آقای آجورلو، به تبریز هم سری بزنید !
آقای آجورلو، به تبریز هم سری بزنید !

اویاقلیق: عوامل متعددی وجود دارد که موجب جذب بازیکنان ستاره و کارکشته برای یک تیم میشود! جایگاه و پایگاه تیم، تعداد هواداران، امکانات مالی، امکانات شهری و شرایط اقلیمی و آب و هوائی محل استقرار تیم و …….. شخصیت جاذب و محترمانه مدیرعامل تیم که در میان بازیکنان «حرمت» داشته باشد، همگی از عواملی است […]

اویاقلیق: عوامل متعددی وجود دارد که موجب جذب بازیکنان ستاره و کارکشته برای یک تیم میشود! جایگاه و پایگاه تیم، تعداد هواداران، امکانات مالی، امکانات شهری و شرایط اقلیمی و آب و هوائی محل استقرار تیم و …….. شخصیت جاذب و محترمانه مدیرعامل تیم که در میان بازیکنان «حرمت» داشته باشد، همگی از عواملی است که برای بازیکنان اهمیت دارد.

ازمیان عوامل موثری که یادآور شدیم، تیم تراختور دارای چندین ویژگی است که در تیمهای اندکی این شرایط یافت میشود.
از جمله محسنات تیم تراختور آب و هوای معتدل تبریز با امکانات شهری پیشرفته است. (از فرودگاه بین المللی تا بناهای مدرن).
کلانشهر تبریز چندین سال است که بین کلانشهرهای ایران ، بالاترین امنیت را بخود اختصاص داده و از جمعیتی با یک زبان و یک مذهب برخوردار است. نوع پوشش آن همسان با مرکز ایران، متمدنانه است و …..!

تیم تراختور از هواداران پرشماری در سرتاسر ایران برخوردار است که این ویژگی بغیر از دو تیم تهرانی وزارت ورزش، مختص این تیم است. مضاف بر این هوادارانش، درحالیکه لقب «پرشورها» را گرفته اند، در عین حال موجد فرهنگ «عیبی یوخ» میباشند که نشان از فوتبال فهمی آنانست که حتی در هنگام شکست هم مشوق و قدردان تیم خود و بازیکنان هستند، چیزی که در هیچ تیمی لااقل بطور مستمر دیده نشده!

مشت نمونه خروار است و مواردی که اشاره شد، تمامیت موضوع نیست و ما به این اندک بسنده کردیم!

گفتیم : از عوامل جلب نظر برای بازیکنان و مهم در بخدمت گرفتن یک بازیکن، «حرمت» مدیرعامل در میان بازیکنان است! درفصل حاضر ، تراختور باید بازیکنان گذشته را حفظ میکرد، بازیکنانی را که یک سال در خدمت تیم و مدیرعاملش بودند و محبومیت و حرمت مدیرعامل نقش مثبت و تعیین کننده ای برای ماندن آنها داشت!

با همه ویژگیهائی که تیم تراختور دارد، متاسفانه همین یک مورد را که حرمت و محبوبیت مدیرعامل درمیان بازیکنان است، نداشته و همین یک مورد هم کافی بود که نه تنها قهرمانی حذفی را از دست بدهیم ، بلکه سبب شد که بازیکنان موثر و کارکشته تیم را هم فراری دهیم و فصلی را برای تراختور رقم بزنیم که هوادارانش بجای ۹۰ دقیقه «یوری، یوری» گفتن، دست بدعا باشند و بگویند: «آلله ! قوری، قوری» …

نه تهمت میزنیم و نه بهتان !

جناب آجرلو که در تهران تشریف داشته اند و تلفنی تیمی بزرگ و پرهوادار را مدیریت میکردند و هیچ رابطه و احساس متقابلی با بازیکنان نداشتند و با تیم و اعضایش غریبه ی غریبه بودند و شریک غم و شادی آنان نبودند، چگونه میتوانستند در دل بازیکنان محبوبیتی داشته باشند!

مدیرعامل از راه دوری که تعداد روزهای حضورش در تبریز به تعداد انگشتان دو دست هم نبوده و با آنان حتی سلام و علیک خشک و خالی هم نداشته، چگونه میتواند در میان آنها حرمتی داشته باشد؟

حرمت و محبوبیت آجرلو به همان اندازه بود که آقائی تنها بازیکن بومی تیم گفت: اگر آجرلو در تیم باشد، من در این تیم نمیمانم!

در همان روز (قبل از جام حذفی) بغیر از سربازها وخارجی ها، همه بازیکنان اعتراض و شکوائیه خود را به مدیرعامل نامرئی و کنترل از راه دور بیان کردند و بعد آن به «حرمت» همین مدیرعامل، در مقابل نفت فاقد سرمربی و شش بازیکن اصلی، باختند!

حال با این جایگاه عالی شان آجرلو که درمیان هواداران دارد، قدری هم از کوبیدن و ضایع کردن امثال «اقائی» دست برداریم و به اصل ماجرا و علت موضوع بپردازیم!

چون آقائی و شفیعی و کرار و ادینهو و …. رفتند اما «علت» رفتن آنها هنوز باقی است و در «تهران» است!

 

یادداشت از : ساوالان – اردبیل