دکتر شریعتی را مطالعه می کنم و غرق در معانیِ غیر قابلِ وصفِ سخنان این بزرگ مردِ اندیشه می شوم، واقعاً قلبم برای مظلومیتِ ایشان به درد می آید. مقام معظم رهبری درباره ایشان می فرمایند: «به نظرِ من، شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهرۀ همچنان مظلوم است، هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسانِ دردمند و پُرشور را ناشناخته نگه دارند و این ظلمی به اوست. من فراموش نمی کنم در اوج مبارزات که می توان گفت مراحل پایانی قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد، امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نام از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست. نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرو نشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند: (چیزی نزدیک به این مضمون) بخاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش بکوبیم، این صحیح نیست. این دقیقاً نشان می داد موضع درست را ، در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی.»

مقام معظم رهبری همچنین می فرمایند: «شریعتی نه فقط ضد روحانی نبود بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالتِ روحانیت بود. او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیر قابل خدشه است و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند یقیناً از یک آبشخورِ استعماری تغذیه می شود.»

دکتر على شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۱۲ در خا‌نواده ‌‌ای‌ مذهبی‌ به‌ دنیا آمد. استا‌د محمد تقی‌ شریعتی، پدرش،‌ مردی‌ پا‌ک،‌ پا‌رسا‌ و استا‌د دانشگا‌ه‌ مشهد بود. شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۳۴ در‌ دانشگا‌ه‌ مشهد، رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ را برای ادامۀ تحصیل انتخاب کرد. در سا‌ل ۱۳۳۷ بعدِ اخذِ مدرکِ کارشناسی، به دلیل کسبِ رتبۀ اول در رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی،‌ جهت‌ ادامۀ‌ تحصیل‌ به‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد. بعدِ سا‌لها‌ تحصیل‌ با‌ مدرکِ‌ دکترا در رشته‌‌ها‌ی‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ و تا‌ریخ‌ِ ادیا‌ن‌ به‌ ایران‌ با‌زگشت.‌ در سا‌لِ‌ ۱۳۴۸ به‌ حسینیۀ‌ ارشا‌د دعوت‌ و مسئولِ‌ امورِ فرهنگی‌ حسینیه‌ می شود و جا‌معه‌ شنا‌سی‌ِ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ را تدریس می کند. در سا‌ل ‌۱۳۵۲ حسینیۀ ارشا‌د که‌ محل‌ هدایتِ مردم‌ شده بود، توسطِ رژیم‌ تعطیل‌ و دکتر شریعتی به مدتِ ‌ ۱۸ ما‌ه‌ روانه‌ زندان‌ می شود. در ۲۵ اردیبهشتِ‌ ۱۳۵۶، دکتر شریعتی به اروپا‌ می رود تا‌ دورانِ جدید مبا‌رزه‌ را از سر گیرد اما در ۲۹ خرداد ما‌هِ‌ ۱۳۵۶ با‌ ایما‌نی‌ قوی‌ به آرامشی‌ ابدی‌ می رسد و دوستدارانش را ‌تنها‌ می گذارد‌.

شهید مصطفی چمران در رثایِ دکتر علی شریعتی می گوید: «ای علی، دیندارانِ متعصّب و جاهل، تو را به حربۀ تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ «روشنفکر» می ‌نامیدند، تو را به تهمتِ ارتجاع کوبیدند و اهانت ‌ها کردند. رژیم شاه نیز که نمی‌ توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالفِ مصالحِ خود می ‌دید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره «شهید» کرد.»

روحشان شاد و یادشان جاودان…