طنز می گویم و از گفته ی خود ناشادم / چکنم از دمغ حرف حساب افتادم !
طنز می گویم و از گفته ی خود ناشادم / چکنم از دمغ حرف حساب افتادم !

اویاقلیق-ابوالفضل وصالی: حالا که اینجوری واسه ی جذب یک مشت توریست که احیاناً بعید هم نیست عده ای جاسوس از خدا بی خبر هم داخل شون بیایند و داخل بلادمان شوند، این همه سر و دست می شکنیم و یک جورهایی شهر و شکل و شمایلمان را بزک می کنیم و پایش هم بیافتد خیلی […]

اویاقلیق-ابوالفضل وصالی: حالا که اینجوری واسه ی جذب یک مشت توریست که احیاناً بعید هم نیست عده ای جاسوس از خدا بی خبر هم داخل شون بیایند و داخل بلادمان شوند، این همه سر و دست می شکنیم و یک جورهایی شهر و شکل و شمایلمان را بزک می کنیم و پایش هم بیافتد خیلی چیزها را همچی بفهمی نفهمی زیر سبیلی نادیده می گیریم، خب پدر آمرزیده ها چرا یک خورده این مغز مبارکتان را به کار نمی اندازید و از هوش استراتژیک بهره نمی گیرید و نوک سوزنی خلاقیت به خرج نمی دهید تا حداکثر بهره را از حداقل زمان بگیرید؟!!

مثلاً ما که در همین روزها باچالش « تبریز ۲۰۱۸ » به عنوان پایتخت کشورهای اسلامی دست به گریبانیم و خودمان را دستی دستی انداخته ایم توی هچل آن و انگاری شعری را گفته باشیم و توی قافیه اش مونده باشیم، چرا دست به دامان آدم های دارای نبوغ خدادی – بلا نسبت شما – مثل من نوعی نمی شوید؟!! به لای عبایتان می خورد؟!! ( لای عبا یا قبا ؟! ) حالا هرچی؟!

خب پدر آمرزیده ها جریده ام را جر دادید و انداختید به زباله دانی تاریخ ، عقل و ملاج و علم لدنی ام که دیگه تعطیل نشده قربانتان بروم! حالا ما هیچی هم نباشیم قد اونهایی هم نیستیم که فله ای بردید به نام نامی مشاور و مباشر و مشاطه چپاندید توی اداره هاتون و دارید میلیون میلیون بنام کار فرهنگی تطمیع شون می فرمایید که آب از آب تکون نخوره!

فلذا ماکه تعصب شهر و بلادمان را آن هم در جلو چشم خارجی ها – که مثلاً به خیال خام حویشتن خویشمان – قراره به مناسبت رویداد « تبریز ۲۰۱۸ » مثل مور و ملخ سرازیر شهرمون بشوند ، فدای این بی وفایی ها نمی کنیم که تا آب به آسیاب دشمن ریخته نشود، با کلی کلنجار رفتن ها و به کار گرفتن های نبوغ و هوش خویش و بی خوابی کشیدن ها، تدبیری اندیشیدیم که ماحصل آن منشوری است که نه تنها « تبریز ۲۰۱۸ » را از بحران جذب توریست نجات می دهد بلکه می تواند نصب العین تمام مقامات فخیمه قرار گرفته و تمامیت کشور پهناور اسلامیمان را گوش تا گوش از خلیج – همیشه فارس ! – گرفته تا جنگل های سرسبز شمال بصورت پایلوت مشمول نعمت و نبوغیت خویش بگرداند!

می فرمایید نه ؟!! بفرمایید مادتین شش گانه ی منشور ذیل را یکبار – اگر دوزاریتون کج بود چندبار – مرور بفرمایید تا حساب کار دستتان بیاید و بفهمید که هنر مدیریت در وهله ی اول نبوغ و هوش است نه پول و مکنت و پوز و دک و « غیره »!

۱ – برای هر توریستی که اعم از مرزهای زمینی و هوایی و دریایی و اصلاً حتی فراتراز آن بصورت قاچاقی از مرزهای غیر قانونی ولو سوار بر کول کولبران وارد خاک پاک عزیزمان می شوند، تبرکاً یک جلد کلام ا… ، تعارفاً یک شاخه نبات و تشویقاً ۱۴ هزار دلار ارز به نام ۱۴ مشهور و البته با نرخ دوران طاغوت لعنت الله اهداء گردد!

تبصره « آ » ( مانند آی شیطون ) – با اجرای این طرح ضمن نشان دادن سخاوت و رافت اسلامی و حُسن خُلق مقامات کشورمان ، فرصت بسیار مناسبی نیز برای صدور انقلاب و مهم تر از آن، تقاص از واردات بی رویه ی فرهنگ غربی که شهروندان داخلی در مسافرت های بی رویه ی خود به خارج از کشور به بهای میلیون ها دلار خروج ارز وارد میهن اسلامی مان می کنند فراهم می گردد و علاوه بر آن مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی کوبیده می شود!

تبصره « ب » ( مثل بمیرم برات ) – پرچم آمریکای جنایتکار در مبداء ورودی مرزها بر کف زمین نقاشی شود تا بدینوسیله ضمن زدن کلک مرغابی – مسافران خارجی غرب زده هنگام ورود دانسته یا ندانسته مجبور به لگد مال کردن آن شوند!

تبصره « ج » ( مثل جیگر تو ) –سهمیه ی ارز مسافران هوایی کشورمان به ممالک خارجی که با نرخ دولتی پرداخت می شود، فی الفور قطع گردد تا بخشی از هزینه های ناشی از پرداخت بلا عوض دلار به نرخ ۷ تومانی به مسافران خارجی تامین گردد!

تبصره « ت » ( مثل تکون بده ) – هزینه ما به التفاوت پرداخت دلار ( ۷ تومنی ) به مسافران خارجی با احتساب در قبوض آب و برق و گاز و تلفن و النهایه در دیون مالیاتی و عوارض شهرداری از شهروندان اخذ شود و مودیان تا عدم تصفیه ی آن ممنون الخروج گردند!!

۲ – سرکار خانم سکینه ی « م » که به جرم قتل و فسق و فجور سال های آزگاری است در زندان شهرمان شرف حضور دارند و شواهد و قراین حاکی از محبوبیت زاید الوصف یین المللی ایشان می باشد و نشان به این نشان که محکومیت قضایی و شرعی سنگسار حضرتش با واکنش نهادها و شخصیت های جهانی معلق مانده است، تحت الحفاظت نامحسوس جهت رویت میهمانان خارجی، هر روز عصر سوار بر کالسکه ی رو باز در حد فاصل میدان حکومتی و خیابان جمهوری بصورت یورتمه حرکت نموده و با تبسم ژوکوندی برلب برای توریست های خارجی دست تکان دهد!

تبصره « س » ( مثل سکینه جون ) – مستحب است برای تلطیف فضا هنگام حرکت کالسکه ی حامل حاجیه خانم ، موسیقی مشهور « سکینه دای قیزی نای نای » بصورت ملایم از طریق بلند گو در فضاهای اطراف پخش گردد! تبصره « ق » ( مثلقِ قِرتو برم ) – استقراض کالسکه ملکه تزار از کشور دوست و همسایه و هم پیمان روسیه که هم اکنون در موزه ی « آرمیتاژ » شهر سن پترزبورگ خاک می خورد، جهت استفاده در این طرح موجب اثبات مودت و جسن همجواری خواهد بود!

۳- اجرای کنسرت جناب « تتلو » که به سبب تحول هنگفت اخلاقی و خصوصاً اقدام متهورانه ی « توبه ی » ایشان در چلچله ی جوانی به مصداق شعر ( در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است / ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار )! و هم چنین ارتقای بلا فاصله وی به مقام صدور ادله ی شرعی ( قتل فجیع دخترک معصوم پارس آبادی به علت عدم رعایت حجاب اسلامی ) جامعه ی بشری را تکان داده است، به عنوان مراسم افتتاحییه در سالن جدید التاسیس « همایش های بین المللی » شهرک خاوران تبریز که موجب بسی وجد وشعف مسافران ندید بدید خارجی و ایضاً متبرک شدن سالن خواهد بود، از اهم ضروریات است!

تبصره « ش » ( مثل شیطونک ) – اخذ فتوای متبرک بودن خالکوبی های « تتلو » از علمای حامی مشرف شدن ایشان به جبران جریان « توبه » و تشرف وی به محفل اصولگرایی حداقل انتظاری است که از متولیان امر می رود ( به مثابه تصنیف : ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود )!

۴- تهیه واکسن از « ژن خوب » آقازاده ی یکی از سران سیاسی جناح منتخب و وکیل المله و مایه کوبی آن به مسافران خارجی « تبریز ۲۰۱۸ » در مبادی ورودی و با استفاده از خیل پزشکان عمومی بیکار نشانه ی بسی خوش فکری و خوش خدمتی خواهد بود!

تبصره « د » ( مثل در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته ) – هماهنگی با سازمان بهداشت جهانی برای جلوگیری از شایبه ی آلوده بودن واکسن مزبور به ویروس رانت خواری اسلامی و پیشگیری از جوسازی های رسانه های معاند و خنثی سازی شیطنت های استکبار حهانی در این زمینه موید نکته سنجی و دور اندیشی مدیران مدبر وطنی می باشد!

۵ – تهیه ی بنر مندرج به نحوه ی انتصاب مدیران و معاونان دستگاه های دولتی مسلط بر مقدرات مردم و هم چنین مدارک تحصیلی و تجربی آنان به انضمام نتیجه ی عملکرد این عزیزان مخلص و متقی سرشار از وجدان کاری ، ونصب آن در مقابل سازمان های طویل و درازِ مربوطه !
تبصره « ک » ( مثل … ! برداشت آزاد ، رویم نشد درج کنم ) ! – ساخت تندیس مدیران و مسوولان مذکور با ابعاد متعارف و رعایت دستورات شرعی با بسیج هنرمندان پیکرتراش سراسر کشور و در صورت ضرورت جذب هنرمندان کشورهای هم جوار از جمله افغانستان – که می توان در پایان کار از آن ها به عنوان توریست هم استفاده کرد – ونصب آن نندیس ها در جوار بنرهای فوق الاشاره به منظورالگوسازی از باب عبرت برای گردشگران خارجی !

۶ – استفاده فرصت شناسانه از آزادی مصرف مواد افیونی با فراهم کردن اسباب و بساط دود و منقل و بافور در پارک هابرای مسافران خارجی ( در ظاهر جهت شنگول کردن و در باطن برای معتاد کردن آنان در مدت اقامت در شهرمان ) به منظور دستیابی به اهداف بلند مدت !

تبصره « خ » ( خ مثل خشخاش ) – با معتاد کردن مسافران خارجی می توانیم در دراز مدت انبوه مواد افیونی غیر استاندارد کشور را که با عرضه ی نوع استاندارد و قانونی آن برای مصارف داخلی، ذخیره سازی خواهد شد، به موطن مسافران خارجی « تبریز ۲۰۱۸ » قاچاق کرده و تمامی هزینه ها و دلارهای مفتی که به آنها ارزانی کرده ایم بدینصورت از حلقومشان بیرون کشیده شده و موجب شود که آن ها از سفر به شهرمان پشیمان گشته و غلط بکنند که دیگر فکر گذاشتن پایشان به خاک پاک میهنمان را به مخیله شان راه دهند!

فلذا تازه این ها فقط چند چشمه از ابتکاراتی است که می توان برای جذب جهانگردان خارجی ارایه کرد و قطعاً پتانسیل های زیادی مانند بهره گیری از معرفی « جواد نعره نماد لوطی گری » و قرینه ی خارجی « جواهر لعل نهرو » و « مسی خوشگله قلم به دست کلاش مشهور « متبوعات » شهرمان ، قرینه ی « لیونل مسی » و علی هکذا موارد متعدد دیگر که با کمی فکر را به کار انداختن می شود کشف کرد !

پ.ن(اوجب واجبات است قبل از خواندن مطلب فوق این پی نوشت مطالعه گردد): خوانندگان گرامی توجه فرمایید : مطلب فوق در حال مالیخولیایی درج گردیده است و هرگونه سوء برداشت از فحوای آن از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی پیگرد قضایی دارد )! ؛ افتاد ؟!! والسلام قصه تمام