داعش خطرناک‌تر است یا اختلاف خود ما؟!
داعش خطرناک‌تر است یا اختلاف خود ما؟!

اویاقلیق:  امروز شاهد عملیاتی تروریستی در تهران بودیم. شاید در کمیت و کیفیت، عملیاتی کم‌سابقه و بی‌سابقه پس از سالها امنیت در پایتخت؛ اما آیا در کشور هم بی‌سابقه بوده؟ نه. لااقل در طول ده سال اخیر چندین بار شاهد ترور و عملیات تروریستی و بمب‌گذاری در شهرها و مناطق مختلف کشور بوده‌ایم. مثلا ترور […]

اویاقلیق:  امروز شاهد عملیاتی تروریستی در تهران بودیم. شاید در کمیت و کیفیت، عملیاتی کم‌سابقه و بی‌سابقه پس از سالها امنیت در پایتخت؛ اما آیا در کشور هم بی‌سابقه بوده؟ نه. لااقل در طول ده سال اخیر چندین بار شاهد ترور و عملیات تروریستی و بمب‌گذاری در شهرها و مناطق مختلف کشور بوده‌ایم. مثلا ترور و شهادت شخصیت‌های مذهبی و نیروهای نظامی و نیز مردم عادی در سیستان و بلوچستان و کردستان.

اما حادثه امروز به جز اینکه در پایتخت اتفاق افتاد، یک فرق دیگر هم با حوادث قبلی داشت؛ از این جهت که با یک ادبیات تهاجمی و پر از کینه و کنایه علیه دولت مواجه بودیم. ابتدا در حد توییت و پیام کوتاه، به تدریج تحلیل و تفسیر و مقاله. چه درباره ضعف وزیر اطلاعات روحانی و چه ربط دادن مضحک مذاکره و ترور!

با این منطق آیا وزیر اطلاعات احمدی‌نژاد، با کلی عملیات تروریستی و شهادت دانشمندان هسته‌ای و شخصیت‌های مذهبی محلی و نمایندگان مجلس خبرگان (از جمله شهید شیخ‌الاسلام) قوی بود؟ اصلا آیا می‌شود اینگونه راحت قضاوت کرد آنهم درست در لحظاتی که نیروهای امنیتی مشغول عملیات هستند؟

کاش این پیام‌ها فقط علیه دولت بود، حقیقت ماجرا این است که علیه بخش‌هایی از ملت هم بود. یعنی اکثریتی که به روحانی رای داده‌اند! با ایما و اشاره و حتی صریح به آنها می‌گویند به روحانی رای دادید؟ نوش جانتان!

درست در لحظاتی که تهرانِ امن، شبیه برخی پایتخت‌های اروپایی در سال‌های اخیر، زیر سایه وحشت و خشونت و ترور به سر می‌بُرد و مردم ایران پایان ماجرا را به انتظار نشسته بودند و برای سلامتی و امنیت هم‌وطنان خود دعا می‌کردند، این پیام‌های پر از بغض و کینه و نفرت، به شدت روی اعصاب بود.

این بغض و کینه را البته در سال‌های اخیر بارها و بارها در ماجراهای مختلف شاهد بوده‌ایم. چه آن روز که در تهران گروهی علیه گروهی دیگر شعار “نه غزه نه لبنان” سر می‌دادند و از حزب‌اللهی‌ها و بسیجی‌ها می‌خواستند که از ایران بروند! و چه حالا که بازهم گروهی علیه گروه دیگر شعار می‌دهند “به روحانی رای دادید؟ خب حالا خودتان بروید با تروریست‌ها مذاکره کنید!”

کی می‌خواهیم عبرت بگیریم؟ انتظاری از دشمن نیست، اما ما مردم ایران، با هر فکر و عقیده و سلیقه‌ای که داریم، تا کی قرار است خودمان به خودمان رحم نکنیم؟ تصور می‌کنید تاثیر این کینه و نفرت و این پیام‌ها و شعارهای تحریک‌آمیز و تفرقه‌افکنانه بر روح و روان ما، کمتر از خبر عملیات تروریستی داعش است؟! آیا این اختلاف و تنش داخلی، به نوعی تایید اهداف همان تروریست‌ها نیست؟

اینکه آسیب‌شناسی کنیم و ضعف و ایراد و اشکال مسوولان را گوشزد و یا از سیاست‌های آنها انتقاد کنیم یک بحث است و اینکه از هر فرصتی برای نفرت‌پراکنی استفاده کنیم آنهم این‌طور غیرمنطقی و غیرمنصفانه، یک بحث دیگر. بر فرض هم که حق با ما باشد، با این پیامها و کنایه‌ها قرار است کسی جذب ما شود؟! و اگر فرضا به سیاستی اعتراض داریم، بهتر نیست آنرا با زبان و ادبیاتی آرام و منطقی بیان کنیم؟

دوره انتخابات و هیجانات سیاسی تمام شده. سال ۸۸ هم که سالهاست گذشته. به نظرم آنها که باید قدر امنیت را می‌دانستند، حالا بهتر می‌دانند. تاثیر اختلاف و ناامنی و دشمنی را هم خوب فهمیده‌ایم. قدر زحمات مدافعان حرم را هم بهتر می‌دانیم که اگر نبودند، امروز باید در شهرهای خودمان با تروریست‌های تکفیری می‌جنگیدیم. اما بیاییم این فهم مشترک مردمی را با بغض و کنایه‌ی سیاسی خراب نکنیم.

حال دو طرف به آرامش نیاز دارند. آرامشی همراه با عبرت و تجربه. اگرچه به قیمت از دست دادن امنیت و شهادت هم‌وطنان بی‌گناه. پس حالا که ملت ایران دارد این دوره تاریخی را با همه تبعات تلخ و شیرینش پشت سر می‌گذارد، ما خودمان روح و روان مردم را آزرده نکنیم و دوباره آنها را به سمت دشمنی و اختلاف و کدورت و نفرت، هُل ندهیم!/ندای امید

امیدحسینی