اویاقلیق: نباید در بازنمایی مقولهی #آرامش در کشور، بعد از ترورهای تهران دچار خطا شد. رسانههای کشور و متولیان امور، دو جور آرامش را میتوانند بعد از این گونه حوادث گزارش کنند: ۱. آرامشِ آگاهانه، مقتدرانه، متعهدانه و مسئولانه. ۲. آرامش انکارگرایانه، تزریقی، منفعلانه، عافیتطلبانه و تخدیری. در آرامش مقتدرانه، میدانیم چه شده؛ ابعاد ماجرا […]
اویاقلیق: نباید در بازنمایی مقولهی #آرامش در کشور، بعد از ترورهای تهران دچار خطا شد. رسانههای کشور و متولیان امور، دو جور آرامش را میتوانند بعد از این گونه حوادث گزارش کنند:
۱. آرامشِ آگاهانه، مقتدرانه، متعهدانه و مسئولانه.
۲. آرامش انکارگرایانه، تزریقی، منفعلانه، عافیتطلبانه و تخدیری.
در آرامش مقتدرانه، میدانیم چه شده؛ ابعاد ماجرا و اهداف پیدا و پنهانش چیست؛ ریشههای بینالمللیاش کجاست؛ خودمان و پایههای امنیت کشور را میشناسیم؛ نسبت به حیات جمعی جامعه احساس مسئولیت میکنیم؛ سر در زیر برف نداریم؛ خود را به آن راه نزدهایم؛ چشممان باز است؛ اما در همان حال یقین داریم که جمهوری اسلامی قدرتمندتر از این حرفهاست که با چند کلت و کلاشینکف بتوان او را زهرهتَرک کرد!
در آرامش تخدیری، اما با برداشتی سطحی از مقولهی آرامش، آنقدر ناشیانه بر «عادی بودن اوضاع» اصرار میکنیم و به اصطلاح اجازه نمیدهیم قند توی دل ملت آب بخورَد که انگار اساساً نه تروری بوده و نه شهیدی و نه مجروحی؛ نه استکبار و ارتجاعی وجود دارد و نه دشمنی و نه تهاجم و توطئهای!
ثمرهی چنین آرامش تصنعیای، ممانعت از آگاهیست و دامن زدن به بیمسئولیتی عمومی. مردم باید بدانند که کشورشان مورد طمعِ مدام آدمخواران است. و اتفاقاً همین آگاهیِ مسئولانهست که بازدارنده و مولد قدرت ملیست. امنیت کشوری ویژه مانند جمهوری اسلامی، بر پایهی آگاهی و مسئولیت عمومی استوار است. اگر مردم را [با نیت خیر] از چنین عرصهای حذف کنیم، نیروهای حافظ امنیت، تنها میمانند و آنگاه آماج شبهه و شیطنتِ رسانههای اغواگر.
درست مانند همان وضعیتی که در موضوع سوریه پیش آمد؛ آنقدر در بارنمایی واقعیت آن جبهه کوتاهی کردیم که حتی بخشی از مسئولان جامعه غیرمسئولانه گفتند «ما آنجا چه میکنیم؟»!
روح الله رشیدی