تنها نماینده تبریز در جام جهانی روسیه !
تنها نماینده تبریز در جام جهانی روسیه !

اویاقلیق: امسال مسابقات جام جهانی فوتبال در مسکو برگزار خواهد شد که یکی از تیمهای شرکت کننده، تیم ملی جمهوری اسلامی است. نکته جالب اینست که آذربایجان و تیمهای فوتبالش هیچ نماینده ای در میان بازیکنان ندارد. جای سوال است که بدانیم این خطه فوتبال خیز، دچار قحطی و بعبارتی خشکسالی اقلیمی فوتبال شده که […]

اویاقلیق: امسال مسابقات جام جهانی فوتبال در مسکو برگزار خواهد شد که یکی از تیمهای شرکت کننده، تیم ملی جمهوری اسلامی است. نکته جالب اینست که آذربایجان و تیمهای فوتبالش هیچ نماینده ای در میان بازیکنان ندارد. جای سوال است که بدانیم این خطه فوتبال خیز، دچار قحطی و بعبارتی خشکسالی اقلیمی فوتبال شده که هیچ استعداد فوتبالی در آن قابل رویش و یا پرورش نیست یا اینکه تنگ نظری ها و تبعیض ها فوتبال آذربایجان را نابارور نشان میدهد. اما بحث ما پیدا کردن جواب به مساله مزبور نیست که دردی جانکاه تر از آن، ذهن ما را مشغول کرده که پیدا کردن جواب برای آن، پیر جهان دیده میخواهد!

سایتی ، در گزارشی تیتر زده بود: تنها نماینده تبریزیها در جام جهانی مسکو …….!
هر تبریزی و آذربایجانی بالطبع ذوق زده میشود و کنجکاو که این نماینده مستعد و یا خوش شانس کیست، اما شرح گزارش را که میخواند، دچار سرگیجه میشود!
و اما بقول کتاب کلیله و دمنه، چگونه بود آن داستان؟
داستان از این قرار است که هنرمندان طراح و قالیباف تبریز، ظاهرا بنا به درخواست شهرداری تبریز قالیچه های نفیس ریزبافتی را به تعداد هفت قطعه تهیه نموده اند که به هر کدام از رقیبان ابتدائی تیم ملی جمهوری اسلامی و نیز فیفا و موزه مسکو و غیره ، یک قطعه از این قالیچه ها بعنوان یادگار اهدا خواهد شد. دست هنرمندان پر برکت و مبارکٍ طرفهای اهدا شده باشد!!
این قالیچه ها دارای نقش و نگارهای معنی داری است . از نمادهای آئینی گرفته تا مرقد امام هشتم در مشهد و از حافظیه شیراز گرفته تا شهیاد تهران!
اما هیچ اثر و نشانه ای از تبریز، شهر اولین ها، نخستین پایتخت جهان تشیع و ولایت، پایتخت گردشگری جهان اسلام در سال ۲۰۱۸ و … و … نیست!
تنها نام گمنام و نا آشنای پدید آورندگان آن درج شده که هیچگونه دلالتی بر تبریز و تبریزیان ندارد. میدانیم که در دنیای ما آثار هنری همچون نقاشی و قالی و … بنام هنر آفرین آن اثر هنری و شهر و محل بوجود آمده معرفی و شناخته میشود، لاکن در این آثار نه نامی از تبریز هست و نه نشانی از آن !!
حتما فراموش شده و یا بقول اهل مزاح، «از نور چشمان عزیز بعدا پذیرائی خواهد شد» !
شاید هم جائی که حافظیه شیراز هست چه نیازی به بازار تبریز ؟!
چائیکه شهیاد تهران است چه نیازیست به عمارت ائل گولی تبریز؟
از قیروزه اسلام (گوی مسجد) و مقابر امامزاده جلیل القدر سیدحمزه و سیدابراهیم و دیگران هم حرفی نزنید که باعث کسر شان بعضی ها میشود!
اصلا اشتباه شده که تبریز را پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی معرفی کرده اند. با کدام پارامترها ؟ با کدامین اماکن و امکانات قدیم و جدیدش؟
چیز مهمی نیست که بزرگترین بازار سرپوشیده جهان در تبریز است و ثبت جهانی شده! واقعا اشتباه شده ! اصلا این همه اماکن مذهبی و آموزشی از مسجد گرفته تا مکتب در داخل و در جوار این باصطلاح بزرگترین بازار سرپوشیده جهان اهمیتی ندارد که یک عده «توهمی» شده اند؟!

اند توهم بعضی از این تبریزیها اینست که باور دارند که اولین دانشگاه پلی تکنیک (علمی و عملی، توئما) حداقل درجهان اسلام در این شهر بنام ربع رشیدی ایجاد شده که مربوط به ۷۰۰ سال پیش است! و البته برای همین منظور اولین شهرک صاحب آباد در جوار کلانشهر آن زمان تبریز هم احداث شده … واقعا خجالت آور است که صحبت ۷۰۰ سال پیش را بکنیم و مرتجع باشیم !……. جائیکه شهیاد بتن آرمه با اصول مهندسی نو خودنمائی میکند، حرف از ربع رشیدی زدن خنده آور است؟
خلاصه الکلام: تبریز چه اثر و نمادی دارد که بتوان نقش آنرا روی قالی بست؟ …. هیچ !

پس چه بهتر که نقش «فروهر» را هنرمندان تبریزی روی قالی خلق کنند که جهانیان بدانند که دروغ است که اهالی تبریز و آذربایجان مسلمانان ولایتمدارند!….. دروغ است که مینویسند: مردم تبریز مسلمان و پیرو مذهب جعفریه اثنی عشری هستند!… . دروغ است که نیاکان تبریزیان در ۱۴ قرن پیش به میل و اراده خویش ، سر از اطاعت دولت ستمکار ساسانیان برتافته و به لشگر اسلام پیوستند و با تبری از آئین مغان و گبریان که جز آتش پرستی هیچ شالوده ای از آن نمانده بود به اسلام پناه آوردند!

البته سخن را کوتاه میکنیم و از مردم تبریز و هواداران تراختور خواهش میکنیم که زیادی ناراحت نشوند و جوش نیاورند که، عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد!…. چه بهتر که هیچ نام و نشانی از تبریز و تبریزیان در آن تابلوی کذائی نیست که با نقش فروهر مزین است! حال دیگران صلاح ملک خویش را بهتر از ما میدانند و ما مدعی العموم آنها نیستیم! هر چند که میدانیم در میان عربها، بلوچ ها، کردها، مازن ها، گیل ها، ترکهای قشقائی و ترکمنی  و …. جماعت گبری وجود ندارد.
تا جائیکه عقل ما قد میدهد، فهمیده ایم که نقش «فروهر» برای دو جماعت مورد قبول است. جماعت اول زرتشتی ها هستند که به آئین زرتشتی اعتقاد دارند و اما جماعت دوم آنهائی هستندکه غالبا زرتشتی نیستند و بطور ملایم و با تخفیف باستانگرا نامیده میشوند و آن نقش را نمادی برای دور زدن ادیان توحیدی ابراهیمی و بخصوص دین مبین اسلام ، انتخاب کرده اند!
همانان که احکام اسلامی را به سخره میگیرند و با خط دهی تلویزیونهای لس آنجلسی ،غیبیات (بهشت و جهنم، ملائکه، روح و جن، قیامت و میزان و….) را مسخره میکنند! آنانی که مدعیند، ما ایرانی ها قبل از اینکه عربها بزور شمشیر ما را مسلمان کنند، دین بهتری داشته ایم و ………!
بعله، همانهائیکه میگویند: قوانین ۱۵۰۰ سال پیش عربها ! بدرد امروز ما ایرانی ها نمیخورد، متوجه نیستند که ما را به زمان مجهولی میبرند که بجای هزار و پانصد سال، حداقل سه هزار سال پیش از این بوده است! و آنان کسانی هستند که اوستا نخوانده زرتشتی شده اند!
با این توضیح کوتاه در خصوص نقش فروهر، سوال این است که آقایان مسئولین محترم تبریز و استان آذربایجان شرقی (شهردار و استاندار محترم) با چه توجیهی نقش فروهر را در تابلوی جام جهانی مسکو رسم کرده و با افتخار و بطور رسمی از آن رونمائی میکنند؟
و اما بر اساس متنی که بر بالای این اثر هنری تبریزیها ، بزبان انگلیسی ، نوشته شده این قالیچه Persia carpet معرفی شده، یعنی: فرش فارسی !
البته باید توجه کنیم که اگر Iranian carpet نوشته میشد، باز قابل قبول بود، هر چندکه در آنوقت هم بهتر بود که بعد از نام کشورمان نام تبریز هم ذکر میشد. اما فرش ترک را بنام فرش فارس ، جا دادن سوالی است که برای ما بی جواب است.؟
ذکر یک نکته هم مهم است که یادآور شویم که صنعت قالی از زمان شاه عباس با کوچ دادن اجباری قالیبافان و رسامان آن دوره از آذربایجان به اصفهان ، در آن شهر و شهرهای اطراف ، ایجاد شد و شیوه بافت قالی در آذربایجان با گره زدن است که  «ایلمک» نام دارد و همین ایلمک را سایر هموطنان غیر ترک ، «گره ترکی» مینامند!!!!!! به دیگر سخن باید گفت که رواج عبارت «گره ترکی» برای بیان نوع بافت قالی در دیگر بلاد ایران ، موید این واقعیت است که مبدا و ماخذ فرش در ایران ، آذربایجان و تبریز بوده است. خود لغط قالی در اصل «قالین» است که ترکی است و لغطا بمعنای ضخیم و پارچه ضخیم و…. میباشد!

 

یادداشت از: ساوالان