نامه دختر اردبیلی به پدر معنوی خود دکتر مجید خدابخش: پدر برنامه تان برای سال جدید چیست!؟ آیا دخترتان را راهی خانه بخت خواهید کرد یا راهی زندان؟!
نامه دختر اردبیلی به پدر معنوی خود دکتر مجید خدابخش: پدر برنامه تان برای سال جدید چیست!؟ آیا دخترتان را راهی خانه بخت خواهید کرد یا راهی زندان؟!

اویاقلیق: سریال ادامه دار دختر اردبیلی و استاندار آذربایجان شرقی هنوز به پایان نرسیده است! اما شواهد نشان می دهد این جریان هر لحظه به پایان داستان نزدیکتر می شود . دختر اردبیلی که چند ماه قبل نامه وی به رئیس جمهور برای لغو حکم استانداری مجید خدابخش ( استاندار آذربایجان شرقی) منتشر شد، اخیرا […]

اویاقلیق: سریال ادامه دار دختر اردبیلی و استاندار آذربایجان شرقی هنوز به پایان نرسیده است! اما شواهد نشان می دهد این جریان هر لحظه به پایان داستان نزدیکتر می شود . دختر اردبیلی که چند ماه قبل نامه وی به رئیس جمهور برای لغو حکم استانداری مجید خدابخش ( استاندار آذربایجان شرقی) منتشر شد، اخیرا در راستای احیای حق و حقوق خود با دادستان اردبیل دیدار کرده است . وی این بار در آستانه سال نو، نامه ای سرگشاده به دکتر مجید خدابخش استاندار آذربایجان شرقی نوشته است که با تمام جزئیات برای مخاطبان عزیز منتشر می شود. متن این نامه را در ادامه می خوانید:

 

پدر؛ اول نامه ام را با سلام آغاز می کنم گرچه دیگر بین ما حرمت سلامی نمانده است! پدر در این روزهای پایان سال هر کس به گذشته یکسال پیش خود نگاهی می کند تا عملکرد خوب و بد و نتایج آن را ببیند و چه بسا این عقب گردها و تفکر کردنها به اعمال می تواند نقش سازنده در زندگی آینده انسان داشته باشد. ای کاش من و شما هم نگاهی به گذشته بیاندازیم البته نه فقط این یکسال گذشته، بلکه نزدیک این پنج سالی که ما با هم خاطرات مشترک داریم.
پدر! دائم با خودم فکر می کنم ما کجای راه را اشتباه آمدیم که آخر و عاقبت ما به اینجا کشیده شد و شدیم قصه شب مردم! یادتان هست اول بار که به منطقه ما آمدید مردم برای شما گاو قربانی کردند؟ چقدر بین مردم ما حرمت و احترام داشتید؟ پدرم آن قربانی کردنها آن حرمت و احترام کجا رفت!؟ دیروز کجا بودید و امروز کجا هستید !؟
پدرم! دیروز مردم منطقه من، شما را دوست داشتند و امروز در قلب خود از شما متنفرند!!  پدر یادتان هست روزی خدمتتان رسیدم و برایتان آیاتی از سوره یاسین را خواندم؟ اما افسوس نه آنروز و نه هیچ وقت متوجه نشدید که چرا من آن آیات را برای شما خواندم! که اگر متوجه می شدید الان آخر کار ما به اینجا نمی کشید!
پدر فکر نکنید از اینکه سرنوشت ما سریال دنباله دار مردم شده است خوشحالم! نه!! به خدا قسم که انتشار این مطالب برایم شکنجه آور است پدر شما را ندیده می توانم احساس کنم که چقدر پیر و شکسته شده اید انگار در باتلاقی فرو رفته اید که هر چه بیشتر دست و پا می زنید بیشتر فرو می روید! پدر کلی سر نماز گریه کردم دعا کردم اما انگار خدا دعاهای مرا نشنید. دعا کردم ای کاش شما استاندار نبودید کاش یک رفته گر شهرداری بودید، یک چوپان بی سوادی بودید که در بیابان گوسفند می چراند اما آن انسان مردی بودید که من در اوایل آشناییمان تصور کرده بودم! نمی دانم چرا خدا دعاهایم را مستجاب نکرد!
پدر یادتان هست من برای شما مطالبی را ارسال می کردم و شما می گفتید قلم است که می زنید! پدر قلم نبود بلکه هدفم رساندن پیام بود اما افسوس که هرگز متوجه نشدید!! که اگر می شدید الان این مطالب برای عموم منتشر نمی شد. حرفهایی که روزی شرم داشتم به خود شما بگویم امروز هزاران نفر همزمان با شما می خوانند. افسوس می خورم پدرم چرا؟؟
پدر یادتان است آنروز در مورد برادرم با من صحبت کردید!؟ پدر چرا دروغ؟؟!! مگر کسی شما را مجبور کرده بود دروغ بگویید؟؟!! پدر بنده همیشه دنبال راستی و صداقت بودم. دلم می خواست شما به من راست بگوئید. حتی اگر این حرف راست تلخ ترین حرف دنیا می بود! تا اینکه به من دروغ بگوئید حتی اگر این حرف دروغ شیرین ترین حرف دنیا می بود!
پدر مگر نمی دانید راستی و صداقت بالاترین سیاست است پس چرا از این سیاست استفاده نکرده و نمی کنید که اگر می کردید الان کار ما به اینجا کشیده نمی شد! پدر تا حالا چند بار به من دخترم گفته اید؟ تا حالا چند بار به روی من تبسم زده اید؟ اگر فقط و فقط یکی از این تبسمها واقعی بود به حرمت آن تبسم هم که شده الان کار ما به اینجا کشیده نمی شد!
پدر شما از طریق دوستتان در دادگاه برای من پرونده سازی کردید اما هیچ اشکالی ندارد باز هم همان شعر معروف خود را برای شما می خوانم (گرچه جرمی مرتکب نشدم/ لیک زیباست چو مسیح به صلیب کشیده شدن)
پدر شما در بین مردمم از من یک قهرمان ساختید اما من دنبال قهرمان شدن نبودم؛ دنبال یک پدر خوب و صادق بودم!
پدر، مردم منطقه من نمی گویند که قاضی آن حکم را نوشته، بلکه می گویند دکتر خدابخش برای این دختر پرونده سازی کرده است!!
پدر شما جدیدا یک مشاور و یک خانم بخشدار منصوب کرده اید تا چنین نشان دهید که به جایگاه بانوان ارزش قائلید. اما پدرم لطفا به شعور مردم فخیم و آگاه آذربایجان توهین نکنید که این کار شما بیشتر مردم را به فکر وا می دارد. آیا مردم نمی پرسند چطور دکتر خدابخش برای مشاور کردن یکی از او دست خط می گیرد و دیگری را بی چون و چرا مشاور می کند؟! چطور دکتر خدابخش یکی را به راحتی آب خوردن بخشدار می کند و برای دیگری پرونده سازی کرده به دادگاه می کشاند؟! و برای او پرونده محکومیت درست می کند؟! آیا در ذهن مردم سوال نمی شود چه تفاوتی!!! باعث فرق این خانم با آن خانم های دیگر است؟!
پدر اگر واقعا شما به شان،جایگاه و توانمندیهای بانوان ارزش قائل هستید پس لطفا بفرمایید چرا بنده را با آن همه توانمندیهای که دارم و شما هم خوب از آن آگاه هستید اینهمه مورد آزار و اذیت قرار داده اید!؟ آیا دیگر در دنیا بلایی مانده است که شما سر من نیاورده باشید؟!
پدر پرونده سازی اخلاقی آنهم در مورد یک دختر پاک و محجبه کثیف ترین کاری است که کسی بخواهد انجام دهد. چطور کسی که به جایگاه بانوان ارزش قائل است می تواند دست به یک چنین کار کثیفی بزند؟؟؟!!!

گرچه خدا اجازه نداد این پرونده سازی شما موفقیت آمیز باشد اما شما تمام تلاشتان را کردید و اسم خود را در لیست سیاه تاریخ نوشتید!
پس پدر لطفا به شعور مردم فهیم آذربایجان توهین نکنید که مردم آگاهند و مسائل را خوب می فهمند و اگر در نماز جمعه یا جاهای دیگر با شما روبرو می شوند و چیزی نمی گویند، دلیل بر ندانستن آنها نیست بلکه خوب می دانند اما در قلب خود شما را مواخذه می کنند و همچنانکه مردم منطقه من شما را نفرین می کند!!
راستی پدر برنامه تان برای سال آینده چیست؟ چرا در مقابل مطلبی که از دیدار خود با دادستان نوشتم سکوت کردید؟ به خدا قسم اگر تا دیروز یقین نداشتم که حکم محکومیت من از جانب شما بوده، بعد از انتشار آن مطلب و سکوت شما برایم یقین حاصل شد بی شک حکم محکومیت مالی من که نابحق و توطئه ای از طرف شما و دوستانتان بوده، تحفه ای شد برای فلان خانم مسئول تا قلب او را شاد کنید. اما پدرم لازم است بگویم این خانم عقده ای که من می شناسم با این محکومیت به آرامش نمی رسد. او تا مرا راهی زندان نکند قلبش آرام نمی گیرد! پس آنقدر در گوش شما وسوسه خواهد کرد تا شما برایم حکم زندان بنویسید همچنانکه که با وسوسه های او این همه بلا را سرم آوردید!
پدر آنروز که در تبریز به دیدار شما آمدم، شرم و حیا اجازه نداد که بگویم می خواهم ازدواج کنم. الان هم اگر مجبور نبودم نمی گفتم. پدر آیا در سال جدید دخترتان را با لباس عروسی به خانه بخت می فرستید یا با لباس زندان به زندان ؟!
پدر اگر شما در مقابل نوشته بنده سکوت کرده اید این به این معناست که دارید نقشه جدیدی برای من می کشید. وقتی از شما شکایت کنم لابد شما هم مثل همان دوست خود به بهانه های واهی مثل فحش دادن و اخلالگری از من شکایت می کنید تا به قاضی بگوئید برای من حکم زندان بنویسد! تا اینچنین بتوانید با فرستادن دختر خود به زندان ،قلب آن زن مسئول را شاد کنید!
پدر مگر شما قرآن نمی خوانید ( مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین) آنهایی که خدا را دور می زنند، در اصل خودشان را دور می زنند! پدر حال وضعیت الان خودتان را با گذشته مقایسه کنید، ببینید از کجا به کجا رسیده اید آیا مردم تبریز شما را به عنوان استاندار قبول دارند؟ مردمی که هر روز منتظرند تا ببینند پایان غم انگیز قصه دختر اردبیلی چه می شود! آیا صرفا با انتصاب چند خانم می توانند به شما دیدگاه مثبتی داشته باشند!؟ شما حتی اگر همه بانوان ایران را هم بر منصبی بنشانید باز نمی توانید خود را توجیه کنید!!

پدر لطفا بگوئید برای آینده من چه برنامه ای دارید تا من هم تصمیم بگیرم به خواستگارم چه جوابی بدهم. پدر باورمان می شود یکی پیدا شده است تا مرهمی باشد بر همه آن زخمهایی که شما بر من وارد کرده اید! پدر بگوئید به کسی که می خواهد مرهم زخمهایم باشد چه جوابی بدهم؟ آیا به ایشان بگویم دنبال من نباشد که پدرم می خواهد مرا راهی زندان کند!؟
پدر پیشاپیش سال جدید را خدمت شما تبریک عرض می کنم، کاش همه این اتفاق ها یک خواب بود یک کابوس بود و من در سال جدید چشمانم را باز می کردم و می دیدم هیچ اتفاقی نیافتاده است. همه در کنار هم با لطف و محبت و مهربانی با صداقت و صمیمیت زندگی می کنیم و برای آبادانی کشور عزیزمان می کوشیم. اما ترس من از این است که چشمانم را باز کنم و خیانت دیگری از شما ببینم ..
پدر در سال جدید با یک شاخه گل به دیدنتان خواهم آمد تا از شما برای ازدواج اجازه بگیرم. شاید این دیدار باعث شود محبت پدرانه دوباره در قلب شما جوانه بزند!
پدر مردم اردبیل و تبریز منتظرند تا قصه دختر اردبیلی پایان خوشی داشته باشد. دادگاه رفتن من و شما سوای نتیجه آن، در کل غلط است!
پس پدرم لطفا بگویید آیا در سال جدید دخترتان را راهی خانه بخت خواهید کرد یا راهی زندان ..؟!