اویاقلیق: در مطالب قبلی در این سایت به بررسی سرمربیان داخلی پرداختیم و لازم بود در ادامه به بررسی سرمربیان خارجی بپردازیم که بنظر میرسد، نامزدهای انتخابی برای تیم محبوب ما باشند، اما وضع دراماتیک تراختور و بی تکلیفی تیم از نظر مدیریت، باعث شده که صحبت از سرمربی خود بخود -فعلا- منتفی شود، بقولی: […]

اویاقلیق: در مطالب قبلی در این سایت به بررسی سرمربیان داخلی پرداختیم و لازم بود در ادامه به بررسی سرمربیان خارجی بپردازیم که بنظر میرسد، نامزدهای انتخابی برای تیم محبوب ما باشند، اما وضع دراماتیک تراختور و بی تکلیفی تیم از نظر مدیریت، باعث شده که صحبت از سرمربی خود بخود -فعلا- منتفی شود، بقولی:

خانه از پای بست ویرانست،

خواجه در بند نقش ایوانست!!

*************

۱- در حالیکه تیمهای صاحب دار با جدیت تمام مشغول یارگیری و جذب و تکمیل کادر فنی و بازیکنان خود هستند، در موقعیتی کاملا نامناسب ، مالکین اسمی باشگاه تراختور، تصمیم به «فروش» این باشگاه بطور سریع میباشند! تحت عنوان خصوصی سازی ….

آقایان تصمیم خود را علنی کرده اند که در عرض یکی دو هفته به تیمی چوب حراج بزنند که میلیونها ترک ایرانی دل در گرو این تیم دارند!

تیم و باشگاهی که اعتبار و ارزش مادی خود را مدیون هواداران تراختور است و الا همتا و همطراز تیم تراختور، همان ماشین سازی تبریز است که روی دست صاحبانش مانده بود و «مفت» تقدیم این و آن میشد!

البته غیبت دیگران را نکنیم ، مگر همین تراختور را مفت به شفق واگذار نکردند؟ و اما در این اوضاع و احوال ، در زبانحال هواداران تراختور، بهتر است که فقط ابیاتی از شعر وحشی بافقی را بیاوریم و شرح را کم کنیم:

……

اول آن‌ کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسـوایی من ، شهـرت زیـبایی او

بس‌که دادم همه‌جا شرح دلارایی او
شهر پُر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ منِ بی‌سروسامان دارد؟ !!!!!!

بعله عشق مردم آذربایجان و دیگر ترکان این مرز و بوم ، تیم تراکتورسازی تبریز را «تراختور آذربایجان» کرد با هوادارانی فرامرزی !!

و حالا عشق هواداران را به حراج میگذارند!!

هر که پول بیشتر دارد، مشتری بهتری است و برنده حراجی……!!

نه جانم ! تراختور فروشی نیست! حق الناس است، مال غیر است و…..!

از شرایط صحت معامله یکی هم اهلیت فروشنده و خریدار است و شرایط دیگر…

آنانکه تراختور را در این موقعیت نامناسب و بطور فوری و فوتی، بدون آماده سازی زمینه های خصوصی سازی و اطلاع برای آمادگی مردم و طالبان، به حراج میگذارند، اهلیت دارند؟

از کجا معلوم که این تصمیم، از قبل به افرادی خاص بطور سری، اعلام نشده باشد تا خودشان را آماده همچون روزی کنند؟

آیا حقیقت دارد که جناب الیاسی، دوست آقای زونوزی، بنا بر اظهارات دو طرف بوده و در عین حال علاوه بر دوستی، جناب الیاسی مدیرعامل هواپیمائی «آتا» بوده است!

البته تا نباشد چیزکی  .. مردم نگویند چیزها !

آیا غیر از اینست که هیاتی که صلاحیت خریداران را بررسی خواهد کرد، بتوسط آقای الیاسی انتخاب خواهند شد؟ همان الیاسی که نان و نمک زنوزی را خورده ؟ راستی! چرا با انتخاب الیاسی بعنوان سرپرست، جناب زنوزی هواپیمای چارتر در اختیار تیم تراختور قرار میدهد؟ همان زنوزی که نه تنها بخواست کتبی مدیران باشگاه وقعی نگذاشت که هیچ بلکه به خواهش مردم آذربایجان هم توجهی نکرد تا چمن بنیان دیزل را برای بازیهای تراختور، در اختیار تیم مردمی تراختور قراردهد؟؟؟

پس اهلیت فروشنده ها زیر سوال میرود!

**********

آنانکه احترام نان و نمک را نگه میدارند، در مصاحبه های خود از تقدیم دودستی و محترمانه تیم تراختور به زنوزی حرف میزنند، لاکن بنظر ما به عنوان یک هوادار، ایشان به چند دلیل نمیتوانند مالک مناسبی برای تیم بزرگ و پرهوادار تراختور باشند، هر چند که ایشان در لیگ تیم داری کرده و تجربه اندوخته اند و شاید پول لازم را برای خرید تراختور داشته باشند، و لاکن :

-تیم داری ایشان در حد حضور در لیگ برتر بوده و مثل تراختور امسال بعضا در منطقه سقوط بوده است.
-مردم آذربایجان و تراختوریها همیشه گسترش فولاد را هم تیم خود تلقی کرده و حمایت نموده اند و در پیروزی های آن اظهار خوشحالی کرده اند، بنابر این اگر مالک این باشگاه خواهان آن بودند و یا توانائی آنرا داشتند که با قهرمان شدن گسترش مردم آذربایجان را خوشحال کنند، چرا نکرده اند؟
مولا علی علیه السلام میفرمایند که: حق را بگوئید اگر بضررتان باشد!

ما با اینکه از مدیریت چند سال گذشته ناراضی هستیم، اما با اینحال یک بار قهرمان و سه بار نائب قهرمان شده ایم! آقای زنوزی با تیم شخصی خود چه مقامی کسب کرده که حالا تیم پرهوادار و پر افتخار تراختور را دودستی تقدیم پول ایشان کنیم و نه به عشق و علاقه و مدیریت فوتبالیشان؟

ما میخواهیم قویتر از حال باشیم ، نه اینکه همانند گسترش از در میانه های جدول بودن خوشحال باشیم!

-امروز تیم تراختور با اینکه از مدیریتش ناراضی هستیم، اما مالک و مسولی داردکه دارای اعتبار و ارزش است و اگر انتقادی داریم، خود را موظف میدانند که حرف ما را گوش کنند ولو اینکه عمل نکنند، اما مالک شخصی چطور؟ البته دوستان نباید فرهنگ جا افتاده تیمداری خصوصی خارج کشور را در نظربگیرند که ما با آنها خیلی فاصله داریم !

-به مدیریان و عوامل غیربومی (تهرانی) گسترش فولاد بنگرید تا میزان علاقه مالک این تیم را به اهالی فوتبال تبریز و آذربایجان دریابید!

بنظر حقیر سراپا تقصیر، اگر باشگاه تراختور را دو دستی تقدیم «پول» آقای زنوزی کنیم، دیگر آدم بیکاری در تهران نمی ماند و حسابی برای غیربومی ها در باشگاه تراختور ایجاد اشتغال میشود!

-ایرادات زیادی را به چنین خصوصی سازی میتوان نوشت که اطاله کلام میشود، فلذا تنها به یک مورد مهم اشاره میکنیم :

آنطور که میگویند آقای زنوزی کارگر شرکت ایدم بوده اند که امروزه به یک کارخانه دار تبدیل شده اند و مایه افتخار ماست، اما اگر سرمایه ایشان بنابه هر اتفاقی که نمونه هایش را خیلی میبینیم و میشنویم از دستش خارج شود، بر سر تراختور چه خواهد آمد؟

نتیجه :

نه آقای زنوزی و نه امثال ایشان، نمیتوانند اهلیت (صلاحیت) خرید باشگاه تراختور را داشته باشند و باید که این تیم به مردم و ارگانهای مردمی و یا دیگر ارگانهای صلاحیت دار دولتی واگذار شود!

شهرداری تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان مناسب ترین هستند!

 

یادداشت : ساوالان – اردبیل